ای صبح آرزو زگریبان شب بیتاب عمرم به سر آمد ای توتیای چشم خود بتاب عمری بود که دیده و دلها سوی توست بوئیده ام تمامی گلهای باغ را بتاب هرگزنداشت هیچ گلی رنگ بوی تو درجام ما بریز از آن باده وصل خود بتاب خلق حسن تو را بود و خوی احمدی ای مظهر تجلی حق و حقیقت بتاب عمرم تمام گشت و نشد وصلت حاصلم باریک گشته رشته ی عمرمن بتاب یابن الحسن امام زمان مردم از فراق کی می رسم به روئیت رویت بتاب درشام انتظار تو مویم سفید شد از کعبه کی طلوع می کند شمس من بتاب. خدا کند که بیایی . تقدیم به محضر مبارک آقا امام زمان و همه ی  مومنان مهدی دوست . زهرهparandeh2

ای انسانهای مومن خدادوست آقا امام زمان دوست .بیایید خالصانه برای سلامنی و تعجیل در فرج مولایمان آقایمان نور چشمانمان آن پادشه خوبی آن مرد همیشه پیروز دعا کنیم .خدا کند که بیایی . . .با تشکر و التماس دعای فرج زهره حاجیان.parandeh2

تو در چشم من همچو موجی خروشنده و سرکش و ناشکیبا که هر لحظه ات می کشاند به سویی نسیم هزار ارزوی فریبا تو موجی تو موجی و دریای حسرت مکانت پریشان رنگین افقهای فردا نگاه مه الوده ی دیدگانت تو دائم به خود در ستیزی تو هرگز نداری سکونی تو دائم ز خود می گریزی تو ان ابر اشفته ی نیلگونی چه می شد خدایا. . . .چه می شد اگر ساحلی دور بودم شبی با دو بازوی بگشوده ی خود تو را می ربودم. . . .تو را می ربودم. با تشکر زهرهparandeh2

شب به روی شیشه های تار می نشست ارام چون خاکستری تبدار باد نقش سایه ها را در حیاط خانه هر دم زیرو می کرد پیچ نیلوفر چو دودی موج می زد بر سر دیوار در میان کاجها جادوگر مهتاب با چراغ بی فروغش می خزید ارام گویی او در گوی ظلمت روح سرگردان خود را جستجو می کرد من خزیدم در دل بستر خسته از تشویش و خاموشی گفتم ای خواب ای سرانگشت کلید باغهای سبز چشمهایت برکه ی تاریک ماهیهای ارامش کوله بارت را به روی کودک گریان من بگشاوببر با خود مرا به سرزمین صورتی رنگ پریهای فراموشی. با تشکراز شما یاران دوستداشتنی زهرهparandeh2

طریق درویشان ذکرست و شکر و خدمت و طاعت و ایثار و قناعت و توحید و توکل و تسلیم و تحمل هر که بدین صفتها که گفتم موصوفست بحقیقت درویشست وگردر قباست اما هرزه گردی بی نماز هواپرست هوس باز که روزها بشب ارد دربند شهوت و شبها روز کند در خواب غفلت و بخورد هرچه در میان اید و بگوید هر چه  بر زبان اید رندست وگر در عباست. ای درونت برهنه از تقوی کز برون جامه ریا داری پرده هفت رنگ در مگذار تو که در خانه بوریا داری. باتشکر زهرهparandeh2

فقیهی پدر راگفت هیچ ازین سخنان رنگین دلاویزمتکلمان در من اثرنمیکند بحکم انکه نمیبینم مرایشانرا فعلی موافق گفتار. ترک دنیا بمردم اموزند خویشتن سیم و غله اندوزند عالمی را که گفت باشد و بس هر چه گوید نگیرد اندر کس عالم انکس بود که بد نکند نه بگوید بخلق و خود نکند.

باتشکر زهرهparandeh2

بسم الله الرحمن الرحیم

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزید نعمت هرنفسی که فرو میرود ممد حیاتست و چون بر میاید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب. از دست و زبان که بر اید کز عهده ی شکرش بدر اید. اعملوا ال داود شکرا و قلیل من عبادی الشکور. بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر بدرگاه خدای اورد ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجای اورد. با تشکر زهرهparandeh2

خدایم پناه من تویی. توکه قلب هزاره هایی و یگانه مامن در عصر خون و ستم. تو دادگستر برتر کاینات هستی و در پناه تو هیچ ستمی بر من اثرندارد. با تشکر از شما مومنان اهل راز و نیاز با خدای بزرگ. زهرهparandeh2

خدایا عشق تو همچنان جاری و همه گیراست که درهمنشینی با عاشقانت قلبم پاک میشود چون معبدی مطهر. زندگی ترانه و نوایی ابدی می گردد. سرگردانیهایم به پایان میرسد و هر گام مرا تا قلمروی نور راهنما خواهد شد. هیچ چیزی زیباتر از عشق خدا نیست.باتشکر زهرهparandeh2

خدایا به گناه الوده ام و تو پاک و مطهر هستی. خدایا تشنه ی رحمت توام تا از دریای خطاهایم عبور کنم. خدایا بخشایش تو بیکران است این خطاکار را از خاطر مبر. با تشکر زهرهparandeh2