این سفر با پرواز چارتر ایرفرانس که ابوالحسن بنیصدر کرایه آنرا با چک بلامحل خودش پرداخته بود، انجام شد.
پرواز بازگشت سید روحالله خمینی از فرانسه به تهران با همراهی تعداد زیادی انجام شد که شامل سیاستمداران انقلابی، ماموران آمریکایی، چریک های آموزش دیده، خانواده خمینی و خبرنگارها بودند. برخی از این افراد در زیر فهرست شده اند.
برنامه اولیه این بود که سید روحالله خمینی در ۵ بهمن ۱۳۵۷ وارد ایران شود ولی دولت شاپور بختیار فرودگاهها را بسته اعلام کرد. بسته شدن فرودگاهها به پردامنه شدن اعتراضات و اعتصابات انجامید. سید روحالله خمینی در پاریس اعلام کرد که به محض باز شدن فرودگاهها به کشور بازخواهد گشت و مردم را به ادامه اعتراضات دعوت کرد. در ۹ بهمن ۱۳۵۷ به فرمان بختیار فرودگاه مهرآباد بازگشایی شد.
در تاریخ ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ ابوالحسن بنیصدر پرواز چارتر هواپیمایی ایرفرانس را از پاریس به تهران کرایه کرد و همراه با صادق قطبزاده و ابراهیم یزدی؛ آیتالله خمینی را در پرواز همراهی کردند. و در ساعت ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه صبح ۱۲ بهمن آیتالله خمینی با پرواز هواپیمایی ایرفرانس در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست.
فرمانداری نظامی بر اثر فشار مردم راهپیمایی و تظاهرات را برای ۳ روز آزاد اعلام کرد. آیت الله خمینی در استقبال انبوه مردم به بهشت زهرا انتقال یافت و به سخنرانی پرداخت. وی در همانجا گفت من توی دهان دولت میزنم؛ دولتی که شاهپور بختیار به عنوان نخستوزیر آن را در اختیار داشت؛ و سپس دولت اپوزیسیون را اعلام کرد.
پس از این که رژیم پهلوی لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز لوایح ششگانه و انقلاب سفید (شاه و ملت) را مطرح کرد، روحانیون و در رأس آنها آیتالله خمینی ساکت ننشستند، و نوروز سال ۴۲ را عزای عمومی اعلام کردند. پس از آن در سرکوب مدرسه فیضیه گروهی از طلبهها کشتهشدند. حمله به مدرسه فیضیه قم در روز ۲ فروردین ۱۳۴۲ روی داد.
در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، رژیم به خانه آیتالله خمینی در قم یورش بردند و آیتالله خمینی را که روز پیش از آن در روز عاشورا در مدرسه فیضیه قم، سخنانی بر ضد حکومت گفتهبود، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل کردند. چند ساعت بعد از حادثه، مردم قم به خیابانها ریختند و دست به تظاهرات زدند. همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد. رژیم نیز برای آرامکردن این تظاهرات دست به اسلحه برد. پس از این واقعه در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم پرداخت.
آیتالله خمینی در روز ۴ آبان ۱۳۴۳ بر ضد تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی در شهر قم به سخنرانی پرداخت. وی در این سخنرانی سعی کرد ضمن تبیین نظرات خود در مورد لایحه مذبور خطر آن برای مردم و استقلال و تمامیت ارضی کشور را گوشزد کند. در طی این سخنرانی، او بارها به آمریکا و شخص شاه حمله لفظی کرد.
در پی سخنرانی آیتالله خمینی در روز ۴ آبان علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، حکومت وقت تصمیم به تبعید وی به ترکیه گرفت، در روز ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ماموران ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) آیتالله خمینی را در قم دستگیر و به وسیله هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید کردند.
انقلاب فرهنگی ایران به مجموعهای از اقدامات جمهوری اسلامی ایران در دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷ (اوج این فعالیتها بین ۱۳۶۶-۱۳۵۹ بود) گفته میشود که با هدف ایجاد تحول عمیق فرهنگی در سطح جامعه و به خصوص دانشگاه ها ، به انجام رسید . هدف گذاری عمده از انقلاب فرهنگی در ایران٬ اسلامیسازی ایران بود. اخراج یا بازنشستگی اجباری جمعی از اساتید و نیز تعطیلی دانشگاهها به مدت ۳ سال از تبعات آن به شمار میرود.
