قطع دخالت آمریکاییها در امور نظامی ایران
دخالت آمریکاییها در امور نظامی و ارتش ایران از نقاط ضعف ارتش شاهنشاهی بود که به عنوان لکه ننگی در تاریخ کشور و ارتش ایران محسوب میگردد. از آن جا که رژیم پهلوی وابسته و متکی به آمریکا بود و پشتوانه مردمی نداشت، طبیعی بود که از ارتش به عنوان اهرم فشار و قدرتی برای حفظ پایههای رژیم استفاده شود. در این راستا آمریکا تمام تلاش خود را در جهت تسلط بر ارتش ایران و به کار گرفتن آن در راستای اهداف منطقهای و جهانی خود و حتی حفظ رژیم سلطنتی پهلوی معطوف میداشت.
در واقع آمریکا به نقش کلیدی ارتش ایران چه برای حفظ رژیم پهلوی (به عنوان رژیم دست نشانده آمریکا) و چه به عنوان یک پایگاه و بازوی نظامی آمریکا در منطقه حساس و حیاتی خلیج فارس و نیز یکی از حلقههای امنیتی و دفاعی در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق به خوبی پی برده بود، لذا تلاش میکرد با قاطعیت و هر وسیله ممکن و در عین حال با ظرافت خاص بر همه ارکان اساسی ارتش نظارت و تسلط لازم را داشته و آن را به طور کامل در اختیار اهداف و سیاستهای خود قرار دهد. ابعاد دخالتهای آمریکا در امور نظامی و ارتش ایران بسیار گوناگون و متنوع بود که در این جا فقط به چند مورد آن اشاره میکنیم.
حضور گسترده نظامیان آمریکایی در ارتش ایران
یکی از دخالتهای آمریکاییان در امور ارتش ایران، حضور گسترده ی نظامیان آمریکایی در ایران بود. در ایران نزدیک 30 هزار نظامی خارجی، مشغول کار بودند؛ یعنی در برابر هر 6 نظامی ایرانی، یک آمریکایی در ارتش ایران وجود داشت و تا پیروزی انقلاب، مشاورین (مستشاران) نظامی ارتش ایران دو برابر (یعنی 60 هزار نفر) بود. بدیهی است این حضور گسترده ی و حتی خود را در رنگ و لباس صاحبخانه درآوردن بیجهت نبود، بلکه به منظور دخالتهای گوناگون در امور ارتش ایران سازماندهی شده بود.
در این رابطه، ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در خاطرات خود چنین مینویسد: «از آنجایی که افسران عالیرتبه و مقامامت نظامی آمریکایی مرتباً به ایران رفت و آمد میکردند و مسافرتهای آنها به ایران هم معمولاً با تشکیل مجالس مهمانی و پذیرایی همراه بود، ما فرماندهان نیروها و افسران ارشد ایرانی را غالباً در این مجالس و مهمانیها میدیدیم.» ١
سولیوان در بخش دیگری از خاطرات خود مینویسد: «آمریکاییها... توجه زیادی به نیروهای مسلح ایران معطوف داشتند.... میسیون نظامی آمریکا در ایران هم، وضع منحصر بفردی داشت. تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیأتهای نظامی در سایر کشورهای جهان این بود که پرسنل نظامی آمریکا در ایران عملاً جزو نیروهای مسلح ایران به شمار میآمدند و در اواخر سلطنت شاه به استثنای شش نفر از افسران ارشد آمریکایی بقیه مستشاران و کارکنان آمریکایی نیروهای مسلح ایران، حقوق بگیر دولت ایران بودند. حقوق و مزایا و هزینه ایاب و ذهاب و مخارج تحصیل فرزندان آنها از طرف دولت ایران تأمین میشد و علائمی که روی اونیفورم آنها دوخته میشد، آنها را عضو خانوادة نیروهای مسلح ایران به شمار میآورد.» ٢
کسب اخبار از اوضاع ارتش
یکی از اهداف حضور گسترده نظامیان آمریکا در ایران و از مصادیق دخالتهای نابجای آنان در امور نظامی و ارتش ایران، کسب اخبار و اطلاعات از اوضاع ارتش و سایر نیروهای مسلح بود. دستیابی به اخبار ارتش ایران آن هم از نزدیک و بدون واسطه به منظور برنامهریزی و سیاستگذاری در امور ایران برای آمریکا بسیار حائز اهمیت بود.
