به نام خدا
حالا که انجمن تحریمه ، فرصت خوبیه برای نوشتن تو وبلاگم :))
تو یه روزی که برای یکی از درس ها فرصت بود و خیلی فشرده درس میخوندم و نمیفهمیدم چی میخوندم ! حتی فرصت حفظ کردن هم نبود ! با انبوهی از آیات و احادیث و روایات روبرو بودم . یه روایت بود از امام صادق . یه جملش بدجوری منو به فکر انداخت . از اونا که میخوای زااااار بزنی ! این پستم ایشالا با پست بعدیم که بعد از امتحانمه و یه کم سرم خلوت میشه مرتبطه . چون برای پست بعدی باید یه فیلمی رو ببینم :) . اون جمله اینه :
" و آنچه خدا می بخشد ، بیش از آنهایی است که بر آنها مواخذه می کند "
نشستم یه حساب سرانگشتی کردم ! حالا اونایی که یادم میومدو به قول معروف خیلی تو چشم بود ! گفتم گیرم خدا اینا رو ببخشه که من لایق بخشیدنش نیستم ! رفتن به بهشت به این راحتیا هم نیست ! چشام پر از اشک شد از مهربونی و رأفتش که اون جهنمی هم که برای خودم خریدم ، خدا کلی بهم ارفاق و اغماض کرده ! ...
منتظر پست بعدی بمونید :)
aach dargahe ehsaani
ey saaghie farzaanah
gor man da layaaghat vaar
ghurbaanin olum ya na
aalam sana ghurbaandi
dunyaa sana heyraandi
emdaad eladi bakhtim
oldum sana divaanah
ناله ی دل ، حسینم وا حسینایم ترانه
زنم یک سو تمام خارها ، کز باغ گلم گیرم نشانه
الا ای سنگ ها ، با من بنالید
که از آهم کشند آتش زبانه
که غیر از من نماز آورده بر جا
به جسم یار ، زیر تازیانه
هَزارانم همه خفتند در خاک
هِزاران کوه ، غم دارم به شانه
دریغا ! پنجه ی قاتل گره خورد
بر آن مویی که زهرا کرده شانه :(
مران ای ساربان ، محمل که شویم
گل خود را به اشک دانه دانه
- - - - - - -
ای زینب: نگو در کربلا بر تو چه گذشت! بگو ما چه کنیم؟
امان از دل زینب
شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
باغ امسال چه پاییز
عجیبی دارد
غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست دگر
با خبر گشته که دنیا چه فریبی دارد
خاک کم اب شده مثل کویری تشنه
شاید از جای دگر مزرعه شیبی دارد
سیب هر سال در این فصل شکوفا می شد
باغبان کرده فراموش که سیبی دارد
در دل باغ چه رازیست که در فصل بهار
باز از زردی پاییز نصیبی دارد