دسته
شهيد مطهري
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 15690
تعداد نوشته ها : 11
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
GraphistThem260

بسم الله الرحمن الرحيم

ازديدگاه اسلام آزادي مقيد است.حال اين قيد چه چيزي است؟كرامت خود و مصلحت ديگران.در مكتب ليبراليسم به اينجا رسيديم كه اين مكتب پاسخي براي برخي از سوالات ندارد حال ببينيم كه اسلام با اين طرز تفكر(كرامت خود و مصلحت ديگران) چه پاسخي به آنها مي دهد.در مثالي كه براي مكتب ليبراليسم زديم به اينجا رسيديم كه شما با همسايه اي مواجه مي شويد كه نمي گذارد به محدوده او تجاوز كنيد.البته او كاملا درست مي گويد زيرا زماني كه او زمين هاي اطراف شما را تصرف كرد در واقع به محدوده شما هيچ تجاوزي نكرد ولي اكنون كه شما مي خواهيد از محل خود خارج شويد مستقيما وارد زمين هاي او مي شويد و او اين اجازه را نمي دهد و كاملا هم حق با اوست.اين جا بود كه مكتب ليبراليسم پاسخي براي اين مشكل نداشت.اما اگر از ديدگاه اسلام به اين موضوع بنگريم مي بينيم كه شما بايد هم كرامت خويش را در بحث آزادي مد نظر قرار دهيد هم مصلحت ديگران را.خوب اگر ما كرامت خود را مد نظر قرار دهيم مسلما نمي توانيم به ناحق بر كسي چيره شويم و همچنين نخواهيم گذاشت كه كس ديگري بر ما چيره شود، همچنين در جايي كه ديگر بحث محدود كردن آزادي ديگران مطرح نيست در نظر گرفتن كرامت خود مانع انجام هر كاري در رابطه با خودمان به نام اينكه ما آزاد هستيم مي شود(در صورتي كه مكتب ليبراليسم محدوده آزادي خود را آزادي ديگران قرار داده بود و پاسخي در مورد اينكه ما چقدر حق داريم در برابر خودمان آزاد باشيم ندارد و مسلما با اين ديد من حق دارم كه هر بلايي كه مي خواهم بر سر خود بياورم به شرط اينكه آزادي ديگران را محدود نكنم)، و اگر مصلحت ديگران را در نظر بگيريم باز هم نخواهيم توانست حق ديگران را به بهانه هاي مختلف پامال كنيم.البته كرامت نفس و مصلحت ديگران مكمل يكديگرند يعني شما نمي توانيد تنها يكي را در نظر بگيريد.حال ممكن است يك سوال ديگر مطرح شود كه:در مكتب ليبراليسم كه مي گويد محدوده آزادي تو آزادي ديگران است جايي براي برقراري حدود قانوني قرار داده است، يعني در همان جايي كه مشكل بين همسايه ها پيش آمد قانون وارد مي شود و قضيه را فيصله مي دهد در واقع مي توان گفت كه در مكتب ليبراليسم خلا ها را با قانون پر مي كنند يعني شعار زيباي آنها در حقيقت عملي نيست و در خيلي از جاها جواب نمي دهد براي همين مجبور مي شوند براي جبران اين خلا ها قوانيني مخالف شعار خود تصويب كنند،حال يك سوال ديگر مطرح مي شود كه: آيا اين قانون در تمام حوزه ها كاربرد دارد؟ مسلما در تمام مسائل نمي توان منع قانوني قرار داد مثلا در روابط زناشويي چگونه مي توان براي كوچكترين مسائل راهكار قانوني قرار داد و از سويي ديگر چگونه مي توان براي انسان كه موجودي است انديشمند و در هر لحظه مي تواند خالق رويدادي جديد باشد  در ريزترين مسائل هم با قانون وارد شد؟ خوب حداقل تا اينجا ثابت شد كه شعار اسلام قابل اجرا است و نيازي نيست قوانيني مخالف شعار برايش تصويب كنيم.يعني دستور اسلام خود يك قانون است و مجري آن نيز تمام افرادي هستند كه به اين دين گرويده اند.آيا اين شعار قابل اجرا نيست؟اگر قابل اجرا است چه سود ها و چه ضررهايي دارد؟

ادامه دارد...   