در این رابطه ویلیام سولیوان نیز در خاطرات خویش با اشاره به رابطه نزدیک با نظامیان ایران، چنین اعتراف میکند: «به خاطر این رابطه نزدیک و به واسطه اهمیتی که نیروهای مسلح در بافت کلی حکومت ایران داشتند، ٣ اخبار و مسائل مربوط به ارش ایران را با توجه و علاقه خاصی دنبال میکردم. کمی پس از ورود به تهران با فرماندهان و مقامات ارشد ارتش ایران تماسهایی برقارا کردم و ضمن اشنایی با آنها از سازمان و فرماندهی نیروهای مسلح ایران آگاهی یافتم.» ٤
تربیت آمریکایی نظامیان ایران
از دیگر دخالتها و برنامههای آمریکا برای تسلط هرچه بیشتر بر ارتش ایران تربیت و پرورش نظامیان ایرانی متناسب با اهداف و سیاستهای خود بود. آنها تلاش میکردند نظامیان ایران را آمریکایی بار بیاورند. لذا تربیت و پرورش نظامیان ایرانی را چه از نظر سیاسی و چه از نظر فرهنگی، منطبق با آداب و رسوم آمریکایی و اهداف خود صورت میدادند. به همین جهت علاوه بر این که برخی از نظامیان ایرانی دورههای آموزشی خود را در آمریکا طی میکردند، به بهانههای مختلف، در قالب تورهای مسافرتی به آمریکا اعزام میشدند تا از فرهنگ آنها تأثیر بپذیرند.
مستشاران آمریکایی در انتخاب افراد برای اعزام به آمریکا نقش تعیین کندهای داشتند و پس از بازگشت افسران آموزش دیده ایرانی در آمریا نیز، وظیفه تعیین پست و مقام این افسران بر عهده مستشاران آمریکایی بود. در تاریخ 11 اردیبهشت 1327 اولین گروه از افسران و درجهداران نیروی هوایی ایران به قصد کسب آموزشهای ویژه، راهی آمریکا شدند. تا سال 1353 تعداد 11000 نفر از افسران و پرسنل نظامی ایران در آمریکا آموزش دیدند. این تعداد، غیر از افسرانی بود که از طریق پلیس ایران برای آموزش به آمریکا اعزام شده بودند. علاوه بر این آمریکا در مورد آموزش افسران ایرانی توسط ارتش اسرائیل، قراردادهایی با دولت اسرائیل منعقد کرده بود. ٥
آمریکاییها در طی دورههای آموزشی مختلف چه در کشور خود و چه در ایران، به جد تلاش میکردند تا نظامیان ایرانی نسبت به فرهنگ خود احساس حقارت کرده و فرهنگ آمریکایی را به عنوان فرهنگ برتر و مترقیتر در همه ابعاد وجودی خویش نفوذ و رسوخ دهند. به همین دلیل هنگامی که مقامات آمریکایی میخواستند با رضایت خاطر از یک نظامی ارشد ایرانی یاد کنند، تربیت آمریکایی او و عشق و شیفتگی او به آمریکا به عنوان یک ویژگی مثبت و برجسته ذکر میکردند.
