اول خدا
زمونه بدی شده همه به هم دروغ می گیم
کسی دلش با کسی نیست ،حرفای بد رو خوب می گیم
غمها تو دل فراوونه ،عاشقی خیلی ارزونه
اون کسی بهتر از همه اس ؛که مهربونی ندونه
از دیدن چشمای خیس، هرگز دلی شکسته نیست
دیگه کلیدی برای، همه درای بسته نیست
زندگی تکراری شده ،فرصت اجباری شده
زنده بودن برای ما، کابوس بیداری شده
همه چه ساده می گذریم ،از غربت شقایقها
تنها رفیقمون شده، بهانه و گلایه ها
ظلم و ستم دنیا مونو ،داره به آتیش می کشه
داره نفاق و کینه رو، رو بوم دنیا می کشه
بایدبیاداونی که ما،هزارساله منتظریم
بیاد و غوغا بکنه، ببینه که در به دریم
تو قحطی نفس بیاد، واسه ما هم نفس بشه
باید کلیدی برای ،شکستن قفس بشه
کاشکی که زودتر برسه، از جاده های بی سوار
بهار و با خود بیاره ،توی خزون انتظار
(عاطفه صابر نیا)
اول خدا
آنقدر نیامدی
که کوچه خواب تو را دید
و چشم های پنجره در خود سوخت
دلم را نمی گویم...
" مصطفی صابری "
اللهم عجل لولیک الفرج
یا ارحم الراحمین
( انتظار
را توی پرانتز باز می نویسم ،
می دانم که می آیی ...
فاطمه انتظار
اللهم عجل لولیک الفرج
یا ارحم الراحمین
دوست خوبم سلام
به تماشای طلوع تو جهان چشم به راه
به امید قدمت کون و مکان چشم به راه
رخ زیبای تو را یاسمن آیینه به دست
قد رعنای تو را سرو جوان چشم به راه
یا ابا صالح "عج"
گفتند:صبح آمدنت، صبح دیگری است
صبحی که در ادامه اش از هر چه شب،بری است
گفتند:صبح جمعه ای از راه می رسی
جمعه برای آمدنت روز بهتری است
هر روز هفته را به خودم قول می دهم:
" بعداز گذشت آن همه ...این جمعه آخری است"
از شنبه تا سه شنبه جهانم هوایی است
روز سه شنبه در دل دیوانه محشری است
پس ، از در سه شنبه گذر می کنم وبعد
به جمعه می رسم - نه...این روز دیگری است -
جمعه بدون آمدنت سخت مضطرب
این روز تلخ بی تو،شب زجر آوری است
هرهفت روز هفته ام از اشک پرشده
چشمم درون بستری از اشک بستری است
از شنبه تا سه شنبه وجمعه...کدام صبح؟
گفتند:صبح آمدنت، صبح دیگری است
"امیر اکبرزاده"
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک اعدائهم
یا حی و یا قیوم
دوست خوبم سلام
گر دیدن روی تو ، به مرگ است میسر
با شوق دهم جان ، که به رویت نظر افتد
یا ابا صالح"عج"
نفس...نفس...نفس...اینجا هوا نمی آید
بله ؟ نمی شنوم ! هان ؟ صدا نمی آید !
هوای غربت اینجا چقدر سنگین است !
به این طرفها یکی آشنا نمی آید ؟!
کسی که می شنود این سکوت ممتد را
کجای حادثه مانده ؟ چرا نمی آید ؟
آهای مردم بالای کوه ها چه خبر ؟
در انتظار بمانیم ؟ یا... نمی آید ؟!
در انتظار بمانیم یا زبانم لال
دلش گرفته به دیدار ما نمی آید؟!
قبول ، قسمتمان درد بود وتنهایی
عزیز، شاد شدن هم به ما نمی آید !
"نغمه مستشار نظامی"
اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم واهلک اعدائهم
یا قاضی الحاجات
دوست خوبم سلام
غزل برای تو سر می برم عزیزترین !
اگر شبانه بیایی به میهمانی من
یا ابا صالح المهدی "عج"
دوباره یک شب دیگر دوباره تنهایی
دوباره این من و این امتداد یلدایی
ستاره می چکد از چشم های بسته ی صبح
میان بستر تاریک ناشکیبایی
امید نرگسی ام آن حضور نامریی است
غروب بی کسی ام آن طلوع رویایی است
به پیشواز تو می آیم ای حقیقت سبز!
چرا به خلوت پاییزی ام نمی آیی ؟
همیشه مشتعلت فوج فوج ، پروانه
هماره منتظرت موج موج ، دریایی
بیا طراوت شرقی ! بیا و قسمت کن
میان پنجره ها یک بهار، زیبایی
غزل کم است و زمینی است آی حافظ خون
بخوان قصیده ای از عشق های بالایی
" حمید رضا حامدی "
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم و اهلک اعدائهم
اول خدا
دوستان گلم سلام
این شعر رو احسان عزیز برام نوشته ، حیفم اومد که شما اونو نخونین.
برای همین گذاشتم توی وبم.
