کنکور تمام شد...

روز قبل از <span style='background-color:yellow'>کنکور</span>

کنکور امسال هم به پایان رسید، با خاطرات تلخ و شیرینش .البته ممکنه کمتر کسی خاطره ی شیرینی از دوران کنکور و درس خوندن تو ذهنش تداعی بشه اما همه اونایی که کنکور امسال رو خوب دادن (البته بعداز اعلام نتایج اولیه و نهایی معلوم میشه کی شیره کی روباهه)بیشتر خاطرات تلخشون  به خاطرات شیرین و دوست داشتنی تبدیل میشه که از به یاد آوردن و گفتنش برای اطرافیان لبخند بر لبانشان نقش میبندد.

پیروزی در کنکور تنها پیروزی در یک مسابقه بزرگ علمی نیست بلکه پیروزی در برابر مجموعه ای از مشکلات ،ضعف ها و نفسانیات است.

در این موفقیت تنها خود فرد سهیم نیست و بقیه افراد از جمله افراد خانواده که نقش بسزایی دارند،دوستان و در کل همه افرادی که با فرد پشت کنکوری رابطه دارند(صدا وسیما،روزنامه نگاران،مشاوران درسی و..) چه مستقیم و چه غیر مستقیم سهیم هستند.

علاوه بر افراد مجموعه ای از امکانات و شرایط جزو ابزارهای جدایی ناپذیر موفقیت در کنکور هستند.

عامل خیلی مهمی که فقط به فرد کنکوری مربوط می شود افزایش توانایی فرد در مقابله با مشکلات و خلاقیت در ایجاد راههای رفع و مقابله با آنهاست؛ مثال میزنم: مثلا فرض کنید یک هفته تصمیم میگیرید در صبح یکی از روزهای هفته درس ادبیات+شیمی+فیزیک در بعد از ظهر دروس عربی+دیفرانسیل+ هندسه و برای بعد از شام هم اگر حوصله داشتید یک درس عمومی یا اختصاصی را مطالعه کنید،مرورکنید ویا تست بزنید حال اگرهمین  برنامه را با این کلیات(دروس مختلف)برای روزهای آتی اجرا کنید و بعد از دو روز دیدید که اشتیاقتان برای درس خواند کاهش یافته یا درس خواندن شمارو خسته کرده علتش رو باید بیابید و اینجا خود فرد بهتر از هر مشاوری میتواند مشکلش  و راه حل مفیدش را پیدا کند.

اگه یادتون باشه گفتم در موفقیت فرد کنکوری افراد دیگری که با او سر و کار دارند هم تأثیر بسزایی دارند.این موضوع در شکست فردهم بی تأثیر نیست بلکه بیشتر میتواند اثر منفی بگذارد چون همون طور که گفتم یک فرد کنکوری باید در برابر مجموعه ای از مشکلات قد علم کند و با آنها بجنگد حال اگر در این مجموعه افراد خانواده که نقش بزرگی در حمایت و پشتیبانی فرد کنکوری دارند هم اضافه شوند،حتی ناخواسته و از روی دلسوزی(مثلا به جای تشویق اونو از کنکور میترسونن تا بره درس بخونه یا همش از مشکلات آینده اش که اگه درس نخونه و دانشگاه نره دوچندان می شه با هاش صحبت کنند ،اینجوری نه تنها براش راه حلی ارائه نکردن  بلکه چاله های جلوی پاشو عمیق تر کردن وبه قول معروف میخوان ابروشو درست کنند میزنند چشمشم کور می کنند!) موجب ضربه زدن به این فرد تأثیر پذیر میشوند و معمولا هم ضربه به مهمترین و استراتژیک ترین سلاح فرد کنکوری که ازون برای مقابله مشکلاتش کمک میگیره یعنی امید وارد میکنند.

 

حالا این وسط پسرا کارشون از همه هم سخت تره و هم مهمتره،در واقع اگه به کسی بر نخوره اهمیت تصمیم گیری رو پسرا بهتر از همه میدونند چون همیشه با یک سری از مشکلات دست و پاگیر و اساسی سر و کار دارند که اگه اندکی اشتباه کنند در تصمیم گیری موجب خسرانی بزرگ و یا حتی جبران نشدنی می شن.مثلا در مورد همین کنکورشرایط برای کمتر پسری متعادل هست با اینکه باید بیشتر باشه (چون اهمیت کارش بیشتره).دوتا مشکل بزرگی که دست از سر پسرا(مردان بزرگ آینده)بر نمیداره یکی سربازی و دیگری شغل هست.

