سلام
می خواستم از این به بعد تو وبلاگ درباره ی کامپیوتر مطلب بنویسم
یه نرم افزار فارسی ساز اکس پی پیدا کردم که اگر بخواهید لینک ان را در اینجا می گذارم
در خواستتون را تو نظرات بگید
نیما فلاح - سحر ولد بیگی
علی دهكری - آفرین چیت ساز
حسن پورشیرازی - مهنار افضلی
حمید سمندریان - هما روستا
محد رضا شریفی نیا - آزیتا حاجیان
علی مصفا - لیلا حاتمی
یوسف مرادیان - سار خوئینی ها
مهدی هاشمی - گلاب آدینه
امین حیایی - نیلوفر خوش خلق
بهرام بیضایی - مژده شمسایی
بهزاد فراهانی - فهیمه رحیم نیا
مجید جعفری - اكرم محمدی
نیما بانكی - لیلی رشیدی
احمد حامد - فاطمه معتمد آریا
جمشید جهانزاده - فرزانه نشاط خواه
عزیز ساعتی - میترا محاسنی
آتش تقی پور - شهین علیزاده
بهروز بقایی - پرستو گلستانی
رفیع پیتز - آتنه فقیه نصیری
هادی مرزبان - فرزانه كابلی
جلال مقامی - ر فعت هاشم پور
مهرداد شكرابی - عاطفه رضوی
عبدالرضا گنجی - فاطمه گودرزی
فریبرز كامكاری - الهام پاوه نژاد
اصغر همت - افسر اسدی
محمد رحمانیان - مهتاب نصیر پور
علی اسیوند - حمیرا ریاضی
داوود رشیدی - احترام برومند
امین تارخ - منصوره شادمنش
جهانگیر كوثری - رخشان بنی اعتماد
پیام صابری - زیبا بروفه
بهمن زرین پور - مینا جعفرزاده
پیمان قاسم خانی - بهاره رهنما
امیر جعفری - ریما رامین فر
عباس صالحی - رزیتا غفاری
سعید تهرانی - لادن طباطبایی
محمود پاك نیت - مهوش صبر كن
جمشید آهنگرانی - منیژه حكمت
حسن جوهرچی - مهناز بیات
اتیلا پسیانی - فاطمه تقوی
حسین عرفانی - شهلا ناظریان
اسماعیل ریاحی - شهلا ریاحی
شهرام اسدی - لادن مستوفی
محسن مخملباف - مرضیه مشگینی
بهروز افخمی - ناهید طلوع
فرخ نعمتی - سهیلا رضوی
كیومرث پوراحمد - مهرانه ربی
میر ولی ا.... مدنی - رویا تیموریان
فرشید نوابی - ا لهام چرخنده
مرحوم فیروز بهجت محمدی - آزیتا لاچینی
معسود جعفری جوزانی - فهیمه سرخابی
نجف دریا بندری - فهیمه راستكار
سروش خلیلی - فاطمه دانش زاد
حمید فرخ نژاد - فروزان جلیلی فر
غلامرضا آزادی - فریال بهزاد
ابوالفضل جلیلی - مریم اشرفی ( عكاس )
محمود كریمی حكاك - یاسمین ملك نصر
بابك نوری - هاله ارجمند كرمانی
شاهرخ فروتنیان - افسانه چهره آزاد
فرشید رحیمیان - كتایون ریاحی
ناصر هاشمی - سیما تیرانداز
تفسير آيات 103 تا 104 از سوره المائدة 3 بحث روايتي
در تفسير برهان است كه صدوق به سندي كه به محمد بن مسلم دارد از او از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه در تفسير : ما جعل الله من بحيره و لا سائبه و لا وصيله و لا حام فرمود : در ميان اهل جاهليت رسم چنين بود كه وقتي ماده شتري در يك شكم دو بچه مي زاييد مي گفتند وصل كرد ، و كشتن و خوردن چنين شتري را جائز نمي دانستند ؛ و وقتي ده شكم مي زاييد آنرا سائبه مي كردند ، يعني سوار شدن بر پشت و خوردن گوشتش را بر خود حرام مي كردند ؛ و اما " حام " آن هم شتر نري بوده كه آنرا بر ناقه ها مي جهانيدند . خداي تعالي اين آيه را فروفرستاد و فرمود : من هيچيك اينها را حرام نكرده ام ، صاحب برهان مي گويد سپس ابن بابويه گفت : اين نيز روايت شده كه بحيره ناقه اي بوده كه پنج شكم بزايد ، اگر پنجمش نر مي بود آن را مي كشتند ؛ و زن و مرد از گوشت آن مي خوردند ؛ و اما اگر پنجمي ماده مي بود گوشش را شكاف فراخي داده و گوشت و شيرش را بر زنان حرام مي دانستند ، مگر اينكه خود بخود بميرد و مردار شود ؛ كه در آن صورت گوشتش را براي زنان هم تجويز مي كرده اند ، و سائبه شتري بوده كه صاحبش عمدا آنرا حرام مي كرده به اين معنا كه نذر مي كرده اگر خداوند بهبوديش داد و يا به سلامت به منزلش رسيد شترش را سائبه كند ؛ و وصيله از جنس گوسفندان بوده ، اگر گوسفندي هفت شكم و در شكم هفتم نر مي زاييد آنرا مي كشتند ؛ و زن و مرد از گوشتش استفاده مي كردند ؛ و اما اگر شكم هفتمش ماده مي بود آنرا در بين گوسفندان رها مي كردند . و اگر دو قلو ، يكي نر و يكي ماده مي زاييد مي گفتند : با برادرش وصل كرد ؛ از اين جهت آنرا نمي كشتند و گوشتش را بر زنان حرام مي دانستند ، مگر اينكه بميرد كه در آن صورت بر مرد و زن حلالش مي دانستند . و حام شتري نري بوده كه آنرا بر شتران ماده مي جهانيدند ، چنين شتري اگر آنقدر عمر مي كرد كه بر فرزندزاده خود هم مي جهيد مي گفتند پشتش محترم شد ، ديگر بر آن سوار نبايد شد . و نيز مرحوم صدوق فرمود : گاهي اين معنا هم در روايات بچشم مي خورد كه حام عبارت از شتري بوده كه ده شكم نتاج دهد در آن صورت مي گفتند : " قد حمي ظهره " يعني پشتش محترم شد ، و بر آن سوار نبايد شد ، و از آب و علفش دريغ نبايد داشت .(5) مؤلف : روايات ديگري از طريق شيعه و سني در معاني اين چهار اسم يعني بحيره و سائبه و وصيله و حام هست كه بعضي از آنها در بياني كه قبل از اين بحث روايتي گذشت با كلام صاحب مجمع البيان و از او نقل و ايراد گرديد . و آنچه از معاني اين چهار اسم يقيني و مسلم است - و بطوري كه ديديد اختلافي در آن نيست - اين است كه اين چهار صنف از انعام در جاهليت يك نوع آزادي برايشان بوده ؛ و احكامي مناسب اين آزادي برايشان جعل مي كرده اند ؛ مانند حرمت سوار شدن بر پشت آنها ، حرمت گوشت و شيرشان ، آزاد گذاردن شان در آب و علف ، و امثال اينها ؛ و نيز مسلم است كه وصيله از جنس گوسفند بوده ، و مابقي از جنس شتر . در مجمع البيان است كه ابن عباس از رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) روايت كرده كه فرمود : اولين كسي كه بر مكه مسلط شد و در دين اسماعيل دست انداخت و بت ها و صنم ها را نصب كرد همانا عمرو بن لحي بن قمعه بن خندف بوده و او همان كسي است كه شكافتن گوش بحيره و نذر كردن سائبه و وصل كردن وصيله و حمايت از حامي را دائر كرد . آنگاه رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) فرمود : من او را در آتش دوزخ ديدم ، و ديدم كه اهل دوزخ همگي از بوي حلقوم او در اذيت بودند . و در روايت ديگري است كه فرمود : ديدم حلقومش را در آتش مي كشيدند .(6) مؤلف : در الدرالمنثور هم اين معنا به چند طريق از ابن عباس و ديگران روايت شده از آن جمله در كتاب مذكور است كه عبدالرزاق و ابن ابي شيبه و عبد بن حميد بن جرير از زيد بن اسلم روايت كرده اند كه گفت : رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) فرمود : هر آينه من مي شناسم آن كسي را كه براي اولين بار سائبه را نذر كرد و بت ها را به پا داشت ، و همچنين اولين كسي را كه دين ابراهيم ( عليه السلام ) را تغيير داد مي شناسم . اصحاب عرض كردند : يا رسول الله چه كسي بود ؟ فرمود : عمرو بن لحي مردي از بني كعب بود ، و من او را در آتش دوزخ ديده ام ، و ديدم كه قصب (7) او را در آتش مي كشيدند و بوئي كه از قصب او برمي خواست اهل دوزخ را متاذي مي كرد ؛ و من مي شناسم كسي را كه بحيره را دائر كرد . پرسيدند يا رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) او كيست ؟ فرمود : او امردي از بني مدلج بود كه دو ماده شتر داشت ، گوشهايشان را شكافته و شير و همچنين سوار شدن بر پشتشان را تحريم كرد و گفت اين دو شتر براي خدا باد ، اتفاقا خودش هم به خوردن شير آنها محتاج شد و خورد ، و هم بر پشت آنها نشست . آنگاه رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) فرمود : من اين مرد را هم در آتش دوزخ ديدم ، و ديدم كه همان دو شتر او را با دهنهايشان خرد مي كردند ، و با لگدهاي شان مي كوبيدند .(8) و نيز در الدرالمنثور است كه احمد و عبد بن حميد و حكيم ترمذي در كتاب نوادرالاصول و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابي حاتم و بيهقي در كتاب اسماء و صفات از ابي الاحوص از پدرش نقل كرده اند كه گفت : من شرفياب حضور رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) شدم در حالي كه لباسهايم كهنه بود ، حضرت روي به من كرد و فرمود : از مال دنيا چيزي داري ؟ عرض كردم آري ؛ فرمود از كدام صنف ؟ عرض كردم از هر صنفي چيزي دارم ؛ شتر دارم گوسفندان و اسب و ساير حيوانات باربر دارم ، غلام هم دارم ، فرمود : حالا كه خدا بتو داده تو هم بر خود تنگ مگير ، و بايد كه اثر نعمت در تو ديده شود . آنگاه پرسيد نتاجي كه شتران تو مي زايند گوش دريده اند يا با گوش دريده متولد مي شوند ؟ عرض كردم با گوش سالم ، مگر شتري هم هست كه نتاجش گوش دريده متولد شود ؟ فرمود : پس لابد تو خودت گوشهاي بعضي از آنها را دريده و مي گويي اينها بحيره باشند ، و گوشهاي بعضي ديگر را پاره كرده و مي گويي اين صرم باشد ؟ عرض كردم آري ، حضرت فرمود : چنين مكن ، زيرا هرچه را كه خدا به تو ارزاني داشته براي تو حلالش كرده . سپس اين آيه را تلاوت فرمود : ما جعل الله من بحيره و لا سائبه و لا وصيله و لا حام .(9)
سلام
مردی یه خونه دزدی چون چیزی واسه دزدی پیدا نمی کنه مشقای بچه رو خط می زنه
به مردی ميگن دستشويي چند بخشه: 2 بخش: مردانه، زنانه
به مردی ميگن دستشويي چند بخشه: 2 بخش: مردانه، زنانه
به مردی می گن :بیا این عرقو بخور. یارو می خوره و بعد از 10 دقیقه میگردش .بهش میگن اب بود که خوردی.می گه : دیر گفتین دیگه منو گرفته
یارو می ره الکتریکی میگه: گلاب به روتون لامپ دارید؟ یارو می گه: داریم ولی چرا گلاب به رومون؟ یارو می گه: اخه واسه توالت می خوام
مردی می ره جبهه بعد از 2 روز برمی گرده .میگن چی شد اینقدر زود برگشتی؟ میگه : بابا اونجا به قصد کشت تفنگ بازی می کنن
مردی واسه رفیقاس خالی می بنده می گه: من هر دو هفته یک بار می رم ژاپن . رفیقاش می گن اگه راست می گی اسم یکی از خیابوناش رو بگو؟ مرده یه خورده فکر می کنه بعد می گه: اهان خیآبون شهید بروسلی
مردی طناب بسته بود به کمرش می گن چرا این کارو کردی؟ می گه می خوام خودکشی کنم .می گن خوب احمق ببند به گردنت .می گه نه بابا بستم به گردنم دیدم دارم خفه می شم بستم به کمرم
مردی رادیو گوش می داد رادیو می گه خیابون انقلاب به امام حسین بسته است. مرده می گه خوب بابا چرا قسم می خوری حالا؟
مردی وایساده بوده دم مسجد داشته خرما خیرات می کرده یهو یکی می یاد یه مشت بر می داره .مرده دستشو می گیره می گه: هووووووی چه خبرته؟ یه نفر ادم مرده اتوبوس که چپ نکرده
بچه ای از باباش میپرسه : بابا هواپیمای به این بزرگی رو چطور می دزدن؟ بابا جون می ذارن بره بالا کوچیک که شد می دزدنش
مردی رو برق 3 فاز می گیره پرت می کنه بلند می شه می گه : اگه مردین یه فاز یه فاز بیاین جلو
از یه جوجه تیغی کوچولو می پرسن ارزوت چیه؟ نگاهی معصومانه می کنه می گه: بغلم می کنی؟
به یکی می گن کجای تهران می شینی ؟ می گه هرجا خسته شدم
پرتقال خوني ميخوره، ايدز ميگيره
به یکی ميگن: كجا داري ميري؟ ميگه: دارم برميگردم