پس از اشغال سفرات آمریکا در تهران ، در اول فروردین ماه سال ۱۳۵۹ خورشیدی ، آیتالله خمینی در پیام نوروزی خود، بر ضرورت تشکیل ستادی برای برنامه ریزی رشتههای مختلف تحصیلی در دانشگاهها و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها تاکید نمود. وی در این فرمان، بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاههای سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کرد. چند روز بعد، رییس وقت شهربانی طی بخشنامهای از مسوولان دانشگاهها خواست که از صدور مجوز برگزاری مراسم برای احزاب سیاسی در دانشگاهها خودداری نمایند.
در روز ۲۶ فروردین ۱۳۵۹، برنامه پرسش و پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی با دانشجویان دانشگاه تبریز به تشنج کشیده شد که در پی این واقعه، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تبریز، با اشغال ساختمان مرکزی دانشگاه ، اعلام کردند تا زمانی که پاکسازی دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاه به مرحله اجرا گذاشته نشود، ساختمان مرکزی را ترک نمیکنند. در پی این حادثه، تعدادی از دانشگاههای دیگر کشور نیز بهطرز مشابهی به تصرف گروههای دانشجویی درآمد.
اما ، اوج تحولات در تهران و نه در دانشگاه های بزرگی چون دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف که در دانشگاه هایی چون دانشگاه علم و صنعت ایران و دانشگاه تربیت معلم تهران رخ داد .
در ۲۹ فروردین همان سال شورای انقلاب در پی دیدار با آیت الله خمینی٬ مقرر کرد گروهها و احزاب سیاسی ظرف حداکثر سه روز ملزم به تعطیلی دفاتر خود در دانشگاههای سراسر کشور هستند. در پی اطلاعیه شورای انقلاب، تعدادی از دفاتر سیاسی احزاب در برخی از دانشگاهها تعطیل شد و در بسیاری از دانشگاهها نیز بین نیروهای مختلف درگیریهایی پدید آمد. همچنین شورای انقلاب، روز ۱۵ خرداد را به عنوان پایان نیمسال دوم تحصیلی اعلام نمود. پس از تعطیلی دانشگاهها در این روز، فرصتی ایجاد شد تا تغییرات لازم در دانشگاهها انجام شود. مدتی بعد نیز تخلیه خوابگاههای دانشجویی آغاز شد که با بروز درگیریهایی همراه بود.
در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد و ملزم بود که در برخورد با مسایل دانشگاهی فعالیتهای خود را بر چند محور متمرکز کند:
۱.تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاهها.
۲.گزینش دانشجو
۳.اسلامی کردن جو دانشگاه ها و تغییر برنامههای آموزشی دانشگاهها، به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد.
اعضای اولیه این ستاد عبارت بودند از:
به این افراد ماموریت داده شد تا:
(بخشی از پیام آیت الله خمینی)
مسؤولیت داده میشود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.
این ستاد بعدها با تصویب لایحهای که از سوی دولت وقت به مجلس شورای اسلامی ارایه شده بود و نیز با فرمان آیتالله خمینی در تاریخ ۱۹ آذر ۱۳۶۳ به شورای عالی انقلاب اسلامی مبدل گردید.
۲۷ آذرماه ۱۳۶۱، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور پس از ۳۰ ماه تعطیلی مجدداً بازگشایی شد. این روز در تقویم جمهوری اسلامی ایران، روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گرفتهاست. پس از بازگشایی دانشگاهها دیدگاههایی مطرح شد تا تنها دانشجویانی که با انقلاب هماهنگی کامل داشتند، به دانشگاهها فراخوانده شوند و همین دیدگاهها بازگشت بسیاری از دانشجویان را با تاخیر مواجه کرد؛ اما این دیدگاهها بعد از یک یا دو سال تعدیل شد و تعدادی از دانشجویان مجدداً در دانشگاهها پذیرفته شدند. اما در نهایت، برخی از دانشجویان نیز از ادامه تحصیل بازماندند.
یکی از مهمترین تحولات شکلی در دانشگاه ها ، پس از انقلاب فرهنگی ایران ، ممنوعیت پوشش کروات ، لباسهای آستین کوتاه و اجبار در پوشش مقنعه و مانتو در خصوص دانشجویان دختر بود . این محدودیتها ، بطور آشکارا ، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وجود نداشت .
زمانی که برخی از دانشجویان اصولگرای برخی دانشگاه های تهران ( دانشگاه صنعتی امیرکبیر ، دانشگاه امام صادق (ع) تهران و دانشگاه علوم و تحقیقات تهران ) از پذیرش دانشجویان کمونیست در دانشگاه ها معترض بودند و پیشنهاد انقلاب فرهنگی دوم را می دادند ؛ برخی از روزنامه نگاران تهرانی ، طی مقالات و مصاحبه های مطبوعاتی گوناگونی با برخی از فعالین انقلاب فرهنگی دهه 1980 میلادی در ایران ( همچون عبدالکریم سروش ، سیدنژاد ، شمس آل احمد و ... ) بر آن شدند که مخالفت خود را با انقلاب فرهنگی ایران ابراز دارند . این مساله منجر به دستور توقیف روزنامه هم میهن شد که از تکرار تاریخ به کمدی و تراژدی یاد کرده بود و صراحتاً برخی از فعالین انقلاب فرهنگی ایران ، همچون محمود احمدی نژاد ، رئیس جمهور وقت ، را نواخته بود!
تصرف سفارت آمریکا (: Iran hostage crisis) یا بحران گروگانگیری در ایران (در متون رسانهای دولتی ایران «تسخیر لانهٔ جاسوسی») به دوران ۴۴۴ روزهای از تخاصم میان دولت آمریکا و ایران گفته میشود که با حملهٔ تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام و تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (برابر با ۴ نوامبر ۱۹۷۹) آغاز گردید و در ۳۰ دی ۱۳۵۹ (برابر با ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱) با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا و آزادی گروگانها پایان یافت.
صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ خورشیدی ، ۳۹۶ نفر از دانشجویان دانشگاه های تهران ( دانشگاه صنعتی شریف تهران ، دانشگاه پلی تکنیک تهران ، دانشگاه ملی ایران و دانشگاه تهران ) در زمین چمن دانشگاه تهران گرد هم آمدند تا در یک حرکت هماهنگ به سوی ساختمان سفارت آمریکا در تهران حرکت کنند. عدهای باید پس از ورود به ساختمان سریعاً مراجعه و گفتوگو با ارگانهای مربوطه را آغاز میکردند، برخی باید که ورود محمد موسوی خوئینیها را تدارک میدیدند و گروهی نیز باید امر تبلیغات را بر عهده میگرفتند. دختران دانشجو نیز باید آهن برهایی که برای بریدن قفل و زنجیرهای در سفارت تهیه شده بود را زیر چادرهایشان حمل میکردند. هدف این عملیات ، تحت فشار قرار دادن آمریکا در خصوص پاسخگوئی به اعمال اش در ایران و به خصوص استرداد محمدرضا پهلوی بود
ساعت ۱۰ صبح، دانشجویان با سر دادن شعار «الله اکبر» به طرف سفارتخانه آمریکا در تهران حرکت کردند و قفل و زنجیرهای در را با آهنبر بریدند. دانشجویان با شکستن در به راحتی به حیاط سفارت وارد شدند، و به حریم دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا تجاوز نمودند.
ظهر آن روز، محمد موسوی خوئینیها با دفتر آیت الله خمینی تماس میگیرد و در مذاکرهای تلفنی با سید احمد خمینی، وی را در جریان حرکت دانشجویان قرار میدهد و نظر آیت الله خمینی را در این باره جویا میشود.
با فرا رسیدن ظهر، دانشجویان پیرو خط امام، محمد موسویخوئینیها را نیز به میان خود آوردند. با شنیدن خبر موافقت آیت الله خمینی با تصرف سفارت، جوش و خروشی دیگر در آنها پدید میآید و تماسها با نهادها و سازمانهای مربوط جهت مطلع کردن آنها آغاز شد. یکی باید شورای انقلاب را در جریان میگذاشت و دیگری مجلس خبرگان را. استقرار دانشجویان در سفارت امریکا در نهایت ۴۴۴ روز به طول انجامید.
