معرفی وبلاگ
با سلام سایت تبیانی آیت الله موسوی زنجانی در اینجا بر آنیم که مطالب علمی و تاریخی را بیان کنیم که تا به حال از آن بحثی به میان نیامده و از آنجایی که بنده خادم معظم له هستم خلاصه ای از نظریات ایشان را اینجا آورده ام . قرار ما www.moosavizanjani.ir . حرف آخر : اسلام ما قدمت پنج هزار ساله دارد موسس اسلام حضرت ابراهیم و مکمل اسلام حضرت محمد است .
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 13087
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

بخاري در صحيح خود در چاپ احياء الثرات العربي، جلد 6، صفحه 151 و جلد 4، صفحه 178 و جلد 8، صفحه 95 و صحيح مسلم، چاپ جديد، جلد 1، صفحه 305، حديث شماره 405، 406، 407، 408 نقل كرده اند:«  الّلهم  صلّ علي محمّد و آل محمّد كما صلّيت علي ابراهيم و آل ابراهيم » يعني صلوات بر آل محمد مثل صلوات بر آل ابراهيم بايد باشد. و در قرآن آيه 54 سوره نساء، آل ابراهيم وارث كتاب، حكمت (حديث) و معك عظيم ( خلافت ) هستند.

اما همان بخاري و همان مسلم به جاي نقل حديث از حضرت زهرا (ع) كه مصداق آل محمد است از عايشه 1635 حديث نقل كرده اند كه آل ابوبكر بود! باز به جاي نقل حديث از امام حسين (ع) كه مصداق آل محمد است از عبداله ابن عمر 993 حديث نقل كردند كه آل عمر بود!

بهمين سبب اذهان بشر بايد متوجه سرقت فرهنگي خلفا هم بشود اما بخاطر توجه به مسئله سرقت خلافت و حكومت از سرقت فرهنگي آل خلفا غفلت شده است كه بزرگترين سرقت تاريخ بشر بوده است. ابوبكر و عمر و عثمان نه تنها خلافت را از از اهلبيت سرقت كردند بلكه حكمت يعني سنّت رسول خدا را نيز غصب كردند. اين يعني اي مردم، اگر اهلبيت لياقت خلافت ندارند، لياقت راوي شدن مثل ابوهريره را هم ندارند. اين است مذهب وهّابيون!

دسته ها : تاریخ
بیست و ششم 7 1390 8:3

ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه خود جلد 20، صفحه 298 مي نويسد علي (عليه السلام) فرمود: "اگر حتي رسول خدا(صلي الله عليه و آله  وسلم) داراي پسر مي بود، بر سر او هم همان بلايي را مي آوردند كه بر سر من آوردند. اگر آن پسر مثل من از حق خلافت صرف نظر نمي كرد او را هم مي كشتند. خانه نشين كردن اهل بيت يك امر اجماعي قريش بود كه در زمان حيات رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) تثبيت شده بود." سپس مي گويد: "خدايا حسن و حسين (عليهما السلام)را از خطر قريش حفظ كن ماداميكه من زنده هستم و پس از مرگ من خود حافظ آن ها خواهي بود."

از همين نمونه هاي پراكنده قابل استفاده است كه چرا رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) همواره ترجيح مي داده خود درحين خروج از مدينه به خانه حضرت زهرا(عليها السلام) سربزند و هر بار بگويد السّلام عليكم يا اهل بيت النبوّه و اين خطاب را چرا در خانه خودشان نمي فرمودند؟! قطعات پراكنده تاريخ به اعتراف خود عايشه كه در مطلب قبل آورديم نشان مي دهد عايشه از شدت دشمني در طول عمرش يك بار هم به خانه حضرت فاطمه(عليها السلام) قدم نگذاشت و وقتي هم حضرت زهرا(عليها السلام) به خانه رسول خدا(صلي الله عليه و آله و  سلم) مي رفت، عايشه طبق اعتراف خودش از شدت حسادت در شرف هلاكت واقع مي شد كه در مطلب قبلي به آن اشاره شد. بنابراين، رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) با مراجعه به خانه حضرت زهرا(عليها السلام) چهار مسئله را در نظر داشت:

1- مي خواست دختر عزيزش زحمت آمدن به خانه رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم)‌ را نكشد.

2- مي دانست عايشه از آمدن فاطمه (عليها السلام)به خانه پدر بسيار ناراحت است، لذا نمي خواست اين كينه تشديد شود.

3- مي خواست به جهانيان برساند خانه نبوّت كه مبدأ خانه خلافت است، خانه عايشه نيست، خانه فاطمه(عليها السلام) است. در ذيل آيه " في بيوت اذن الله" سوره نور/ آيه 36 در تفسير درّالمنثورنقل مي كند كه ابوبكر از رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) پرسيد مگر خانه نبوّت خانه فاطمه (عليها السلام) است؟ رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود آري، بهترين خانه نبوّت است.

4- رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم)مي دانسته حضرت زهرا(عليها السلام) نمي خواهد با رفت و آمد بيشتر به خانه پدر باعث تنش در خانه او شود. لذا رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم)با آمدنش به خانه زهرا كمبود رفت و آمد حضرت زهرا(عليها السلام) به خانه خود را جبران مي كرد.

اين است فلسفه اينكه چرا رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) درحين خروج و ورود به مدينه به خانه حضرت زهرا(عليها السلام) سرمي زده است. اكنون با توجه به مطلب سابق، عايشه درست مي گفته كه اگر پسري بياورم پس از رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم)خودم مديريّت او را به دست مي گيرم (و اجازه نمي دهم طبق سياست آسماني رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم)خلافت كند) و چون پسر نداشت با دستياري خليفه دوم پدر خود را خليفه كرد و پدر وي نيز درمقابل اين خدمت عمر را خليفه نمود. معامله پاياپاي!!

دسته ها : تاریخ
بیست و ششم 7 1390 8:2

1- صحيح بخاري، كتاب الحرث والمزارعه، باب 17 و كتاب فرض الخمس، باب 19 و كتاب الشروط، باب 14

2- صحيح مسلم، كتاب المساقات و المزارعه، حديث 6

3- مسند احمد، جلد 1، صفحه 15 و 32، چاپ قديم و جلد 2، صفحه 149

4- موطّأ مالك، كتاب الدعا للمدينه و اهلها، حديث 19

و اما مدارك اينكه پيروان عمر مداركي جعل كردند مبني بر اينكه عمر اين سياست را از رسول خدا گرفته بود چون رسول خدا دستور اخراج يهود از حجاز را صادر فرموده بوده است!

1- صحيح مسلم، كتاب الجهاد، جلد 61 و 62 و 63

2- مسند احمد، جلد 2، صفحه 149

3- سنن دارمي، كتاب السّير، باب 54

4- صحيح بخاري، كتاب الجزيه، باب 6 و كتاب الاكراه، باب 2 و كتاب الاعتصام بالكتاب و السنّه، باب 28

5- سنن ابي داوود، كتاب الخراج و الاماره، باب 26

6- سنن ترمذي، كتاب السّير، باب 43

7- سنن دارمي، كتاب السّير، باب 54

8- موطّأ مالك، كتاب الدعا للمدينه و اهلها، جلد 17 و 19

9- مسند احمد، جلد 1، صفحه 29 ، 32 ، 87 ، 195 ، 196 و جلد 2، صفحه 451 و جلد 3 ، صفحه 345 و جلد 6 ، صفحه 274

10- مسند طيالسي، جلد

دسته ها : تاریخ
بیست و ششم 7 1390 7:58
X