بی تو هر شب عاشقی بارانی ام
لاله پژمرده و زندانی ام
بی تو در کنج همه دلواپسی
بی تو من آغاز یک ویرانی ام
بسترم صدف خالی یک تنهایی است
و تو چون مروارید
گردن آویز کسان دگری ...........
بگذار نگاهت را لمس کنم
عاشق حریر مخملی نگاهتم
باران نگاهت از ابر تنم میریزد
ماه یادگار نیم رخ توست
گفتی دوستم داری به اندازه قطرات بارانی که بر روی صورتت میریزد.......
و من هم دوستت دارم بدون توجه به چتری که روی سرت گرفتی .........