«یکی از این اسناد در مورد فردی بود که سازمان سیا از او با عنوان LURE/1 SD نام می برد. در دی ماه 1358، در گاو صندوق اتاق رئیس پایگاه سیا در تهران، هفت سند درباره این فرد پیدا کردیم. نخستین سند ، به تاریخ 27 جولای 1979 به گزارش های فردی به نام SD ROTTER که بعدها معلوم شد قشقایی است، مربوط می شد. وی مقامات سیا را به تماس با شخص دیگری با عنوان SD LURE ترغیب می کرد. در این سند ، شماره تلفن او ذکر شده بود. یکی از مأموران سیا با اسم رمز گای رادرفورد در پاریس تحت پوشش یک تاجر به او نزدیک شده بود. SD LURE موافقت کرد که دوباره در تهران با او ملاقات کند.»
بر طبق برخی از اسناد بدست آمده سفارت آمریکا در تهران، به وجود آمدن یک واکنش تند از سوی نیروهای انقلابی و حتی اشغال سفارت و گروگان گرفتن کارمندان آن را پیش بینی کرده بود .
همچنین در میان اسناد بدست آمده از سفارت آمریکا در تهران ، مطالبی بر ضد برخی از فالین سیاسی کشور بدست آمد. گفتنی است که آمریکائی ها توانسته بودند که بخشی از اسناد را از طریق سوزاندن ، از بین برند
قبل از تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان خط امام، دو بار سفارت آمریکا به دست چریک های فدایی خلق (از گروه های مارکسیست) اشغال شده بود. یک بار در 5 دی ماه 1357 و دیگری در 25 بهمن1357 و بنابر شواهد، هر دوبار با برنامه ی خود آمریکا این کار صورت گرفت. جان کلی -معاون وقت وزارت خارجه آمریکا در این باره گفته بود: «...حمله به سفارت آمریکا در ایران (25 بهمن57 توسط چریک های فدایی خلق) توسط سیا طرح ریزی شده بود ...به دنبال محاصره سفارت آمریکا (25 بهمن57)، اتحاد شوروی ادعا کرد که محاصره سفارت به دست عوامل سیا و ساواک انجام گرفته و هدف از آن، فراهم آوردن زمینه لازم برای دخالت مستقیم نظامی در ایران بوده است ...روز بعد سناتور هوارد بیکر جونیور از دولت خواست که برای انتقام حمله به سفارت دست به اقداماتی بزند.»
این عملیات که بدلیل مشکلات فنی و جوی به شکست انجامید، به عملیات طبس (با نام رمز عملیات Operation Eagle Claw) مشهور گشت.
اولین تحریمات اقتصادی آمریکا علیه ایران در همین جریان علیه ایران وضع گردید. در حقیقت تصرف غیرقانونی سفارت ایالات متحده آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان آن بمدت ۴۴۴ روز، باعث ظهور سالها خصومت آمریکاییان علیه ایران، از جمله قطع تمام روابط، ضبط و مصادره میلیونها دلار اموال ایران در خارج از کشور، وضع تحریمات علیه ایران، و طرد ایران از جوامع غربی شد که تا به امروز نیز ادامه دارد. ویلیام داگرتی، یکی از گروگانها، سالها بعد در این باره در یک مصاحبه با شبکه سی ان ان توضیح داد:
وقتی اینطور کشور شما (آمریکا) را تحقیری می کنند که ما را کردند، اینجور چیزها به یاد آدم می ماند. آدم کسانی را که اونطور به حیثیت شما و خانواده و کشورتان اهانت کردند را فراموش نمی کند. تنفر آنان از آمریکایی ها را هنوز بخوبی به یاد دارم. از هر روزنه بدنشان در حال نشت کردن بود.
۶۶ گروگان (۶۳ نفر از سفارت آمریکا و ۳ نفر از دفتر کنسولگری در وزارت امور خارجه) از تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۷۹ تا ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ گروگان بودهاند. گروه ۶۳ نفری در سفارت و گروه ۳ نفری در وازرت امور خارجه نگهداری میشدند.
