رضا یت

 

قلب

 

پسر کوچکی وارد داروخانه ای شد ،کارتنی را به سمت تلفن هل داد . روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی.

مسئول داروخانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید: خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید ؟

زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.

پسرک گفت: خانم ،من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد. زن در پاسخ گفت : از کار این فرد کاملا راضی ام.

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم ، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت. مجددا زن پاسخ منفی داد.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.

مسئول داروخانه که به صحبتهایش گوش داده بود به سمتش رفت و گفت : پسر از رفتارت خوشم می آید ؛بخاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری ، دوست دارم کاری به تو پیشنهاد بدهم.

پسر جوان جواب داد: نه ممنون،من فقط داشتم عملکرد خودم را میسنجیدم، من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.

(خانه مدیران جوان).

 

 

 

قلب

 

 

To English:

A little boy went into a drug store, reached for a soda carton and pulled it over to the telephone. He climbed onto on to the carton so that he could reach the buttons on the phone and proceeded to punch in seven digits.The store-owner observed and listened to the conversation: The boy asked, "Lady, can you give me the job of cutting your lawn? The woman replied, "I already have someone to cut my lawn.Lady, I will cut your lawn for half the price of the person who cuts your lawn now." replied boy .The woman responded that she was very satisfied with the person who was presently   cutting her lawnThe little boy  found  more perseverance and offered," Lady, I'll even sweep your curb and your sidewalk, so on Sunday you will have the prettiest lawn in all of Palm beach, Florida." Again the woman answered in the negative.With a smile on his face, the little boy replaced the receiver. The store-owner, who was listening to all, walked over to the boy and said Son…I liked your attitude; I like that positive spirit and would like to offer you a job The little boy replied," No thanks, I was just checking my performance with the job I already have. I am the one who is working for that lady.   

2 فنجان قهوه

 

<span style='background-color:yellow'>قهوه</span>

پروفسور مقابل دانشجویان فلسفه خود ایستاد و چند چیز را روی میز گذاشت. بدون هیچ کلمه ای یک شیشه بسیار بزرگ را برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد .

بعد از شاگردان خود پرسید که آیا این ظرف پر است؟ و همه تأیید کردند. سپس پروفسور ظرفی از سنگ ریزه برداشتو آنها را داخل شیشه ریخت و شیشه را به آرامی تکان داد.سنگ ریزه ها در بین مناطق باز بین توپ ها قرار گرفتند و سپس از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است ؟ و همگی تأیید کردند.

بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه برداشت و داخل شیشه ریخت ؛ و خب،البته ماسه ها همه جای شیشه را پر کردند او یک بار دیگر پرسید که آیا ظرف پر است ؟ و همه با صدای بلند گفتند :بله.

بعد پروفسور دوفنجان قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد وگفت در حقیقت دارم جای خالی بین ماسه ها را پر می کنم و همه دانشجویان خندیدند.

درحالی که صدای خنده فرو می نشست پروفسور گفت: حالا من می خواهم متوجه این مطلب شوید که این شیشه نمایی از زندگی شماست ؛توپ های گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند،خانواده ،فرزندان ،دوستان ، سلامتی و مهمترین علایقتان.چیزهایی که اگر همه چیز دیگر از بین بروند و این ها باقی بمانند ،باز زندگی تان پابرجا خواهد بود.

سنگ ریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل کار،خانه ،ماشین.ماسه ها هم سایر چیزها هستند، مسائل خیلی ساده.

اگر اول ماسه ها را داخل شیشه قرار دهید دیگر جایی برای برای سنگ ریزه ها و توپ های گلف باقی نمی ماند ،درست عین زندگی تان. اگر شما همه زمان و انرژی تان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنید دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت دارد باقی نمی ماند. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت دارند توجه زیادی کنید ، با فرزندانتان بازی کنید ، زمانی را برای چکاپ پزشکی بگذرانید. با دوستان و اطرافیانتان بیرون برویدو با آنها خوش بگذرانید . همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابی ها هست . همیشه در دسترس باشید . اول مواظب توپ های گلف باشید ، چیزهایی که واقعا برایتان اهمیت دارند موارد دارای اهمیت را مشخص کنید. بقیه چیزها همان ماسه ها هستند.

یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دوفنجان قهوه چه معنایی داشت؟ پروفسور لبخند زدی و گفت: «خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشان دهد مهم نیست که زندگی شما چقدر شلوغ و پر مشغله است ،همیشه جای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست است».

کی شود در ندبه‌های جمعه پیدایت کنم
گوشه‌ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
می‌نویسم روی هر گل نام زیبای تو را
تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم

هر سحر با یاد تو، در گریه ام می‌خوانمت
تا به کی از سوز دل، ناله ز هجرانت کنم
چشم‌های خسته‌ام بارد ز هجرانت عزیز
آنقدر بارم ز دیده تا که پیدایت کنم
هر دم از نو می شمارم عقده‌های خویش را
تا به کی از پشت در آهسته نجوایت کنم
بیقرارم مهدیا از بهر دیدار رخت
تا به کی از مادرت زهرا (س) تمنایت کنم   (اللهم عجل لولیک الفرج)  
آیین عشق بازی دنیا عوض شده است
یوسف عوض شده است،زلیخا عوض شده است

      
سر همچنان به سجده فرو برده ام ،  ولی

در عشق سالهاست که فتوا عوض شده است

      
خو کن به قایقت که به ساحل نمی رسیم

خو کن که جای ساحل و دریا،عوض شده است

      
آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید…

اکنون به خانه آمده اما عوض شده است

      
حق داشتی مرا نشناسی به هر طریق

من همچنان همانم و دنیا عوض شده است!!
*** پ.ن:شاعر...همچنان فاضل نظری...

فقط جهت پیامک

 

چند سالی یوسف از جرم زلیخا حبس شد

حبس مهدی از گناه ما هزار ساله است

***

هنوزم انتظار و انتظار است

هنوزم دل به سینه بی قرار است

هنوزم خواب میبینم به شبها

همان مردی که بر اسبی سوار است

همان مردی که آید جمعه روزی

و این پایان خوب انتظار است

***

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم

یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم

مولا خلاصه عرض کنم دوست دارمت

دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم

***

حضرت <span style='background-color:yellow'>مهدی</span>

برای ظهور آقامون صلوات با عجل الفرجهم بفرستید.

 

  کنکور تمام شد...

روز قبل از <span style='background-color:yellow'>کنکور</span>

کنکور امسال هم به پایان رسید، با خاطرات تلخ و شیرینش .البته ممکنه کمتر کسی خاطره ی شیرینی از دوران کنکور و درس خوندن تو ذهنش تداعی بشه اما همه اونایی که کنکور امسال رو خوب دادن (البته بعداز اعلام نتایج اولیه و نهایی معلوم میشه کی شیره کی روباهه)بیشتر خاطرات تلخشون  به خاطرات شیرین و دوست داشتنی تبدیل میشه که از به یاد آوردن و گفتنش برای اطرافیان لبخند بر لبانشان نقش میبندد.

پیروزی در کنکور تنها پیروزی در یک مسابقه بزرگ علمی نیست بلکه پیروزی در برابر مجموعه ای از مشکلات ،ضعف ها و نفسانیات است.

در این موفقیت تنها خود فرد سهیم نیست و بقیه افراد از جمله افراد خانواده که نقش بسزایی دارند،دوستان و در کل همه افرادی که با فرد پشت کنکوری رابطه دارند(صدا وسیما،روزنامه نگاران،مشاوران درسی و..) چه مستقیم و چه غیر مستقیم سهیم هستند.

علاوه بر افراد مجموعه ای از امکانات و شرایط جزو ابزارهای جدایی ناپذیر موفقیت در کنکور هستند.