احسان عزیز از لطفت ممنون خیلی قشنگه !
...و کاش مـرد غــزل خــوان شـــهـــر بـــرگـردد
بـه زیــر بــارش بــاران شـهـر بـرگــردد
کسی شبیه خدا نیست، هیچکس، ای کاش
کـمـال مطلق انسـان بـه شهر برگردد
چــه خــوب مــیشــد اگـر مـرد آسـمانی ما
بـه جــمـع خـاکـی خوبان شهر برگردد
شبـیــه خـانــه ارواح ســاکـــت و ســردیــم
خــدای خــوب بگــو جان شـهر برگردد
و گفتهاند که آقای عشق خوش قدم اســت
به یمن مقدمش ایمان شهر برگردد...
اللهم عجل لولیک الفرج
یا رب العالمین
دوست خوبم سلام
بیا ، بهار صمیمی ، بیا لطافت عشق
بیا ، که بارش تو ، شوق گاه گاه من است
یا ابا صالح "عج"
مرا با خویش خواهد برد،غم آهسته آهسته
شب شیطانی و نفس و ستم آهسته آهسته
تو ای آیینه در آیینه در آیینه نورانی
شبی بگذار بر چشمم قدم آهسته آهسته
بگو امشب کدامین سمت و سو آیینه می پاشی
که برجا پای تو بوسه زنم آهسته آهسته
چنان می سوزم از خال سیاه روی مه پوشت
که خالی مانده یادم از خودم آهسته آهسته
بیا یک شب ، فقط یک شب تماشا کن مرا وقتی
که می گریم به نامت دم به دم آهسته آهسته
زمین در انتظارت گرد خود از درد می پیچد
زمان افتاده گویی از قدم آهسته آهسته
مرا با خویش خواهی برد ، می دانم والا من
کنار یاد تو جان می دهم آهسته آهسته
تمام آسمان را بسته می بینم دری بگشای !
که دارم از خودم دل می کنم آهسته آهسته
"سید محمد علی رضا زاده"
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم
یا غیاث المستغیثین
دوست خوبم سلام
صبا ! به لطف بگو ختم آل طاها را
که : فرقت تو ، به زاری بسوخت دل ها را
یا ابا صالح "عج"
سکوت ساده ی من ناله های تنهایی است
غروب خاطره ها در شب پریشانی است
جنون حادثه در خط سیر خود می گفت :
که کاخ محنت ما عاقبت به ویرانی است
زبان همیشه به تکرار عشق مامور است
ولی میان حصاری ز حجب زندانی است
تمام خلوت من پر ز یاد و احساس است
دلم در انتظار کسی با حضور روحانی است
کسی که دولت عالم به مهر او بسته است
در انتظار ورودش دو چشم بارانی است
صدای قلب من از تنگنای غربت او
چو خواهشی به تمنای شوق عرفانی است
ز گرمی نفس او کویر آتش و هجر
درون سینه ی من وسعتی بیابانی است
تمام خاطره ها در عبور سبزش بود
رضا، بهار دل این جا ، همیشه طوفانی است.
" رضا منصوری "
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم
این الطالب بدم المقتول بکربلا
یا حی یا قیوم
دوست خوبم سلام
دل سپردم به غم عشق ، من از روز ازل
سر فکندم به بر یار ، سبک بار شدم
یا ابا صالح المهدی "عج"
جای آن است که شاهان ز تو شرمنده شوند
سلطنت را بگذارند و تو را بنده شوند
گر به خاک قدمت ، سجده میسر گردد
سر فرازان جهان ، جمله سر افکنده شوند
بر سر خاک شهیدان اگر افتد گذرت
کشته و مرده همه از قدمت زنده شوند
جمع خوبان همه چون کوکب و خورشید تویی
تو برون آی ، که این جمله پراکنده شوند
هیچ ذوقی به از این نیست که : از غایت شوق
چشم من گرید و لب های تو در خنده شوند
اگر این است " هلالی "شرف پایه ی عشق
همه کس طالب این دولت پاینده شوند
" هلالی جغتایی "
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم
یا ارحم الراحمین
دوست خوبم سلام
پر است خلوتم از عطر ناب شب بوها
فدای آمدنت !... با بهار می آیی ؟
یا ابا صالح " عج "
تمام خانه پر از آفتاب خواهد شد
دوباره برف و یخ کوچه آب خواهد شد
شکوفه ها به چمن دسته دسته خواهد رست
زمین پر از گل و عطر بهار خواهد شد
بزن تو پرده به سویی وگرنه ای همه خوب
در انتظار تو دل ها کباب خواهد شد
دلا دعای فرج را بخوان که می دانم
دعای زنده دلان مستجاب خواهد شد
زلال سبز نگاهت عنایت ار بکند
سئوال تشنگی ام را جواب خواهد شد
گل محمدی ار بشکفد به طرف چمن
دهان دوباره پراز شعر ناب خواهد شد
من این فراز شما را دوباره می گویم
تمام خانه پر از آفتاب خواهد شد
" امیر علی مصدق "
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم