دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 711515
تعداد نوشته ها : 524
تعداد نظرات : 85

Loading...
Rss
طراح قالب
GraphistThem246
سرشاخه وهابیت احمدبن تیمیه در سال 661 ق؛ پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد، در حرّان، از توابع شام دیده به جهان گشود و تحصیلات اولیه را تا 17 سالگی در آن سرزمین به پایان برد. ابن کثیر می‌گوید: در سال 667 ق در حالی که ابن تیمیه بیش از شش سال نداشت، مردم حرّان از جمله پدر او، که از علمای بزرگ شهر(شیخ البلد) بود از ترس حمله مغول شهر را ترک کردند و شهاب الدین عبدالحلیم پدر ابن تیمیه به همراه خانواده روانه دمشق شد.(1)   این کودک همان ‏«احمد بن عبدالحلیم، ابن تیمیه حرّانى‏» است که آیین وهابیت، در قرن 12 ه بر اساس افکار و آراء او پى‌ریزى گردید. شناخت عقاید وهابیان در گرو شناخت ابن تیمیه و آراء و عقاید او است. محمدبن عبدالوهاب مؤسس‏ «وهابیت‏» بخشى از عقائد او را گرفت، و قسمت‌هاى دیگر آن را رها کرد و به آن اهمیت نداد. و بدین وسیله فرقه وهابیت را پایه‌ریزی نمود. تا سال 698 ق چیزی از ابن تیمیه شنیده نشد ولی از آغاز قرن هشتم به تدریج افکار شاذ و نادر وی ظهور و بروز یافت. خصوصا هنگامی که ساکنین "حماة" از وی خواستند آیه «الرحمنُ علی العرش استوی» را تفسیر کند، در تفسیر این آیه دچار لغزش شد و برای خداوند جایگاهی در فراز آسمان‌ها که بر عرش تکیه کرده است؛ تعیین کرد! حال آن که بسیاری از مسلمانان(به ویژه شیعیان) خدا را پیراسته از جسم و جسمانیت دانسته و برتر از آن می‌شمارند که در مکان خاصی محدود شود. زیرا آیاتی چون «لیس کمثله شیء» و «لم یکن له کفوا احد» با مفهوم روشن خود، آنان را از تشبیه خداوند به صفات مخلوقات باز داشته است. اما ابن تیمیه از آیه مزبور تفسیری ارائه داد که مخالف آیات فوق و مستلزم شباهت خداوند به انسانهاست. انتشار پاسخ ابن تیمیه در دمشق و اطراف آن، غوغایی به راه انداخت و علما از جلال الدین حنفی، قاضی وقت، محاکمه وی را خواستار شدند. قاضی او را احضار کرد؛ ولی وی در محکمه حضور نیافت.(2)  ابن تیمیه در سال 704 ق به مسجد نارنج(یا مسجد تاریخ) در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که می‌گفتند: اثر پای حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) بر آن هست و مردم به آن تبرک می‌جستند؛ شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جا
دسته ها : مذهبی
علت ظهور نکردن امام زمان ـ علیه السلام ـ با این همه مسلمان چیست؟ دوست عزیز! ظهور امام زمان(علیه السلام) منجی بشریت و برپا کننده عدالت مطلق و فراگیر در جهان، یک پدیده است، و دارای شرائط و نشانه‌هایی است. اما شرط تحقق ظهور و نشانه‌های آن چیست؟ شرایط اساسی ظهور دو چیز است: شرط اول) آمادگی: یعنی به وجودآمدن زمینه‌های پذیرش امام زمان و حکومت او ـ یعنی تحقق حکومت الهی در اکثریت مردم جهان. جامعه امروز نسبت به گذشته کمالات بسیاری یافته است. این امر قابل انکاری نیست. عقل در ابعاد فردی و اجتماعی آن رشد یافته است. ایجاد حکومتهای دمکراسی به جای حکومتهای استبدادی در جهان نمونه ای از این تکامل عقلی بشر است. اما شرط اساسی دیگری که تا آن حاصل نشود، عقل راه به جایی نمی برد و هر روز حیرت و سرگردانی بشر بیشتر می شود، احساس نیاز به وحی و نشانه های آن است. بشر می بایست دریابد که بدون وحی و آموزه های آن قادر نیست تا راه را از چاه بازشناسد. تنها در این صورت است که چشم به آسمان خواهد دوخت تا از آسمان راه را به او بنمایند. این مضمون روایت است که شرط ظهور را این احساس برشمرده