برخلاف گروه دیگه  پشت کنکوری ها(خواهران محترمه) که بیشتر به قبولی در دانشگاه و کمتر به نوع مدرک و کاری که در آینده اش براش هست فکر میکنند.

آخرین توصیه‌ها برای هفته آخر

واضح تر بگم دقدقه ی ما پسرا چند چیز خیلی مهمه که از هیچکدومش نمیشه براحتی گذشت در حالی که دقدقه ی 90% دخترا فقط و فقط قبولی در دانشگاه است.

تازه این موضوع فقط به همین جا ختم نمیشه و این بعد از کنکور و ثبت نام در دانشگاه هم با شدت بیشتری ادامه پیدا میکنه.

البته بیشتر به ضرر پسرا وخیلی خیلی بیشتر به نفع دخترا .

 

اضطراب

نتیجه گیری:

پسران قشر مظلوم جامعه هستند که باید بیشتر به فکرشان باشیم./ید.

دختران قشر مظنون جامعه هستند که باید بیشتر مراقبشان باشیم./ید.

 

 

 

 

آخ این دخترها...!؟


دوش مردی می گفت،شاید_البته شاید_ از قول تمام تاریخ
چشم دخترها کور
دنده شان نرم
وقلب و دل و جان همه شان ،زیر قدمهای هوس نرم
عددی نیستند این خیل زیاد،خوشگلان استثناء،باقی دیگر هیچ
جرز دیوار سرای ابدیشان باشد
می توان خشم آلود سرشان داد کشید
می توان بازی کرد،مهره های دلشان لرزان است
آخ شطرنج چنینی چقدر می چسبد
می توان چنگ انداخت نای تار دلشان تکراری است،آنچه ما لودگی و کیف و صفا میدانیم
عشق می نامندش
هستی و جان و دل وآبرو ونام و امید همه شان
به فدای خوشی و عشرت یک لحظه ای ام
چه قمار آلودند

آخ این دخترها...
.....................
حال من خواهم گفت ،داد خواهم زد،فریادی نیز
(نه اینطور نیست)
عید هم آمد و رفت،خانه هامان را شستیم و تکاندیم ولی
فکرمان پوسیده است
پرده وهم هنوز روی تصویر درخشان دل آویزان است
آخ این دخترها
مهربانند و صبور
بس نجیبند و دلارام و وفا
میوه باغ دل کوچکشان
آخ این دخترها،چقدر قیمتی اند_زشت وزیبا همه شان گلشن احساساتند_
چشم بی شرم هوس کور
دلش خون
و تنش دفن شود زیر لجنهای سیاه


آخ این دخترها خواهران حرم خورشیدند
خواهران خودمان
مادرنوگلکان فردا،طفلکان خودمان
آخ این دخترها...

یاوران فردا


بیچاره پسران ! از همان روز که ٌآدمٌ آمد
گفتند که تو سنگدلی، بی رحمی  نیز
«و بدانم که تنی چند از این ناپسران ،برده اند آبروی دگران»
ولی،آی !من میدانم وتو نیز
که هست خوب و بد در هر جای جهان
شاید این ٌبدٌ باشد بین ما یا که شما
و
بدانیم همه که اگر مردی گفت:
(چشم دخترها کور دنده شان نرم)
ٌیکٌ بوده نه ٌبیشترٌآن مرد
و هست درهر جا این چنین مردانی و چنان دخترکانی...
و شنیدم فریادت
که بیامد از دل و بدانستم که چه می گویی تو...
گلشن احساسش را می پذیرم و شکوفا کنم آنرا که:
آخ این ٌانسانها ٌچقدر قیمتی اند...
لیکن
قیمت هرکس هست در گرو شخصیتش، رفتارش
در گروی گوهرخفته درون بدنش
و هست در هر کس مهربانی و صفا یا که زشتی و جفا
چه پسرباشد چه دختر،چه مرد باشد چه زن
آری چشم هوس کور و دلش خون
«که گلچین میکند گلهای بی خار جهان را»
و تو باید آنرا دفن کنی زیر لجنهای سیاه
با نجابت،عفت،عظمت ،فر و شکوه
که دگر احساس پایین شدن از قایق دل
و
نشستن بر امواج گناه گم شود در هر کس
و چنین باشد اگر،همگی می گوییم:


آخ این دخترها خواهران حرم خورشیدند
و
پسرها ،ابرهایی روشن با دلی آبی به رنگ دریا،
یاوران فردا

یکی در آرزوی دیدن تو

یکی در حسرت بوئیدن تو

ولی من ساده و بی ادعایم

تمام هستی ام خندیدن توست

امیدوارم ازخوندن مطالب من لذت ببری...