در این رابطه ژنرال هایزر در خاطراتش پیرامون مأموریتی که به ایران داشته است، مینویسد: «... سپس به سمت پایگاه نیروی هوایی رفتیم. قصد ما دیدار دوست خوبم تیمسار امیر حسین ربیعی بود... ربیعی مثل همیشه دوستانه از من استقبال کرد... او در آمریکا تربیت شده بود. همواره به آن کشور عشق میورزید.» ٦ هایزر در بخش دیگری از خاطرات خود مینویسد: «... فرمانده نیروی دریایی ایران دریاسالار کمالالدین میرحبیباللهی بود. او نیز بیش از دو سال بود که این پست را اداره کرده بود... به نظر میرسید که او از ارزشهای غرب را بهتر از دیگر رهبران نظامی درک کرده بود... اغلب تعلیمات او در نیروی دریایی امریکا بود. به همین علت نیز دارای پیوند نزدیکی با امریکا بود و به تازگی برای حفظ سلامتی همسر و فرزندانش آنها را به آمریکا فرستاده بود.» ٧
به دلیل همین تربیت مریکایی نظامیان ایران بود که حضرت امام خمینی(ره) در دوران مبارزه به عنوان یکی از اشکالات رژیم پهلوی به آن اشاره کرده و آن را مورد انتقاد قرار میدادند. حضرت امام (ره) میفرمودند: «ارتش ما را یک ارتش غیرملی و متکی بر غیر تربیت کردند.»، ٨ «ما میخواهیم یک ارتش مستقل داشته باشیم. یک ارتش که مربوط به غیر نباشد، مربوط به ملت باشد... ما میخواهیم ارتش ما آزاد باشد، اسرائیل در آن تصرف نکند، آمریکا در آن تصرف نکند. » ٩
استفاده از ارتش ایران به عنوان بازوی نظامی آمریکا در منطقه
استفاده از ارتش ایران به عنوان بازوی نظامی در منطقه، از دیگر مداخلات آمریکا در امور نظامی و ارتش ایران در دوران قبل از انقلاب بود. از آن جا که منطقه خلیج فارس به عنوان یک منطقه حساس و استراتژیک برای آمریکا اهمیت زیادی داشت و همچنین به منظور مقابله با خطرات بلوک شرق و این که کشور ایران به عنوان مرکز قدرتمند کمربند امنیتی در برابر دستیابی شوروی سابق به آبهای گرم محسوب میگردید، نقش حیاتی ایران در نظر آمریکاییها صد چندان کرد. به همین دلیل آمریکا تلاش میکرد با در دست گرفتن ارتش ایران و تسلط یافتن بر آن، ارتش شاهنشاهی به عنوان یک اهرم قدرت برای اهداف خود در منطقه استفاده نماید. کشورهای منطقه نیز عملاً به ارتش شاهنشاهی ایران به عنوان یک نیروی نظامی آمریکا و یا حداقل مطیع سیاستهای آمریکا نگاه میکردند.
مقامات آمریکایی نیز از بیان این مداخله و سوء استفاده از ارتش ایران ابایی نداشتند. برای مثال ژنرال هایزر یکی از دلایل مأموریت اعزام به ایران در آخرین روزهای عمر رژیم پهلوی را چنین بیان میکند: «نیروی نظامی ایران در منطقه خلیج فارس برای منافع جهان غرب بسیار حیاتی بود.» ١٠ همان طور که ملاحظه میشود، این جمله ژنرال هایزر عمق وابستگی ارتش شاه به غرب و ابزار دست آمریکا بودن ارتش شاهنشاهی را نشان میدهد.
دخالت در امور خرید تسلیحات ایران
از دیگر مصادیق بارز دخالت آمریکاییان در امور نظامی و ارتش ایران، مداخله در سیاستها و برنامههای خرید سلاح ایران از خارج بود. آنها که خود را مالک بیرقیب و شریک ارتش ایران میپنداشتند، خود را مستحق تعیین تکلیف برنامههای خرید سلاح ایران میدانستند. آمریکاییان با صراحت کامل برای شاه و فرماندهان ارشد ارتش مشخص میکردند که باید چه سلاحی، به چه میزان، به چه قیمت و از کجا (که غالباً از خود آمریکا بود) خریداری نمایند.