است. این که در روایات آمده است که مردم تا آخرالزمان صولت و برتری همه ادعاهای بشری را تجربه می کنند و به نتیجه نمی رسند، در پرتو همین امر قابل تفسیر است. این آمادگی جهانی برای ظهور است. باید اعتراف کرد که هر چند هر روز به تحقق این شرط نزدیک می شوید ولی هنوز این معرفت فراگیر نیست. شرط دوم ـ نیرو سازی: فراهم شدن نیروهایی که بتوانند اجرای عدالت در زمینه‌های مختلف را به دست گیرند، شرط دیگری برای ظهور آن حضرت است. اما این که نیروهای مهدوی چه خصوصیاتی باید داشته باشند و امروزه در جهان چه مقدار از این گروه وجود دارند؟ منتظران ظهور دو دسته اند؛ عده‌ای برای سرسبزی و خرّمی و فراوانی نعمت و ارزانی طالب ظهورند، و عده ای شیفته امام خویش هستند و او را محبوب و معشوق واقعی خود می‌دانند. دسته اول در مصیبتها و مشکلات به یاد امام می‌افتند و از او یاری می‌جویند، و دسته دوم همیشه با یاد او به سر می‌برند و یک لحظه از او غفلت نمی‌ورزند. در داستان حضرت یوسف نکته‌ای حضرت یعقوب(ع) به فرزندان خود می‌فرماید:«ی
دسته ها : مذهبی
از امام زمان(عج) چه بخواهیم؟   قصه‌هایی هست از تشرّفات افرادی که از امام پول، زن، سلامتی و امثال آن را می‌خواسته‌اند. اینها همه خوب است. ولی چرا انسان از حضرت آن چیزی را که خود آن حضرت از خدا می‌خواهد طلب نکند؟ به همین دعای حضرت در ماه رجب توجّه کنید، حقیقتاً برای ما آموزنده است، ما هم همین‌ها را از خدا بخواهیم «وَ احتم لِی فِی قَضائِکَ خَیرَ ما حَتَمتَ؛ از قضاهای خودت، بهترینش را برای من تقدیر فرما». «وَ اختِم لِی بالسَّعادةِ فی مَن ختمتَ؛ مرا از کسانی قرار بده که امرشان را در این ماه به سعادت ختم می‌فرمایی». «و اَحیِنِی ما أحیِیتَنِی مَوفُورَاً و أمتِنی مَسرُورَاً و مَغفُوراً؛ زنده‌ام بدار در حالی که از الطاف و رحمت‌هایت، حظّی وافر داشته‌ام و بمیرانم در حالی که مسرور و آمرزیده‌ باشم». «واجعَل لی إلی رضوانِک وجِنانکَ مَصیراً؛7 برایم راهی به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما». او رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم که هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد. از امام زمان(علیه‌السلام) بخواهیم که برایمان استغفار کند.یکی از چیزهایی که خیلی مهم است، استغفار است. استفغار، پوشاننده‌ی سیّئات است. اگر طلبِ مغفرت جدّی باشد منجر به مغفرت می‌شود. یک وقت انسان خودش استغفار می‌کند، یک وقت دیگران برایش استغفار می‌کنند، رفقا برایش استغفار می‌کنند، آن هم مؤثر است امّا راه سومی هم وجود دارد که بهتر از دو راه قبلی است و آن این است که انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی که یابن‌رسول‌الله! شما برایم طلب مغفرت کنید. من این مطلب را از این آیه شریفه می‌گویم: و لَو انَّهُم إذ ظَّلَموُا أنفُسَهم جاؤُوکَ فاستَغفِروا اللهَ و استغفِر لهمُ الرَّسولَ لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً.* اگر آنان وقتی که به خود ستم کردند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، قطعاً خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند. خداوند به پیامبرش می‌فرماید اگر اینها که خلاف کرده‌اند، پیش تو
دسته ها : مذهبی
 هشدار حضرت به نماز اول وقت
زهری می گوید:
« من تلاش فراوانی برای زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام داشتم؛ اما به این خواسته نرسیدم. تا آن که به حضور محمد بن عثمان عمروی ـ نایب دوم حضرت در غیبت صغری ـ رفتم و مدتی ایشان را خدمت نمودم. روزی التماس کردم که مرا به محضر آن حضرت برساند.