از یکی ميپرسن چندتا بچه داري؟ انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: هفت تا! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اين كه فقط يكيه! ميگه: آخه دادم mp3ش كردن
یکی ميافته تو چاه، فاميلاش سند ميگذارن درش ميارن
ميافته تو دره، Game Over ميشه
تلويزيون داشته گل خداداد عزيزي رو به استراليا نشون ميداده، مرده تماشا ميكرده. دو سه بار كه صحنه آهسته گل رو نشون ميدن، تركه شاكي ميشه، ميگه: حالا اونقدر نشون بده تا يه دفعه اون دروازه بان بگيردش
مرده ميره راهپيمايي، ميبينه شلوغه برميگرده
مرده كفترشو گم ميكنه ، تو روزنامه آگهي ميده: بيوه بيو
مرده با كُت وزير شلواري تو خونشون نشسته بوده. ازش ميپرسند: واسه چي تو خونه كت پوشيدي؟ ميگه: آخه شايد مهمون بياد! ميپرسن: پس چرا ديگه زير شلواري پوشيدي؟! ميگه: خوب شايد هم نياد
یارو ميخواسته بره بهشت زهرا، گل گيرش نمياد كمپوت ميبره
یاروميره تو يخچال درو رو خودش ميبنده! بهش ميگن چيكار ميكني مرد مؤمن؟ ميگه:ميخوام ببينم اين چراغش خاموش ميشه يا نه ؟
یارو ميره ماه عسل، يادش ميره زنش رو ببره
یارو دوتا دزد ميگيره، زنگ ميزنه به 220
یارو جلوي پمپ بنزين داشته سيگار ميكشيده، بهش ميگن: جلوي پمپ بنزين سيگار نكش.ميگه: هه هه! من جلوي بابام هم سيگار ميكشم
یارو زمين ميخوره، براي اينكه سه نشه تا خونه سينه خيز ميره
یارو بيهوا مياد تو اتاق، خفه ميشه
از یارو ميپرسن: ببخشيد ساعت چنده؟ ميگه: والله تقريباٌ سه و خورده اي. ميپرسن: ببخشيد، دقيقاٌ چنده؟ميگه: دقيقاٌ هفت و سي و يك دقيقه
یارو رو داشتن به جرم قتل زنش محاكمه ميكردن، دادستان ميگه: سنگدل! تو وقتي داشتي زنت رو ميكشتي، نداي وجدانت رو نشنيدي؟! یارو ميگه: نه والله! بس كه اين زن جيغ و داد ميكرد مگه ميذاشت ما چيزي بشنويم؟
از یارو ميپرسن بنفش چه رنگيه؟ ميگه: قرمز ديدي؟! آبيش
یارو يه تيكه يَخو گرفته بوده بالا، داشته خيلي متفكرانه بهش نگاه مي كرده. رفيقش ازش ميپرسه: چيرو نگاه ميكني؟ یارو ميگه: اين ازش آب ميچيكه ولي معلوم نيست كجاش سوراخ
یارو ميره حموم، آب جوش بوده با نعلبكي دوش ميگيره
يه روز يه سوسك از جلوي اينه رد مي شه عكس خودش ميبينه جيغ مي زنه ميگه: سوسك
يه روز جوجه تيغي با بچهاش ميرفته بعدش يه كيوي ميبينه به بچهاش ميگه برادرتون از سربازي اومده بدويد
يه روز دوجوجه تصميم ميگيرن باهم ازدواج كنن بزرگ كه شدن ديدن دوتاشونم خروسن
يه روز يه خره لنز ميزنه، ميره تو جنگل. همه حيوونا نيگاش ميكردن ميگه: چيه! تا حالا آهو نديدين
يه یارو می ره تو لوله اتل متل توتوله
دو تا ديوونه با هم نشسته بودن يک دفعه يکيشون مي زنه زير خنده اون يکي مي پرسه چرا مي خندي مي گه يه جوک باحال براي خودم تعريف کردم تا حالا نشنيده بودم
يه خروس داشته ميدويد ازش مي پرسن چره ميدويي ميگه اخه تعاوني مرغ ميده
يك روز گرگ ميره دم خونه شنگول و منگول میگه درو باز كنيد من مادرتونم. پينيكيو مياد دروباز ميكنه ميگه از اين جا رفتن
به يارويي مي گن واحد كمتر از مثقال چيه؟ ميگه چست مثقال
يارو بچش بعد از عيد فطر به دنيا مياد . اسمشو ميگذاره : پسفطرت
سلام
این جوک از طرف اشکان است
ترکه می ره یه خونه دزدی چون چیزی واسه دزدی پیدا نمی کنه مشقای بچه رو خط می زنه
سلام یه جوک بلند
جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووک
سلام
سته نباشید
اطفا اگر جک بلدید بگید تا تو ی وبلاگ قرار بگیره
سلام به همه ی دوستان
به وبلاگ سیریش خوش امدید امید وارم که خودتون سیریش نبا شید