آنها حتی از بیان این مداخله صریح نیز ابایی نداشتند. مثلاً جرج بال معاون سابق وزارت خارجه آمریکا میگوید: «از سال 1332 که شاه به قدرت بازگشت تا سال 1351 ما شاه را به طور کامل تحت نظارت داشتیم. این ما بودیم که میگفتیم شما به فلان سلاح احتیاج ندارید یا به فلان سلاح احتیاج دارید. بدین ترتیب در طول 19 سال، کل اسلحهای که شاه از آمریکا خریداری کرد از یک میلیارد و 300 میلیون دلار تجاوز نمیکرد ولی بعد از آن که نیکسون و کیسینجر به او اختیار دادند، میزان خرید اسلحه شاه از آمریکا به مدت 70 سال، 40 برابر شد.» ١١
بدون تردید هدایتها و دخالتهای آمریکا بیان در برنامههای خرید سلاح ایران به گونهای بود که اولاً ارتش ایران از نظر تسلیحات وابسته و متکی به آمریکا باشد، ثانیاً آمریکاییان با فروش اسلحه خود درآمد خوبی کسب نمایند. ثالثاً ارتش ایران از نظر به کارگیری سلاحها، وابسته به نظامیان و مستشاران آمریکایی باشند. رابعاً ارتش ایران سراغ دیگر کشورها نرود.
در نتیجه تسلط نظامی آمریکا و مداخله در امور خرید سلاح ایران، مخارج نظامی مراتب افزایش مییافت. ازسال 1335 تا 1348 مخارج نظامی 35 تا 40 درصد کل بودجه را در بر میگرفت. در بودجه سال 1355 پرداختهای نظامی 4/525 میلیارد ریال یعنی بیش از 5/4 برابر برابر بودجه نظامی سال 1353 بود و در بودجه سال 1357 مخارج نظامی به 556 میلیارد ریال رسد. شاه در مصاحبهای در سال 1976 (1355) اقرار کرد ایران سالانه 8 میلیارد دلار یعنی 27 درصد کل بودجه را صرف مخارج نظامی میکند.
وی اضافه میکرد که ارزش و قیمت سلاحهایی که ما از آمریکا خریداری میکنیم مرزی ندارد و مرتب تغییر میکند. سیاست تسلیحاتی شاه نه تنها از نظر اقتصادی، نتایج منفی داشت، بلکه سبب میشد تا مقدار زیادی از درآمد نفت از دست برود و بالاتر از این، صنعت نظامی و قوای مسلح ما تحت نظارت و تسلط دولت آمریکا درآید. زیرا ارتش ایران قادر نبود سلاحهای خریداری شده را بدون کمک و اجازه مشاورین و متخصصان آمریکایی به کار ببرد. ١٢
فساد نظامیان آمریکا در ایران
علاوه بر انواع مداخلات آمریکا در امور نظامی و ارتش ایران، حضور نظامیان آنها در ایران نیز همراه با انواع فساد اخلاقی و ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم بود. این فساد اخلاقی در سالهای آخر عمر رژیم پهلوی بیشتر و گستردهتر شده بود و در شهرهای مختلف کشور، نظامیان آمریکایی به فساد و شهوترانی پرداخته و در جلسات و میهمانیهای خوشگذرانی و عیاشی مختلف به نوامیس مردم تعرض میکردند. این فساد سابقه طولانی داشته و از اوایل سلطنت پهلوی شروع شده و در حال گسترش بود.
در این رابطه ارتشبد سابق حسین فردوست در خاطرات خود مینویسد: «در اوایل سلطنت محمدرضا که ایران توسط ارتشهای سهگانه متفقین اشغال شده بود، آمریکاییها در خیابان امیرآباد یک باشگاه داشتند که مخصوص افسران و درجهدارانشان بود. روزانه به هر کدام از آنها یک بسته به عنوان جیره غذایی میدادند که هر بسته برای مصرف 5 الی 6 نفر کافی بود. در هر یکگ از این بستهها انواع و اقسام کنسروها، انواع نان، ویتامینی که باید روزنامه مصرف میکردند، دو بطری ویسکی و دو بسته سیگار خوب بود. آمریکاییها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مرکز فحشاء تبدیل کردند. کامیونهای آمریکایی به مرکز شهر میآمدند و دخترها را جمع میکردند و به باشگاه میبردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند، صف میکشیدند و منتظر میماندند. مثل این که در صف اتوبوس هستند. کامیونهای روباز ارتش آمریکا میآمد و حدود 200 الی 300 دختر را سوار میکرد و میبرد. آمریکاییها هر چند پول نداشتند، ولی با همین بستهها دخترها را راضی میکردند.
