دسته
ستارۀ شب
همراهان همیشه بهار
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 20104
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 10
Rss
طراح قالب

مولایم ! امیر ! باز آدینه دیگری آمد و تو نیامدی !

 

نمی دانم تا کی باید در انتظار باشیم تا تو بیایی و

 

دستی از مهر بر سر فرزندانت بکشی؟

 

نمی دانم تا کی باید غبار غریبی و غربت بر چهره هایمان

 

بنشیند و تو نیایی ؟

 

نمی دانم تا کی باید قطرات اشک انتظار از چشمانمان سرازیر

 

باشد و تو نیایی ؟

دسته ها :
جمعه یازدهم 11 1387

حرفائی موند تو سینه که قلبمو سوزونده

گفتی پُری از کینه یکی به من رسونده

عاشقتم هنوزم نمی کنم تلافی

برای اشتباهت قهر منُ تو کافی

شنیدم دوسم نداری پشت هم هی بد بیاری

تو شدی ازم فراری خیلی وقته منو تنها می زاری

سر هر قول و قراری بهونه برام می آری

آخر چشم انتظاری خیلی سخته بگی حرفی نداری

تو بی من من بی تو روزا به کندی میگذره

چی میشه که پیشه کسی باشی عاشق تره

یک نگاه شد گناه این اشتباه آخره

قصمون بسر رسید با یه دنیا خاطره

حالا تنهای تنهام توی این دنیا

من که موندم پای تو

ولی تو رفتی چرا !؟

شنیدم دوسم نداری پشت هم هی بد بیاری

تو شدی ازم فراری خیلی وقته منو تنها می زاری

سر هر قول و قراری بهونه برام می آری

آخر چشم انتظاری خیلی سخته بگی حرفی نداری

دسته ها : دل نویس
جمعه چهارم 11 1387

اى کسى که رحم مى‏کنى بر آنکه بندگان به او رحم نمى‏کنند. و اى کسى که مى‏پذیرى کسى را که کشورها او را نمى‏پذیرند. و اى کسى که اصرار کنندگان درگاه خود را ناامید نمى‏سازى. و اى کسى که دست رد بر سینه واثقان به محبت و پر توقعان در مسئلت نمى‏گذارى. و اى کسى که هدیه بى‏مقدار را بر مى‏گزینى، و در برابر اندک عملى که برایت انجام دهند جزا مى‏بخشى. و اى کسى که عمل کوچک را مى‏پذیرى و مزد بزرگ مى‏دهى. و اى کسى که هر کس بتو نزدیک شود به او نزدیک مى‏شوى. و اى کسى که هر که از تو روى بگرداند او را بسوى خود مى‏خوانى.

 و اى کسى که نعمت خود را تغییر نمى‏دهى و به انتقام شتاب نمى‏کنى، و اى کسى که نهال کار نیک را به بار مى‏آورى تا آن را بیفزائى، و از کار بد در مى‏گذرى تا آن را ناپدید سازى. کاروان آرزوها پیش از آنکه به منتهاى کرم تو رسند با حاجتهاى روا شده باز آمدند، و جامهاى طلب به فیض جود تو لبریز شدند، و اوصاف به کنه نعت تو نرسیده از هم گسیختند، زیرا عالیترین بارگاه علو بر فراز هر عالى و جلیل‏ترین دستگاه مجد، فوق هر جلالى مخصوص تو است. هر بزرگى در برابر بزرگى تو کوچک، و هر شریفى در جنب شرف تو خوار است. آنانکه بسوى غیر تو کوچ کردند، ناامید شدند، و کسانى که جز ترا طلبیدند زیان بردند، و آنانکه به درگاه غیر تو فرود آمدند تباه شدند، و نعمت خواهان از غیر فضل تو دچار قحطى گشتند.

