اول خدا
تا حالا
يك بار هم زنگ نزده اي
انگار نه انگار كه دلت از آهن است .
" ؟ "
اول خدا
مسافري آمد و...
رفت.
سايه اش نه بر جاده
كه بر دل
ماند !
" ؟ "
اول خدا
مي رفــ ـ ـ ــت و
مــــي رفـ ـ ـ ــ ـ ـ ـت و
مــــــي رفـ ـ ـ ــ ـ ــ ـ ـ ــ ـ ـت
غافل از دلـ ـ ـ ــ ـ ــ ـي كه جــــــــــا مـــــانـــــده بود!
" ؟ "
اول خدا
تو كه بيايي
همهي درسهام را دوباره فووتِ آب ميشوم.
نه اينكه چشمهات
تختهسياهِ مشقهام بوده است!
" رضا كاظمي "
اول خدا
تمام اين شهر يك طرف
تو يك طرف...
خيالت راحت باشد
من
طرف تو را...
" ؟ "
اول خدا
دركافه...
كنج ديوار...
روبه روي هم...
و چه خوب كه قهوه را نخورديم !
حرف هايمان به اندازه ي كافي
تلخ بود...!
" ؟ "
اول خدا
پاي لرز عشقت
نشسته ام
خربزه ي شيرينم !
" سامره حميديان "
اول خدا
آن كه خداحافظي مي كند
اميد است كه برگردد.
بي خداحافظي رفته را
خدا مي داند...
اول خدا
در اين كوچه باد نمي آيد
باران ني آيد
اما...
تو بيا !
" مژگان عباسلو "
اول خدا
تااطلاع ثانوي پرواز تعطيل
حرفي نباشد بعد از اين آواز تعطيل
هم گفتن خودكارها از عشق موقوف
هم بوسه ي انگشت ها بر ساز تعطيل
لبخند ، مشمول مجازاتي شديد است
بخشش كه نه كوچكترين اغماض تعطيل
پيچيده صحبت كردن و لفافه گويي
يعني نوشتن با زبان ماز تعطيل
هرجور صحبت مي كني فرقي ندارد
راحت بگويم قدرت ابراز تعطيل
هر صنعت شعري بگويي بي خطر نيست
تشبيه يا ايهام يا ايجاز تعطيل
مي خواستم رازي بگويم با شماها...
... اصلاٌ ولش كن بي خيالش راز تعطيل!
" محمد قادري "
اول خدا
يا ابا صالح المهدي " عج " ادركني
آقاي من امشب غزل تغيير كرده
شعرم فضاي تازه اي تصوير كرده
شعرم هميشه گفتن «آقابيا» بود
ذكر قنوتم خواندن «آقا بيا» بود
امشب ولي ديدم كه اينجا جاي تو نيست
بين تمام قال ها آواي تو نيست
ديگر ميا اينجا كسي در فكرتان نيست
اصلا نياز هيچ كس صاحب زمان نيست
زنها گرفتار اصول خاله بازي
مردان پي راهي براي پول سازي
در اولويت كسب و كار است و تجارت
حالا اگر فرصت زياد آمد، عبادت
روزي هزار و خورده اي دعوا سرِ پول
اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول
اين سينما هم كه طرفدارش زياد است
بيچاره مأمور بليط كارش زياد است
يا "مش ماشالا" يا "وفا" يا "كيفر" و "آل"
اين تازه بحث سينما، منهاي فوتبال
هي اِل كلاسيكو، پلي آف، ليگ برتر
يك جمعه ي حساس و شهرآورد ديگر
كنسرت موسيقي پاپ و رپ، كلاسيك
ميز و موبايل و ماشين و ويلا و پيك نيك
جشن تولد، سيسموني، عقد و عروسي
آهنگ تازه، تيپ نو، موي تيفوسي!
شيطان ملعون لشكري كرده مهيّا
ذهن من و امثال من درگير اينها
حالا تو اصلا جاي من، با اين مشقت
وقت دعاي ندبه مي ماند برايت؟!
ما شيعه ايم اما فقط در ثبت احوال!
ما بي بخاريم و گرفتاريم و بي حال
مارا هواي نفسمان بيچاره كرده
با هر گناهي بينمان افتاده پرده
عيسي نفس! جاني بده اين مرده ها را
لطفي كن و دستي بكش روي دل ما
آقاي من بيدارمان كن اين چه حاليست؟
ولله در افكارمان جاي تو خالي است!
مرديم از بس حرص و جوش پول خورديم!
از تو جدا مانديم و آخر گول خورديم
آقا ببخشم جان تو! جان عمويت!
شرمنده از روي توام، قربان رويت
پايان شعرم را عوض كردم دوباره
از شعرهاي قبلي ام خواندم دوباره
«دق كردم از بس گريه كردم كي ميايي؟»
امّيد وارم جمعه ي ديگر بيايي!
" داود رحيمي "