من با یکی از کسانی که به باشگاه میرفت آشنایی داشتم و دیم که در انبار خانه او تا زیر سقف از این بستهها چیده است. هر روز که میرفتند یکی دو بسته میگرفتند. این بستهها قیمت گرانی داشت و خرید و فروش میشد. یکی از کسانی که با آمریکاییها میرفت، خاله محمدرضا پهلوی بود. من به او بارها گفتم که این کار صحیح نیست و عمل شما در شأن فاحشههای کنار خیابان است. خاله محمدرضا خیلی رک و صریح میگفت: خیر، افرادی در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد.» ١٣
فساد نظامیان آمریکا و تأثیرگذاری آن بر فرهنگ مردم، برای بسیاری از ایرانیان حتی برخی طرفداران آمریکا آزاردهنده بود، آنها با قشر خاص مرفه و پولدار ایرانی تماس داشتند. ویلیام شوکراس و جیمز بیل در کتابهایشان نقل کردهاند: «یکی از بدترین نقاط از این لحاظ اصفهان بود.... در ایام تعطیلات مذهبی یا عزاداریها، آمریکاییان میهمانیهای مفصل ترتیب میدادند و صدای بلندگوی دستگاههای استریو در همه جا پخش میشد و خوشگذرانیهای مست، تلوتلو خوران از این محل به آن محل میرفتند.» ١٤
جیمز بیل مینویسد: «سه زن آمریکایی که بیکینی پوشیده بودند در مسجد جمعه اصفهان به گردش پرداختند و ضمن خنده و گفتگو با صدای بلند و ایجاد اشاره به این مکان مقدس اوقات خوش خود را طی کردند. زنان آمریکایی با لباسهای شیک در یک رستوران مجلل شهر به این دلیل که انجام سرویس کند بوده، میزی را واژگون کردند و یک آمریکایی در مشاجرهای بر سر کرایه، گلولهای به مغز یک راننده تاکسی شلیک کرد.» ١٥
کاپیتولاسیون
از دیگر حقوق تبعیضآمیز و غیرعادلانهای که برای مستشاران آمریکایی و اعضاء خانواده آنان در نظر گرفته شده بود، مصونیت از تعقیب قضایی در ایران بود. هر قدر وابستگی رژیم شاه به آمریکا بیشتر می شد، خواستههای نامشروع آمریکا نیز فزونی میگرفت. در سال 1340 آمریکا درخواست اعطای مصونیت سیاسی به مستشاران نظامی و اعضای خانوادههایشان را نمود تا در صورت ارتکاب هر گونه جرمی از طرف آنها، دادگاههای ایران نتواند آنان را محاکمه کنند. در واقع بر دیگر یک ابرقدرت درخواست برقراری کاپیتولاسیون را برای اتباع خویش مینمود. رژیم پهلوی نیز به خواسته ناحق ارباب خویش تن در داد. در این جا بود که امام خمینی(ره) شجاعانه به صحنه آمد و با ایراد یک سخنرانی آتشین و افشاگرانه، این خیانت رژیم پهلوی را برملا ساخت. رژیم که خود را در خطر میدید، تنها راه را در تبعید امام به ترکیه دید. ١٦
اوضاع پس از انقلاب
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مواردی که مورد انتقاد شدید حضرت امام خمینی(ره) قرار میگرفت، بحث مستشاران آمریکایی بود. حضرت امام در سخنرانی مورخ 13 آبان 1357 خود در تحلیل وضع ارتش شاهنشاهی میفرمایند: «الان وضع نظامی ما، وضع ارتش ما، یک وضع ارتش انگلی است. ارتشی که تحت نظام آمریکا و به نفع آمریکا دارد اداره میشود. چهل و پنج هزار، پنجاه هزار، بعضی میگویند شصت هزار از مستشاران آمریکا، مفتخوران آمریکا ریختهاند به جان ما و در مملکت ما هستند. آن همه پایگاه برای خودشان درست کردهاند. اشغال نظامی است مملکت ما، اشغال آمریکایی است مملکت ما» ١٧
به هر حال به برکت پیروزی انقلاب اسلامی به این لکه ننگ یعنی مستشاری پایان داده شد و عزت و افتخار دیگری برای ارتش و نظامیان ایرانی به ارمغان آمد. هر چند در ابتدای پیروزی انقلاب، دولت موقت سعی کرد که بار دیگر مستشاران نظامی آمریکا را در ایران بپذیرد و آنها را در امور نظامی ایران فعال سازد ولی با برخورد قاطع امام امت و افشاگری حضرت آیتالله خامنهای که در آن زمان نمایندة حضرت امام در شورای عالی عالی دفعا بودند، پرونده سیاه و پر از خیانت مستشاران نظامی آمریکا در ایران بسته شد.