دسته ها : آزادي
يکشنبه 4 4 1391 16:9

بسم الله الرحمن الرحيم

مطلق يا مقيد بودن  آزادي از ديدگاه مكتب ليبراليسم .

از ديدگاه مكتب ليبراسيم بر خلاف مكتب اگزيستانسياليسم آزادي مقيد است.حالا اين قيد چه چيزي است؟ آزادي ديگران. بله آزادي ديگران.و محدوده آزادي ديگران چقدر است؟ آزادي تو. به هر حال حرف زيبايي است .تا جايي تو آزادي كه ديگران را محدود نكني و ديگران هم تا زماني كه آزادي تو را محدود نكنند آزاد هستند. پس به محدوده آزادي يكديگر تجاوز نكنيد. اما چند سوال پيش مي آيد.

1.آيا دراين مكتب افراد با هم برابرند؟ يعني حقوق تمام افراد با عنوان يك انسان كه حق زندگي و بهره برداري مساوي از امكانات را دارند رعايت مي شود؟ تا فردي هم كه از نظر توانايي ضعيف است حداقل، امكان بهره برداري از امكانت موجود را داشته باشد. از ديدگاه اين مكتب تو تا زماني كه آزادي ديگران را محدود نسازي آزاد هستي.حال با يك مثال ساده اين سوال را كه: آيا در اين مكتب افراد با هم برابر هستند؟ را روشن مي كنم.شما در وسط يك دشت وسيع براي خود خانه اي داريد و يك فرد ديگر نيز بدون اينكه وارد محدوده شما شود تمامي زمين هاي اطراف شما را كه مالكي ندارد تصرف مي كند.قاعدتا از ديدگاه اين مكتب اين فرد آزادي شما را محدود نكرد، بلكه تمام زمين هاي اطراف شما را كه مالكي نداشت  به تصرف خود درآورد.يك روز كه شما براي تامين مايحتاج خود مي خواهيد از محدوده زمين هاي خود خارج شويد طرف مفابل به شما اجازه عبور از زمين هايش را نمي دهد،ناگهان شما به اين وضعيت اعتراض مي كنيد و او نيز به شما جواب مي دهد:زماني كه من اين زمين ها را به تصرف خود درآوردم به محدوده شما تجاوز نكردم  وآزادي شما را محدود نكردم.شما به او مي گوييد ولي الان شما در واقع مانع من براي ادامه زندگي هستيد.او به شما جواب مي دهد كه: اگر الان شما وارد زمين هاي من شويد در واقع وارد محدوده آزادي من شده ايد و من اجازه اين كار را به شما نمي دهم.حال ببنيم اين مكتب چگونه مي تواند اين موضوع را حل كند.و اين جا است كه اين مكتب نمي تواند پاسخي بدهد.وحتي اگر شما بخواهيد رشد و پيشرفت كنيد در واقع زمينه آن براي شما موجود نيست.زيرا رشد شما باعث تجاوز به محدوده آزادي ديگري مي شود.حال آيا همه افراد با هم برابر هستند؟    