۱۳ نفر از گروگانها بین ۱۹ و ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ آزاد شدند و یک نفر از آنها در ۱۱ ژوئیه ۱۹۸۰ آزاد شد. ۵۲ نفر باقیمانده ۴۴۴ روز به عنوان گروگان در اختیار و کنترل گروه دانشجویان بودند و در نهایت در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ آزاد شدند.
در روز اشغال سفارت، شش دیپلمات آمریکایی توانستند بگریزند و در سفارتخانههای دولت سوئد و کانادا پناه گیرند و در نهایت در ۲۸ ژانویه ۱۹۸۰ با گذرنامههای کانادایی از ایران خارج میشوند.
رابرت آندرز، ۲۴ ساله، افسر کنسولی
مارک جی. لیجک، ۲۹ ساله، افسر کنسولی
کورا آ. لیجک، ۲۵ ساله، دستیار کنسولی
هنری ل. شاتز، ۳۱ ساله، وابسته کشاورزی
جوزف د. استافورد، ۲۹ ساله، افسر کنسولی
کاتلین ف. استافورد، ۲۸ ساله، دستیار کنسولی
از ۱۹ تا ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹، سیزده گروگان که زن یا سیاهپوست بودند، آزاد شدند :
کیتی گراس، ۲۲ ساله، منشی
سر گروهبان جیمز هیوز، ۳۰ ساله، مدیر اداری نیروی هوایی آمریکا
لیلیان جانسون، ۳۲ ساله، منشی
سر گروهبان لدل میپلز، ۲۳ ساله، محافظ تفنگداران دریایی
الیزابث مونتاگن، ۴۲ ساله، منشی
گروهبان ویلیام کوآرلز، ۲۳ ساله، محافظ تفنگداران دریایی
للوید رولینز، ۴۰ ساله، افسر اداری
کاپیتان نیل (تری) رابینسن، ۳۰ ساله، افسر اداری
تری تدفورد، ۲۴ ساله، منشی
سر گروهبان جوزف وینسنت، ۴۲ ساله، مدیر اداری نیروی هوایی آمریکا
سر گروهبان دیوید واکر، ۲۵ ساله، محافظ تفنگداران دریایی
جان والش، ۳۳ ساله، منشی
سرجوخه وزلی ویلیامز، ۲۴ ساله، محافظ تفنگداران دریایی
در تاریخ ۱۱ ژوئیه ۱۹۸۰، کنسولیار ۲۸ ساله ریچارد آی کوئین که دستگیر و به گروگان گرفته شده بود به دلیل نشانههای بیماری آزاد شد. به روایت کتاب جنگهای فرا روانی جلد ۲ (درمورد کاربرد [PSI] در فعالیتهای جاسوسی و ارائه برخی نمونه های عینی) ریچارد آی. کوئین مبتلا به بیماری صرع بوده و توسط افراد تیم تور قرمز (گروهی از متخصصین دوربینی) بعنوان هدف مورد ردیابی میباشد..
این فرد به دستور مستقیم آیتالله خمینی، آزاد و بوسیله هواپیمای امریکایی باقیمانده در ایران به کشور خود باز میگردد.
۸ نفری که برای نجات گروگانها به دشت کویر نزدیک طبس اعزام شدند و در اثر سوانحی طبیعی کشته شدند
ابراهیم اصغرزاده
محسن میردامادی
حبیبالله بیطرف
رضا سیفاللهی
رحیم باطنی
سعید حجاریان
معصومه ابتکار
عباس عبدی
محمود احمدی نژاد توسط برخی گروه ها، از جمله گروههای مخالف نظام ایران، متهم به شرکت در گروگانگیری آمریکاییان در واقعه تصرف سفارت آمریکا شده است. علاوه بر این برخی گروهها در داخل ایران - مانند نشریهٔ یالثارات - وی را از شرکت کنندگان در این واقعه نام بردهاند. با این حال سازمان سیا معتقد است که هیچ مدرکی تاکنون برای اثبات این ادعاها وجود ندارد.