• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1774
تعداد نظرات : 506
زمان آخرین مطلب : 3492روز قبل
اهل بیت

چرا امام حسین با آن كه می توانست با یك حركت آب از زمین جاری كند نكرد و چند روز بی آبی كشید؟


 http://www.3noqte.com/gallery/albums/amaken/mazhabi/karbala/1%20(11).jpg

بی تردید ائمه(علیهم السلام) جایگاه بس بلندی دارند،‌ تا آن جا كه واسطة فیض الهی بوده و واسطة آفرینش موجودات هستند. امام

حسین(علیه السلام) در برابر فرماندار مدینه كه از امام بیعت خواست فرمود: ایّها الامیر أنا أهل البیت النبوّة و معدن الرّسالة ... و بنا فتح الله و بنا ختم  ائمه

دارای معجزه و كرامات و علم غیب بودند، ولی از آن ها در معاشرت ها و امور سیاسی و

اجتماعی بهره نمی گرفتند، زیرا مأمور به ظاهر بودند؛ ‌از این رو در زندگی و مسایل

سیاسی از علم غیب بهره نمی گرفتند. عدم بهره گیری آنان از علم غیب و كرامات ارزش

بوده و الگودهی آنان را ثابت می كند. یكی از مصادیق مهم مسایل سیاسی و اجتماعی

قیام است،‌ و امام حسین(علیه السلام) وظیفه نداشت در قیام خویش ازغیب و معجزه بهره بگیرند. فرشتگان و جنیان به

كمك حضرت آمده و از او خواستند در برابر یزید او را یاری كنند، ولی حضرت كمك آن ها

را قبول نكرد.

عدم قبول حضرت حكایت از آن دارد كه حضرت از معجزه و كرامت استفاده نمی كرد. بی

تردید امام توان و قدرت داشت با معجزه، آب تهیه كند، ولی استفاده از معجزه و كرامت

با آنان كه مأمور بودند به ظاهر عمل كنند،‌ منافات داشت. ارزش و جایگاه امام

حسین(علیه السلام) كه هم میان مسلمانان جایگاه بلندی دارد و هم در عدالت و آزادی خواهان _

بدان جهت است كه بر اساس امور عادی و ظاهری عمل نمود. بردن اهل بیت(علیهم السلام) توسط امام

به یك جنگ نابرابر و اسارت آنان و اهانت به ساحت مقدس شان موجب شد كه قیام امام

ماندگار و جاودان شود. آیا امام حسین(علیه السلام) نمی توانست بدون قیام و با استفاده از

كرامت یزید را سرنگون كند؟ آیا امام امیر المومنین علی(علیه السلام) در جنگ هایی كه با دشمنان داشت، از

معجزه و كرامت استفاده كرد؟! امام حسین(علیه السلام) می توانست از امدادهای غیبی و معجزه

بهره گرفته،‌ نگذارد دشمنان به اهل بیت(علیهم السلام) اهانت كنند، ‌ولی حضرت در قیام خود از

معجزه بهره نگرفت، تا الگوی همگان باشد.

دوشنبه 20/9/1391 - 11:45
بیماری ها

لیست تمامی بیماری های پا و علت درد پا و درمان آن

در تاریخ 04 اردیبهشت 1389. در مجموعه سلامت

امتیاز کاربران
ضعیفعالی 

paa

 

 

آیا بیماری‌هایی مانند پینه پا، میخچه و ناخن انگشت پا باعث درد یا خجالت شما شده‌اند‌؟ پاهای خود را با یاد گرفتن نحوه مراقبت از آنها، سالم نگه دارید.

1- خواب‌رفتگی

خواب‌رفتگی یا paresthesia احساس سوزش و خارشی ناخوشایند همراه با سوزن‌سوزن‌شدن عضو خواب رفته است كه غالبا در دست و پا ایجاد می‌شود. دلیل معمول بروز چنین حالتی نشستن، تكیه كردن یا خوابیدن روی عضو است به‌طوری‌كه فشاری مداوم بر اعصاب این عضو وارد شده یا جریان خون در این منطقه مختل شود.