دسته ها : آزادي
چهارشنبه 6 2 1391 17:3

بسم الله الرحمن الرحيم

از ديدگاه مكتب اگزيستانسياليسم آزادي مطلق است. يعني هر فرد آزاد است كه هر كاري كه مي خواهد انجام دهد يا مثلا هر استعدادي در وجود او وجود دارد را بالاخره به نحوي شكوفا كند بدون در نظر گرفتن هيچ قيدي.مثلا اگر فردي استعداد مردم آزاري هم داشته باشد حق دارد اين استعداد را شكوفا كند .حالا يك جامعه را با هم تصور مي كنيم كه همه درآن كاملا آزاد هستند.شما در يك خيابان در حال راه رفتن هستيد و در كنار شما يك نفر در حال راه رفتن است كه از قضا اين فرد تبحر خاصي در جيب بري دارد و از آن طرف چون در يك جامعه اگزيستانسياليسمي زندگي مي كنيم همه ما مطلقا آزاد هستيم پس اگر آن فرد هوس كرد استعداد خود را شكوفا كند هيچ كس حق اعتراض به او را قائدتا نبايد داشته باشد.حالا بياييم به اين مكتب زياد سخت گيرانه نگاه نكنيم. مثلا در اين جامعه براي جلوگيري از هرج و مرج،  قوانين اجتماعي وضع مي كنند كه افراد بدون هيچ تزاحمي به صورت مسالمت آميز در كنار يكديگر زندگي كنند. حال سوال پيش مي آيد كه مگر قانون به معني يك سري قواعد و محدوديت نيست؟ مگر بسياري از استعداد هاي انسان در جامعه شكوفا نمي شود؟ مگر بر اساس اين مكتب انسان مطلقا آزاد نيست؟ پس اين قوانين براي چيست؟ اصلا چرا بايد طرفدار يك مكتبي باشيم كه از يك طرف به ما مي گويد مطلقا آزاد هستي در صورتي كه در عمل براي ما قوانين تدوين مي كند؟ اصلا چرا بايد طرفدار مكتبي باشيم كه خودش هم براي حرف خودش اعتباري قائل نيست؟ اصلا چرا بايد طرفدار مكتبي باشيم كه با روحيات انساني ما سازگار نيست ؟ اصلا چنين مكتبي به نظر راست نمي گويد.

ادامه دارد...

دسته ها : آزادي
چهارشنبه 6 2 1391 16:57

بسم الله الرحن الرحيم

آزادي كلمه اي است كه هر فرد باشنيدن آن حسي درونش برانگيخته مي شود و اين حس براي شخص در شرايط زماني و مكاني خاص به وجود مي آيد، اما در كل نظري در مورد آزادي در ذهن تمامي افراد وجود دارد و اين خود دليلي است بر اين كه مفهومي به نام آزادي وجود دارد.

همه ما ايمان داريم در طول عمر كارهايي را انجام داده ايم كه كاملا به دست خودمان بوده است.يعني بدون نفي اراده خداوند در انجام آن كار، مي دانيم كه اگر من نبودم آن كار انجام نمي شد.پس ما آزادي داشته ايم و به ما آزادي انجام آن كار را داده اند، به عبارت ساده ترهمه ما چون اختيار داريم  در نتيجه آزاد هستيم.

حالا اين سوال پيش مي آيد كه اصلا دليل دادن آزادي  به انسان چيست ؟

همه مي دانيم كه انسان استعدادهايي در وجود خود دارد.از سوي ديگر بنابر هدفي كه خداوند براي او قرار داده است ضرورت دارد كه استعدادهاي خود را بروز دهد بنابراين آزادي لازمه شكوفايي استعداد است.از سوي ديگر يكي از هدفهاي ما در زندگي رسيدن به كمال است و رسيدن به كمال بدون داشتن آزادي امكان پذير نيست، فرض كنيد يك درخت براي رشد اگر همه عوامل مانند نور كافي و آب را در اختيار داشته باشد ولي بالاي سر آن يك ديوار باشد آيا مي تواند رشد كند و به كمال برسد؟

همان طور كه قبلا گفته شد انسان داراي قدرت اختيار است. بنابراين نمي توان همه گزاره ها را به او تحميل كرد،بلكه انسان بايد انتخاب كند و لازمه انتخاب كردن داشتن آزادي است.فرض كنيد به شما مي گويند كه شما قدرت انتخاب هر لباسي را داريد ولي آزاد نيستيد كه از آن قدرت استفاده كنيد،از آن اختياري كه داريد نمي توانيد استفاده كنيد.آيا اين منافاتي ندارد؟

 

 

 

 

دسته ها : آزادي
چهارشنبه 6 2 1391 16:54
X