اصل 145 قانون اساسی نیز در جهت تحیم بخشیدن به این افتخار انقلاب اسلامی، مقرر داشت: «هیچ فرد خارجی به عضویت در ارتش و نیروهای انتظامی کشور پذیرفته نمیشود.» ١٨
از سوی دیگر در راستای گسترش این دستاورد انقلاب اسلامی و پایادن دادن به بحث مستشاری در سایر کشورها، حضرت امام خمینی(ره) در سخنرانی موفخ 17 آبان 1359 خویش خطاب به عدهای از برادران پاکستانی فرمودند: «ا کی باید ما و دولتهای ما تحت سلطه اجانب باشیم؟ تا کی باید مستشاران آمریکا و شوروی به ما حکومت کنند؟ تا کی باید یک گروهبان شوروی، یک گروهبان انگلیسی، یک گرهبان آمریکایی بر ارتش ما حکومت کند؟ ما آنها را بیرون کردیم، شما هم بیرون کنید، سایر ممالک هم بیرون کنند.» ١٩
پی نوشت :
١ - ویلیام سولیوان و سرآنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص ٧٥
٢ - همان، ص ٧٤
٣ - در اینجا سولیوان با صراحت به نقش ارتش برای حفظ تاج و تخت رژیم شاهنشاهی که پشتوانه مردمی نداشت و متکی به ارتش بود، اشاره می کند.
٤ - ویلیام سولیوان و سرآنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص ٧٤
٥ - اسناد لانه جاسوسی (مستشاران نظامی آمریکا در ایران - ١) ص ط
٦ - سید محمد حسین عادلی (مترجم)، ماموریت مخفی در تهران (خاطرات ژنرال هایزر) ص ٦٦ الی ٨١
٧ - همان، ص ٦١
٨ - در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ١٨، ص ٤٤، ٧ اسفند ١٣٥٧
٩ - همان، ص ٨٢ ، ١٩ بهمن ١٣٥٧
١٠ - سید محمد حسین عادلی (مترجم)، ماموریت مخفی در تهران (خاطرات ژنرال هایزر) ص ٦٦ الی ٤٦
١١ - جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، ص ٤٧
١٢ - علی شیخیان و علی محمدی و مهدی عبداللهی، نیروهای مسلح در وصیت نامه سیاسی - الهی امام خمینی (ره)، ص ١٥٦
١٣ - حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ١، ص ١٢٣
١٤ - مسعود اسداللهی، نقش مستشاران نظامی آمریکا در تحولات سیاسی ایران (١٣٣٨ - ١٣٥٨)، ص ١٢٩
١٥ - همان، ص ١٣٠
١٦ - اسناد لانه جاسوسی آمریکا (مستشاری نظامی آمریکا در ایران - ١) ص ی
١٧ - همان، ص الف
١٨ - قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص ٧٦
١٩ - در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ١٨، ص ٥٢
* منبع : ٩٢ دستاورد انقلاب اسلامی ایران، ص ٣٢٢
دسته ها :
يکشنبه بیست و دوم 10 1387