تغییر حالت دادن و خارج كردن عضو خواب رفته از حالت فشرده، معمولا این حالت را از بین می‌برد. اما با برداشته شدن فشار و با برقرار شدن پیام‌‌رسانی اعصاب به مغز و نخاع، ابتدا حالت بی‌حسی جای خود را به درد و سوزش داده و سپس از بین می‌رود. در بعضی از موارد خواب‌رفتگی در اثر آسیب‌دیدگی عصب یا اختلالات خاصی در سیستم عصبی ایجاد می‌شود. اگر شما غالبا یا به‌مدت‌های طولانی دچار خواب‌رفتگی اعضا می‌شوید، حتما به پزشك مراجعه كنید.

2- برآمدگی كنار پا

برآمدگی در قاعده انگشت شست پا، باعث انحراف آن به سمت انگشتان دیگر می‌شود. این برآمدگی، استخوان پا را از حالت طبیعی خارج‌كرده و در محل اتصال انگشت به پا، یك برجستگی مشخص ایجاد می‌كند. این نقطه برجسته ممكن است به‌علت فشار یا ورم مفاصل، دردناك شده و گاهی تبدیل به میخچه شود. بیماری‌های سیستم عصبی مثل فلج مغزی و ضربه به شست پا نیز می‌توانند عامل ایجاد قوز شست پا باشد افرادی كه به هر علتی پای بلندتر دارند احتمال پیدایش این عارضه در پایشان بیشتر خواهد بود.

از لحاظ آماری نیز شایع‌ترین دلایل مراجعه این افراد به پزشك عبارت است از: درد ناحیه پنجه پا به‌علت انتقال وزن پا از ناحیه شست به دیگر انگشتان، التهاب و برجسته شدن استخوان شست پا و تراكم انگشتان درون كفش به‌خصوص در داخل كفش‌های نوك تیز. اما یكی از علل مراجعه این افراد به پزشك، تغییر شست پا و دیگر انگشتان است كه البته این عامل به تنهایی شرط كافی برای جراحی محسوب نمی‌شود و می‌تواند با استفاده از كفش‌های طبی و ورزش آن را درمان كرد.

به گفته متخصصان، افراد مبتلا به این عارضه برای پیشگیری باید از راه رفتن و ایستادن زیاد خودداری كنند و از كفش‌های پنجه پهن و پاشنه كوتاه استفاده كنند.

برای تسكین درد، پد و نوارهایی را می‌توان به‌صورت لایه كنار انگشت شست قرار داد تا از فشاری كه كفش به آن وارد می‌كند، كاسته شود. كفش‌های سفارشی یا عمل جراحی هم می‌تواند به بهبودی كمك كند. به خاطر داشته باشید كه كفش‌های تنگ و پاشنه بلند نپوشید.

3- میخچه و قسمت سخت شده پوست

اصطكاك و سایش شدید، سبب سخت و ضخیم شدن قسمت‌های مرده پوست میخچه‌ها و پوست‌های سفت شده می‌شود. سفت‌شدن پوست، واكنش بدن برای حفاظت از قسمت‌های حساس پوست است. میخچه‌ها معمولا در قسمت‌هایی از پوست كه وزن كمتری را تحمل می‌كنند، به‌وجود می‌آیند. درحالی‌كه پوست‌های سفت شده، هرجا كه اصطكاك و سایش بیشتر است، شكل می‌گیرند و گسترش بیشتری دارند. هر دوی این عارضه می‌توانند ناشی از كفش‌های نامناسب باشند.

پدهای مخصوصی از نوع پارچه پنبه‌ای برای درمان میخچه مؤثر است اما پوسته‌های سفت شده می‌توانند با تراشیدن یا به كمك جراحی درمان شوند.

4- نقرس

نوعی از آرتروز است كه با یك درد ناگهانی، قرمزی، تورم و خشكی و اغلب در مفاصل انگشت پا، مشخص می‌شود. نقرس همچنین می‌تواند در پا، مچ پا و یا زانو ایجاد شود. مقدار اسید ‌اوریك بالا در خون، می‌تواند نوعی از كریستال‌های سخت را در مفاصل ایجاد كند. حملات نقرس می‌تواند روزها و یا هفته‌ها طول بكشد و ممكن است با داروهای ضد‌التهاب یا دارو‌های كاهش‌دهنده میزان اسید اوریك درمان شود. با پزشكتان جهت تغییر رژیمی كه به كاهش اسید اوریك كمك كند، مشورت كنید.

5- زگیل كف پا

زگیل‌های كف پا، سفت و شیپوری شكل هستند كه روی پاشنه پا، تو‌سعه پیدا می‌كنند. مسری هستند و توسط ورود یك ویروس از پوست بیمار و گاهی از طریق استخر‌های عمومی و حمام انتقال می‌یابد. آنها بی‌ضرر هستند و می‌توانند درمان شوند. اما در بسیاری از موارد درد شدید آنها مانع نادیده گرفتن‌شان می‌شود. پمادهای موضعی اسید سالیسیلیك به درمان آنها كمك می‌كند درحالی‌كه، سوزش، انجماد، فیزیوتراپی یا عمل جراحی در موارد شدید‌تر انجام می‌شود.

6- عفونت قارچی انگشتان

عفونت قارچی می‌تواند باعث پوست‌انداختن، قرمزی، خارش، سوزش و اغلب تاول و زخم شود. این بیماری مسری است و از طریق تماس مستقیم یا پا برهنه راه رفتن در مكان‌هایی مانند اطراف استخر‌ها منتقل می‌شود. قارچ در كفش، مخصوص كفش‌های تنگ یا كفش‌هایی كه گردش هوا در آن نیست رشد می‌كند. این عفونت اغلب با لوسیون‌های موضعی یا دارو‌های خوراكی ضد‌قارچ در موارد شدید درمان می‌شود.

7- عفونت قارچی ناخن:

زمانی اتفاق می‌افتد كه قارچ از طریق یك شكستگی در ناخن وارد می‌شود. عفونت قارچی می‌تواند ناخن شما را ضخیم و شكننده و دچار تغییر رنگ كند. اگر درمان نشود از بین نمی‌رود و بعدا به راحتی درمان نمی‌شود. این عفونت در گرما و محیط‌های مرطوب از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود. در موارد خفیف از پماد‌های موضعی برای درمان استفاده می‌شود. اما در موارد پیشرفته‌تر از قرص‌های ضد‌قارچ.

8- انگشت چكشی:

زمانی‌كه ماهیچه‌های انگشت، نامتعادل شوند، باعث مشكلات دردناكی می‌شوند. كسانی كه مستعد این بیماری باشند، پوشیدن كفش تنگ برایشان دردسر ساز خواهد شد.
این عارضه عموما باعث خم شدن انگشتان از بند وسطی به سمت پایین می‌شود. پوشیدن كفش‌هایی با اندازه مناسب به‌خصوص در قسمت پنجه پا به كسانی كه به این مشكل دچار شده‌اند توصیه می‌شود و گاهی عمل جراحی!

9- ناخن‌های داخل پوست شده

ناخن‌هایی كه داخل پوست رشد می‌كنند باعث درد، قرمزی، تورم و حتی عفونت می‌شود. كوتاه‌كردن بیش از حد ناخن یا صاف كوتاه‌نكردن آن و پوشیدن كفش تنگ، باعث آسیب به ناخن می‌شود.

در موارد خفیف خیس كردن پا در آب گرم، تمیز نگه داشتن و گذاشتن یك تكه پنبه زیر گوشه ناخن، آن را از داخل پوست بلند می‌كند. یك عمل جراحی كوچك هم می‌تواند كل و یا بخشی از ناخن را از بین ببرد.

10- كف پای صاف

كف پا با كمی فاصله یا به‌طور كامل با زمین در تماس است. ممكن است ارثی یا ناشی از صدمه و یا بیماری آرتروز رماتیسمی باشد. علائم بیماری پای صاف بسیار كم است. به هر حال افزایش وزن، كفش‌های نامناسب یا ایستادن بیش از حد ممكن است باعث درد شود. درمان شامل ورزش‌ها و تمرینات برای تقویت پا و كفش‌هایی با قوس مناسب هستند.

درد پا نشانه چیست؟

چیزهای ناشناخته در پزشكی بسیار است. اما درد پا در میان آنها نیست. در بسیاری موارد، فقط به‌علت نامناسب بودن كفش است.

در بررسی‌ای كه روی ۳۵۶‌زن انجام شد، ۳۱۳‌نفر آنان كفش تنگ می‌پوشیدند. پس عجیب نیست كه ۲۸۵‌نفر آنان دچار درد پا بودند. كفش‌های نوك‌تیز انگشتان و تمام پا را می‌فشارند. اگر كفش تنگ می‌پوشید و سابقه خانوادگی گرفتاری‌ پا دارید، قطعا دچار ناراحتی پا خواهید شد.

این ناراحتی خود را به‌صورت‌های مختلف نشان می‌دهد، از جمله پینه شست پا، میخچه، برآمدگی پاشنه، در گوشت رفتگی ناخن و نوروم مورتون (درد شدید بین انگشتان سوم و چهارم پا در اثر عصب تحت فشار) نوروم مورتون ممكن است با التهاب كیسه زلالی مفصل یا درد استخوان كف پا اشتباه شود.

اگر اضافه وزن دارید، زیاد سرپا هستید، یا قوس كف پایتان زیاد است ممكن است دچار التهاب نیام كف‌پایی شوید كه درد زیر پاشنه و قوس پا است. این عارضه در اثر استفاده بیش از حد از نیامی كه از پاشنه تا جلو پا كشیده شده است به‌وجود می‌آید. نیروی راه رفتن و دویدن فشار زیادی بر این ناحیه وارد می‌كند. گاهی نیز به رسوب كلسیم و التهاب پیوندگاه استخوان پاشنه منجر می‌شود.

یك علت دیگر ناراحتی پا زگیل كف‌پایی است كه از یك عفونت ویروسی ناشی می‌شود. زگیل كف‌پایی اغلب با پینه اشتباه می‌شود اما این زگیل‌ها نوك ریز سیاه دارند و اگر آنها را فشار دهید كمی درد می‌گیرند. شكستگی‌ها نیز از علل شایع درد پا هستند. اگر تورمی در جلو پا و درست پشت انگشتان دیدید، به فكر شكستگی باشید.

از علل دیگر درد پا واكنش آلرژیایی به رنگ یا جنس كفش و جوراب، محدودیت گردش خون و حالت شدید پای ورزشكار (رشد قارچ تریكوفیتوم روبه‌روم در كف پا) است.

درمان درد پا

وقتی گرفتار درد پا شوید، تمام مدت بی‌قرارید. در اینجا راه‌هایی برای تسكین آن گفته می‌شود.

كفش‌هایتان را در آورید. هر وقت فرصت می‌كنید كفش‌هایتان را در آورید یا اصلا دمپایی بپوشید. (اگر بیماری قند دارید، كفش را در نیاورید.)

پاها را بلند كنید. در آخر روز، دراز بكشید و پاهایتان را بالاتر از سطح بدن قرار دهید. این كار باعث برگشت مایعات جمع شده در پا شده و درد و گاهی نیز تورم و فشار را كاهش می‌دهد.

كفش‌ها را عوض كنید. عوض كردن نوع كفش در طول روز فشار روی پا را كاهش می‌دهد. هر وقت می‌توانید، كفش راحت‌تر بپوشید و كفش‌های شیك ناراحت را كنار بگذارید.
بعضی رنگ‌های صنعتی مصرف شده در كفش و جوراب باعث التهاب تماسی پوست می‌شود كه خارش، قرمزی و سوزش را به‌دنبال دارد. اگر فكر می‌كنید ناراحتی شما ناشی از نوع كفش یا جوراب است، چند روز آن را عوض كنید تا مطمئن شوید.

پا را خیس كنید. خیساندن پاها به‌مدت 2۰‌دقیقه در روز خوب است (به‌شرطی كه بیماری قند نداشته باشید. چون این كار ممكن است پا را خشك‌تر كرده و اگر آب داغ باشد، ممكن است احساس نكنید و پوست را بسوزانید). بعد از آن، پا را حتماً با كرم مرطوب كنید.
پا را ماساژ دهید. ماساژ دادن روزانه پا با كرم مرطوب‌كننده در تسكین درد پای كسانی كه تمام مدت سرپا هستند مؤثر است.

