خدایا

خسروی من

معبود ماندگارم

در قلبم به انتظارمن است.

راه او راه عشق است.

به او و خلقتش عشق می ورزم.

انچه را که می خواهد می خواهم و در درگاهش پناه می جویم.

انجا زیبایی خرد عشق و ارامش را خواهم یافت.

با تشکر زهره حاجیان

parandeh2

اه. . . اری. . . این منم. . . اما چه سود

او که در من بود دیگر نیست نیست

میخروشم زیر لب دیوانه وار

او که در من بود اخر کیست کیست

باتشکر زهره حاجیان

parandeh2

می کشم همراه او زین شهر غمگین رخت.

مردمان با دیده ی حیران

زیر لب اهسته می گویند

دختر خوشبخت. . . . . .

با تشکر زهره حاجیان

parandeh2

گاهی میان وحشت تنهایی

پرسم ز خود که چیست سرانجامش

اشکم به روی گونه فرو غلتد

چون بشنوم ز ناله ی خود نامش

با تشکر زهره حاجیانparandeh2

خدایا

نیزه ی سختیها و راه دشوار زندگی مجروحم کرده است.

در معبد درون می نشینم که معبد عشق است.

شهد عشق تو در درونم جاری می شود و تمامی جراحاتم را التیام می بخشد.

با تشکر زهره حاجیان

parandeh2

بگذار سایه ی من سرگردان

ازسایه ی تو دور و جدا باشد

روزی به هم رسیم که گر باشد

کس بین ما نه غیر خدا باشد

با تشکر زهره حاجیان

parandeh2

لیک گویی دیده ی شهزاده ی زیبا دیده ی مشتاق انان را نمیبینند او از این گلزار عطر اگین برگ سبزی هم نمی چیند همچنان ارام و بی تشویش می رود شادان به راه خویش می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر ضربه ی سم ستور باد پیمایش مقصد او. . .

parandeh2

خدایا

چون ماهیان که از عمق و وسعت دریا بی خبرند عظمت و زرفای عشق تو را نمی شناسم.

فقط میدانم که معبود این دئل خسته هستی و اگر دیده از من بر گیری خواهم مرد.

با تشکر زهره حاجیانparandeh2

نام خدا را بخوان

بدان زمانی دستخوش رنج می شوی که معبود رااز یاد ببری. غفلت ازاو سرچشمه ی رنج است و این رنجها ما را از صدها معبر اتشین عبور می دهد تا پروردگار را به یاد اوریم. 

پس بیایید نام او را در هر نفس نجوا کنیم.

با تشکر زهره حاجیانparandeh2

معبودم به من بیندیش. جز تو که همه جا حضور داری درهرتپش حیات درهمه ی معابد درون و بیرون وجودم جز تو که استاد و اصل شهود و الهام هستی نمی شناسم خدایا نام تو مقتدراست و شکوهت بی پایان . . . با تشکر زهره حاجیانparandeh2