در خانه احسان تو بر روى خواهندگان باز، و عطایت براى سائلان رایگان، و فریاد رسیت به داد خواهان نزدیک است. امیدواران از تو ناامید نمى‏شوند، و طالبان از عطایت محروم نمى‏مانند، و آمرزش خواهان به عقوبتت بدبخت نمى‏گردند. خوان روزیت براى گنهکاران نهاده، و حلمت براى آنانکه با تو دشمنى کردند آماده است. عادتت احسان در باره بدرفتاران، و طریقتت شفقت بر تجاوز کاران است. چندانکه مداراى تو ایشان را از بازگشت غافل ساخته، و مهلت دادنت آنان را از باز ایستادن، باز داشته. در صورتى که تو از آن جهت با ایشان مدارا کرده‏اى که به فرمان تو باز گردند. و از آن رو مهلتشان داده‏اى که بر دوام ملک خود واثق بوده‏اى. پس هر که شایسته نیکبختى بوده کارش را به نیکبختى فرجام داده‏اى، و هر که را سزاوار بدبختى بوده خوار و دچار بدبختیش ساخته‏اى. همگى در چنبر فرمان توأند، و مآل کارشان وابسته امر تو است، طول مدت سرکشى ایشان تسلطت را فرو نکاسته و از تأخیر باز خواست ایشان برهانت باطل نشده. حجتت قائم و سلطنتت ثابت و بى‏زوال است. پس عذاب پاینده آن را است که از تو رخ بر تافته، و ناامیدى خوار کننده کسى را است که از تو ناامید شده، و بدترین بدبختیها براى کسى است که به حلم تو مغرور گشته.

چه بسیار شکنجه‏هاى گوناگون که خواهد چشید! و چقدر سرگشتگیش در عقاب تو طول خواهد کشید! و چه دیر هنگام گشایش گرفتاریش خواهد رسید! و چه ناامیدیئى که از زود رهیدن خواهد دید! همه این امور از روى عدل در قضاى تو است که در آن جور نمى‏کنى، و از سر انصاف در حکم تو است که ستم در آن روا نمى‏دارى. زیرا تو حجتهایت را متواتر ساخته‏اى، و بیان دلیل‏هایت را از دیر باز ادامه داده‏اى، و پیش از حدوث حادثه تهدید خود را اعلام فرموده‏اى، و در ترغیب و تشویق آئین لطف بکار برده‏اى، و براى تفهیم حقائق مثلها زده‏اى، و با آنکه بر شتاب قادر بودى مهلت را طولانى ساخته‏اى، و زمان مؤاخذه را به تأخیر افکنده‏اى، در حالى که بر پیش‏دستى نیرو داشتى مکث و درنگ کرده‏اى. مداراى تو نه از روى عجز، و مهلت دادنت نه از باب ضعف، و خودداریت نه از جهت غفلت و تعویق افکندن مؤاخذه‏ات نه از روى مدارا، بلکه براى آن است که حجتت رساتر و کرمت کاملتر، و احسانت وافى‏تر، و نعمتت تمامتر باشد.

همه این امور از تواتر حجتها و بیان دلیلها و امثال اینها سنتى ازلى است که جارى بوده است در حالى که تو از ازل بوده‏اى، و نظامى ابدى است که جارى خواهد ماند در حالى که تو تا ابد خواهى بود و حجت تو اجل از آن است که همگى صفاتش به وصف در آید، و شرف و عزتت بالاتر از آن است که کنه آن در حدى بگنجد، و نعمتت بیشتر از آن است که همه آن بشمار آید، و احسانت فزونتر از آن است که حتى بر کمترین آن شرط سپاس به پیشگاه تو گزارده شود. و اکنون خاموشى مرا از ادامه و تکرار سپاس تو ناتوان ساخته، و خوددارى از تمجیدت زبانم را از کار انداخته است. و آخرین حد توانائیم - اى معبود من - آن است که از سر عجز نه از بى‏رغبتى به درماندگى اقرار کنم.

 پس اینک منم که براى حاجت خود آهنگ درگاه تو مى‏کنم. و پذیرائى و کمک از تو مى‏خواهم پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و راز مرا بشنو و دعایم را مستجاب کن، و روز مرا با ناامیدى به پایان مبر، و در مسئلتم دست رد بر سینه‏ام مگذار، و رفتنم را از نزد خود و بازگشتنم را بسوى خود با احترام توأم ساز. زیرا تو در هر چه اراده کنى دچار سختى نمى‏شوى، و از برآوردن خواهشها فرو نمى‏مانى، و تو بر هر چیز قدرت بى‏پایان دارى، و هیچ کس را تاب و توانائى نیست، جز به نیروى خداى بلند مرتبه عظیم.

دسته ها :
جمعه چهارم 11 1387
X