امشب اي ماه به درد دل من تسكيني
آخر اي ماه تو هم درد من مسكيني
كاهش جان تو من دارم و من ميدانم
كه تو از دوري خورشيد چه ها ميبيني
تو هم اي باديه پيماي محبت چون من
سر راحت ننهادي به سر باليني
هر شب از حسرت ماهي من و يك دامن اشك
تو هم اي دامن مهتاب پر از پرويني
همه در چشمه مهتاب غم از دل شويند
امشب اي مه تو هم از طالع من غمگيني
من مگر طالع خود در تو توانم ديدن
كه تو هم آينه بخت غبار آگيني
باغبان خار ندامت به جگر ميشكند
برو اي گل كه سزاوار همان گلچيني
ني محزون مگر از تربت فرهاد دميد
كه كند شكوه ز هجران لب شيريني
تو چنين خانه كن و دل شكن اي باد خزان
گر خود انصاف كني مستحق نفريني
كي بر اين كلبه طوفان زده سر خواهي زد
اي پرستو كه پيام آور فرورديني
شهريارا اگر آيين محبت باشد
چه حياتي و چه دنياي بهشت آييني
شهريار
-خاطراتم بين ورقهاي آلبوم زندانياند.
ـ آدم هاي منضبط آلبومشان فقط عكس هاي 3 در 4 پرسنلي دارد.
ـ عاشق پيرمردي هستم كه هيچ آلبوم عكسي نداشته باشد.
ـ پيرمرد تنها با عكسهاي آلبومش قرار ملاقات گذاشت.
ـ زمين شناسها با بيل، آلبوم زمين را ورق ميزنند.