كفش مناسب بخرید. وقتی كفش می‌خرید، حتماً نوع خوب آن را انتخاب كنید. دقت كنید: جلو كفش باید ۱۲‌میلی‌متر فضای خالی داشته باشد، پشت پاشنه محكم باشد و پاشنه كوتاه باشد. كفش بندی هم بهتر از كفش بدون بند است. هر دو لنگه كفش را با جورابی كه همیشه از آن می‌پوشید با دقت امتحان كنید. پهن‌‌ترین جای پا باید در پهن‌ترین جای كفش قرار گیرد. همیشه در بعد‌ازظهر كفش بخرید چون در طول روز پایتان ورم می‌كند.

كفش بزرگ بپوشید. اگر دچار نوروم مورتون هستید، كفش بزرگ یا كفی مخصوص بپوشید. برای درد شدید و مداوم پا پزشك ممكن است درمان دارویی یا جراحی برای آزاد كردن عصب را به‌عنوان آخرین راه‌حل پیشنهاد كند.

منبع: همشهری ـ مریم غفاری

دوشنبه 20/9/1391 - 11:42
تزیینات و دکوراسیون

قفسه ای مخفی برای کتابهای شما

قفسه ای مخفی برای کتابهای شما
طراحی آن بسیار ساده بوده و این توهم را ایجاد می کند که قفسه کتاب وجود دارد یا کتاب ها به صورت معلق هستند.

اجازه دهید ما به شما این قفسه کتاب جالب و ابتکاری را که ” قفسه کتاب پنهان ” نام دارد، نشان دهیم. این قفسه از فولاد ساخته شده است و به سادگی بر روی دیوار نصب می شود. طراحی آن بسیار ساده بوده و این توهم را ایجاد می کند که قفسه کتاب وجود دارد یا کتاب ها به صورت معلق هستند. هر کدام از آن ها وزنی در حدود ۱۵ پوند را تحمل می کند. این قفسه کتاب فقط ۱۳٫۸۹ دلار قیمت دارد.
















گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع :
دوشنبه 20/9/1391 - 10:27
تزیینات و دکوراسیون

انباری دیواری، جدیدترین طراحی کره ای ها

انباری دیواری، جدیدترین طراحی کره ای ها
بسته به میلتان می‌توانید چیدمان مكعب‌ها را به مدل صلیب، قفسه مرتب یا هر آنچه كه دوست دارید تغییر دهید. با دست زدن به بعضی از مكعب‌ها چراغشان روشن می‌شود.

انباری دیواری SAI، توسط JIYOUNG SEO طراحی شده است.
SAI به زبان كره‌ای یعنی « میان ». مكعب‌ها قابلیت جابجایی و برداشته شدن دارند و برای انبار كردن یك مورد در هر مكعب نظیر كتاب، پوشه، سنجاق، جعبه و حتی نت‌های یادداشت و یا عكستان بر روی آن مناسبند.

 


 


گیره این مكعب‌ها بسیار محكم است و می‌توانید با خیال راحت وسایلتان را در آنها جای دهید. بسته به میلتان می‌توانید چیدمان مكعب‌ها را به مدل صلیب، قفسه مرتب یا هر آنچه كه دوست دارید تغییر دهید. با دست زدن به بعضی از مكعب‌ها چراغشان روشن می‌شود.


 



 



گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifesyyle
منبع :
دوشنبه 20/9/1391 - 10:25
تزیینات و دکوراسیون

کوسن هایی عجیب برای زیباتر کردن منزل شما

کوسن هایی عجیب برای زیباتر کردن منزل شما
مجموعه ای از کوسن غیر معمول و خلاقانه که زیبایی اتاق نشیمن و منزل شما را چند برابر می کند.

کوسن حیوانات :
این کوسن طراحی هارون استوارت Aaron Atewart و شرکت اسباب بازی هورنت Horent است.





کوسن ضبط صوت :
این کوسن شما را به سالها پیش برمی گرداند و همچنین ساخته شده از کتان است.




کوسن آیکون توییتر :
این کوسن برای کسانی طراحی شده که طرفدار سایت توییتر هستند.




بالش نگهدارنده لپ تاپ :
این بالش طوری طراحی شده که به راحتی از لپ تاپ شما محافظت می کند .




کوسن نرم افزارهای کامپیوتری :
این کوسن برای کسانی است که با نرم افزارهای فتوشاپ و ... زیاد کار می کنند .




بالش های میوه ای بلندگو دار :
این بالشها نه تنها یک بلندگوی نرم برای شما هستند بلکه جایی برای استراحت شما هم می باشند .