دسته ها : نکات

شعری دردمندانه از ابولفضل سپهر، شاعری که در جنگ حضور داشته است

به جبهه ها، رشادتم
به سالها اسارتم
خنده صبح و شامتان
حرامیان، حرامتان
داس عدو به گردنم
شخم عدو بر بدنم
گندم بی همتتان
حرامیان، حرامتان
ماهی شط خون چه شد؟
عشق چه شد؟جنون چه شد؟
دور شده ز کامتان
حرامیان، حرامتان
عبد چه شد؟ خدا چه شد؟
دیانت و رضا چه شد؟
گسیخته لجامتان
حرامیان، حرامتان
هم نفس آه که شد؟
یوسف صد چاه که شد؟
پله و نردبانتان
حرامیان، حرامتان
همسفران همنفس
پریده از کنج قفس
مرغ هوس به بامتان
حرامیان، حرامتان
طبع شکم باره تان
مرکب راه وارتان
قرعه که زد به نامتان؟
حرامیان، حرامتان
جبهه به خون کشیده شد
حنجره بس دریده شد
طراوت کلامتان
حرامیان، حرامتان
راهی صد کمین که شد؟
معبر روی مین که شد؟
معبر زیر گامتان
حرامیان، حرامتان
خانه ام افروخته شد
بام به کف دوخته شد
امنیت خانه تان
حرامیان، حرامتان
کشته صد پاره که شد؟
به خصم دون چاره که شد؟
دوامتان، دوامتان
حرامیان، حرامتان
برف من و بام شما
درد من و دام شما
وسعت بام و دامتان
حرامیان، حرامتان
خنده به اشک مادرم
نمک به زخم همسرم
مادرتان، همسرتان
حرامیان، حرامتان
نظریا لطف فرقی نداره مهم اینه که پاستوریزه باشه!؟ 

زندگی به روش آمریکایی

یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!
از مکزیکى پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟
مکزیکى: مدت خیلى کمى!
آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟
مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده‌ام کافیه!
آمریکایى: اما بقیه وقتت رو چیکار میکنى؟
مکزیکى: تا دیروقت میخوابم! یک کم ماهیگیرى میکنم!با بچه‌هام بازى میکنم! با زنم خوش میگذرونم! بعد میرم تو دهکده مىچرخم! با دوستام شروع میکنیم به گیتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى!
آمریکایى: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم کمکت کنم! تو باید بیشتر ماهیگیرى بکنى! اونوقت میتونى با پولش یک قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میکنى! اونوقت یک عالمه قایق براى ماهیگیرى دارى!
مکزیکى: خب! بعدش چى؟
آمریکایى: بجاى اینکه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقیما به مشتریها میدى و براى خودت کار و بار درست میکنى... بعدش کارخونه راه میندازى و به تولیداتش نظارت میکنى... این دهکده کوچیک رو هم ترک میکنى و میرى مکزیکو سیتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورک... اونجاس که دست به کارهاى مهمتر هم میزنى...
مکزیکى: اما آقا! اینکار چقدر طول میکشه؟
آمریکایى: پانزده تا بیست سال!
مکزیکى: اما بعدش چى آقا؟

 آمریکایى: بهترین قسمت همینه! موقع مناسب که گیر اومد، میرى و سهام شرکتت رو به قیمت خیلى بالا میفروشى !

مکزیکى : خب بعدش چى؟

اینکار میلیونها دلار برات عایدى داره!

میلیونها دلار؟؟؟

آمریکایى: اونوقت بازنشسته میشى! میرى به یک دهکده ساحلى کوچیک! جایى که میتونى تا دیروقت بخوابى! یک کم ماهیگیرى کنى! با بچه هات 

 بازى کنى با زنت خوش باشى!!!

به نظر شما کدومشون زندگی راحت تری دارند؟

X