قبول نکرد؛ ولی چون زیاد تضرع کردم، فرمود: فردا، اول روز بیا.
روز بعد، اول وقت به نزد او رفتم. دیدم شخصی آمد که جوانی خوشرو و خوشبو در لباس تجار همراه او بود و جنسی با خود داشت.
در این جا عَمروی به آن جوان اشاره کرد، که این است آن کسی که می خواهی.
من به حضور آن حضرت رفتم و آنچه خواستم سؤال کردم و جواب شنیدم.

 بعد حضرت، به در خانه ای که خیلی مورد توجه نبود، رسیدند و خواستند داخل آن خانه شوند که عمروی گفت: اگر سؤالی داری بپرس، که دیگر او را نخواهی دید.
رفتم که سؤالی بپرسم؛ اما حضرت گوش ندادند و داخل خانه شدند و فرمودند:
« ملعون است، ملعون است، کسی که نماز مغرب را تا وقتی که ستاره در آسمان زیاد شود، تأخیر اندازد.
ملعون است، ملعون است کسی که نماز صبح را تا وقتی که ستاره ها غایب شوند، تأخیر اندازد.
»

 

 

دسته ها : مذهبی
چگونگی تسخیر جهان با یاران کم چگونه ممکن است مردم دنیا تسلیم یک جمعیت اندک شوند و از عادات و اخلاق و برنامه‌ها و سنن خود دست بردارند؟ طبق روایات وقتی حضرت صاحب الامر علیه‌السلام ظاهر می‌شوند، نخست سیصد و سیزده نفر از خواص اصحاب آن حضرت در مکه حاضر می‌گردند و وقتی عده اصحاب و اجتماع کنندگان به ده هزار نفر رسید از مکه خارج می‌شوند. غلبه آن حضرت و حکومت جهانی اسلام، ممکن است بطور معجزه انجام یابد و ممکن است با فراهم شدن اسباب ظاهری باشد و ممکن است به هر دو نوع واقع شود، چنانکه پیشرفت و غلبه پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به هر دو نوع بود. اما بصورت معجزه، محتاج به توضیح نیست که حصول چنین پیروزی برای آن حضرت، به خواست خداوند، امری است ممکن و با بشارتهای حتمی که در قرآن مجید داده شده حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آیه: «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله ؛ چه بسیارند گروه اندکی که به اذن خداوند، بر گروه بسیاری چیرگی می‌یابند» (بقره/259) آن حضرت، اصحابش و عموم بندگان شایسته خدا را بر همه غالب و حاکم و وارث و مالک ارض قرار می‌دهد. و از لحاظ اسباب ظاهری هم حصول چنین پیروزی و تشکیل آن حکومت الهی عملی خواهد بود; زیرا آن حضرت در موقعی ظهور می‌کند که اوضاع و احوال اجتماعی و اخلاقی و سیاسی کاملاً مساعد باشد. در آن موقع همه ملتها از زندگی معنوی و اخلاقی محروم، و دشمنی و کینه و ظلم و تجاوز، همه را نسبت به یکدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و از اینکه کسی بتواند بدون مدد غیبی جامعه را رهبری کند، همه مأیوس می‌گردند و همه از وضع خود ناراضی، و از مکتبهای مختلف که عرضه می‌شود ناامید بوده و منتظر تغییر و عوض شدن اوضاع می‌باشند. شاهد این حقیقت ظهور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و پیشرفت سریع اسلام است. در یک چنین موقعیتی، حضرت مهدی علیه‌السلام و اصحابش، با نیروی ایمان و اخلاق حسنه و با نجات بخش‌ترین برنامه‌های عمرانی و اقتصادی و عدالت اجتماعی، قدم به میدان می‌گذارند و آن نهضت الهی و دعوت روحانی را شروع می‌کنند و مردم را بسوی خدا و زندگی برابری و برادری، عدل و امنیت، صفا و وفا، راستی و
دسته ها : مذهبی
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

من ضامن خانه‌ای در اطراف بهشت و خانه‌ای در وسط بهشت و خانه‌ای در بالای بهشت هستم:

1- برای کسی که جدال را ترک کند اگر چه بر حق باشد.

2- برای کسی که دروغ را ترک کند اگر چه از روی شوخی باشد.

3- برای کسی که اخلاق خوب داشته باشد.

جدال و دعوا کردن قلب را سیاه و مکدر می‌کند پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) توصیه فرموده‌اند که دعوا را ولو بر حق باشیم ترک کنیم.

دروغ از گناهان کبیره است و در روایاتی توصیه شده‌ایم که حتی به شوخی هم دروغ نگوییم که آن هم تاثیرات منفی بر روح و جان انسان می‌گذارد.

و در نهایت اخلاق حسنه بسیار سفارش شده است تا جایی که در برخی روایات آمده است که اخلاق خوب، باعث رفع فشار قبر و عذاب در قبر می‌شود.

دوستان عزیز بیاییم با همدیگر قرار بگذاریم و به این سه سفارش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) توجه کرده و عامل باشیم تا هم رضایت خداوند و هم رضایت رسول خدا و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) را جلب نماییم.

دسته ها : مذهبی
X