عامل خیلی مهمی که فقط به فرد کنکوری مربوط می شود افزایش توانایی فرد در مقابله با مشکلات و خلاقیت در ایجاد راههای رفع و مقابله با آنهاست؛ مثال میزنم: مثلا فرض کنید یک هفته تصمیم میگیرید در صبح یکی از روزهای هفته درس ادبیات+شیمی+فیزیک در بعد از ظهر دروس عربی+دیفرانسیل+ هندسه و برای بعد از شام هم اگر حوصله داشتید یک درس عمومی یا اختصاصی را مطالعه کنید،مرورکنید ویا تست بزنید حال اگرهمین  برنامه را با این کلیات(دروس مختلف)برای روزهای آتی اجرا کنید و بعد از دو روز دیدید که اشتیاقتان برای درس خواند کاهش یافته یا درس خواندن شمارو خسته کرده علتش رو باید بیابید و اینجا خود فرد بهتر از هر مشاوری میتواند مشکلش  و راه حل مفیدش را پیدا کند.

اگه یادتون باشه گفتم در موفقیت فرد کنکوری افراد دیگری که با او سر و کار دارند هم تأثیر بسزایی دارند.این موضوع در شکست فردهم بی تأثیر نیست بلکه بیشتر میتواند اثر منفی بگذارد چون همون طور که گفتم یک فرد کنکوری باید در برابر مجموعه ای از مشکلات قد علم کند و با آنها بجنگد حال اگر در این مجموعه افراد خانواده که نقش بزرگی در حمایت و پشتیبانی فرد کنکوری دارند هم اضافه شوند،حتی ناخواسته و از روی دلسوزی(مثلا به جای تشویق اونو از کنکور میترسونن تا بره درس بخونه یا همش از مشکلات آینده اش که اگه درس نخونه و دانشگاه نره دوچندان می شه با هاش صحبت کنند ،اینجوری نه تنها براش راه حلی ارائه نکردن  بلکه چاله های جلوی پاشو عمیق تر کردن وبه قول معروف میخوان ابروشو درست کنند میزنند چشمشم کور می کنند!) موجب ضربه زدن به این فرد تأثیر پذیر میشوند و معمولا هم ضربه به مهمترین و استراتژیک ترین سلاح فرد کنکوری که ازون برای مقابله مشکلاتش کمک میگیره یعنی امید وارد میکنند.

 

حالا این وسط پسرا کارشون از همه هم سخت تره و هم مهمتره،در واقع اگه به کسی بر نخوره اهمیت تصمیم گیری رو پسرا بهتر از همه میدونند چون همیشه با یک سری از مشکلات دست و پاگیر و اساسی سر و کار دارند که اگه اندکی اشتباه کنند در تصمیم گیری موجب خسرانی بزرگ و یا حتی جبران نشدنی می شن.مثلا در مورد همین کنکورشرایط برای کمتر پسری متعادل هست با اینکه باید بیشتر باشه (چون اهمیت کارش بیشتره).دوتا مشکل بزرگی که دست از سر پسرا(مردان بزرگ آینده)بر نمیداره یکی سربازی و دیگری شغل هست.

برخلاف گروه دیگه  پشت کنکوری ها(خواهران محترمه) که بیشتر به قبولی در دانشگاه و کمتر به نوع مدرک و کاری که در آینده اش براش هست فکر میکنند.

آخرین توصیه‌ها برای هفته آخر

واضح تر بگم دقدقه ی ما پسرا چند چیز خیلی مهمه که از هیچکدومش نمیشه براحتی گذشت در حالی که دقدقه ی 90% دخترا فقط و فقط قبولی در دانشگاه است.

تازه این موضوع فقط به همین جا ختم نمیشه و این بعد از کنکور و ثبت نام در دانشگاه هم با شدت بیشتری ادامه پیدا میکنه.

البته بیشتر به ضرر پسرا وخیلی خیلی بیشتر به نفع دخترا .

 

اضطراب

نتیجه گیری:

پسران قشر مظلوم جامعه هستند که باید بیشتر به فکرشان باشیم./ید.

دختران قشر مظنون جامعه هستند که باید بیشتر مراقبشان باشیم./ید.

 

 

 

 

X