کوسن آتش :
این کوسن از پنبه 100 طبیعی بوده و و دو طرف آن به شکا آتش می باشد.این کوسن منزل شما را بسیار گرم می کند .




بالش های نوری :
این بالش ها با نوری که از خودشان منعکس می کنند بسیار مناسب برای شب های تاریک پاییز و زمستان می باشند.




کوسن های پازلی :
این کوسن برای کسانی طراحی شده که عاشق بازی های فکری و پازل هستند.




کوسن جیب دار :
این کوسن برای کسانی راحی شده که عاشق تماشای تلویزیون هستند و می توانند کنترل تلویزیون و لوازم صوتی خود را داخل جیب این کوسن قرار دهند .



بالش دزدان دریایی :
این بالش شما ره به یاد فیلم دزدان دریایی کارییب می اندازد.




بالش به شکل لپ تاپ :
این بالش به شما این حس را القا می کند که حتی در زمان خواب هم لپ تاپ تان را در اختیار داشته باشید .






تهیه و ترجمه : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
اختصاصی سیمرغ
دوشنبه 20/9/1391 - 10:23
بهداشت روانی

راز طول عمر درچهار نقطه جهان - مقالات مفید آکا

چاپ

مقالات مفید - اطلاعات عمومی - راز طول عمر درچهار نقطه جهان 

 دان بوتنر ، ماجراجو و جهانگرد معروف در کتابی تازه به نام مناطق آبی ، یافته های هفت سال سفر خود به نقاط گوناگون جهان که ساکنان آن عمر های طولانی دارند را ارائه کرده است. به گفته او کلید عمر طولانی مردمان این مناطق کمتر غذا خوردن و شیوه زندگی فعال آنهاست...

 او می گوید: اگر شخصی پیشنهاد خرید قرص یا هورمونی را به شما بکند و مدعی باشد که طول عمر شما را زیاد می کند،بدانید که دارید پول تان را هدر می دهید. مناطقی که بوتنر در طول سفرهایش دریافته که مردمان آنها عمر طولانی دارند ، شامل مناطق باریاگیا در جزیره ساردنی در ساحل ایتالیا ، جزیره اوکیناوا در ژاپن، لونالیندا در کالیفرنیا در حدود صد کیلومتری شرق لوس آنچلس و شبیه جزیره نیکویا در کاستاریکا در آمریکای مرکزی است.
 بوتنر در پژوهش هفت ساله اش دریافت که مشخصات مشترک در میان افراد با طول عمر دراز شامل روابط خانوادگی نزدیک ، حس هدف داری و عادات سالم غذا خوردن است. بوتنر دریافت که این افراد دارای حس هدفمندی و شبکه حمایتی قوی هستند. برای مثال، در اوکیناوا ، زنان در شبکه های اجتماعی به نام موآیی گردهم می آیند. بوتنر می گوید: آنها حتی در صد سالگی در موآیی شان هر روز پنج بعد ازظهر جمع می شوند. اگر یکی از آنها درجلسات حاضر نشود ، دیگران بدنبالش می روند تا معلوم شود آیا بیمار شده است و نیاز به کمک دارد یا نه.
 به گفته بوتنر حضور منظم در مراسم مذهبی نیز یک عامل افزایش طول عمر است. اعضای فرقه آدونیست های روز هفتم در لونالیندا در مراسم سابات در شبنه گرد هم می آیند که برای آنها امکان رهایی تنش ها رافراهم می کند. همچنین به گفته بوتنر ، کم غذا خوردن و خوردن غذاهای سالم عامل کلیدی است. سالمندان اوکیناوایی از ضرب المثلی پیروی میکنند که می گوید در غذا خوردن باید هشتاد درصد معده شان پر شود. افراد صد ساله ساردنی ، اوکیناوا و نیکویا به ندرت گوشت می خورند و برخی از آدونیست ها رژیم غذایی گیاه خواری دارند. آدونیست ها به مقدار زیاد میوه های مغز دار مانند بادم زمینی می خورند و اوکیناوایی ها به مقدار زیاد توفو (غذای ساخته شده از شیر سویا) مصرف می کنند. عامل رایج دیگری در این به اصطلاح مناطق آبی، قرار گرفتن در برابر نور خورشید ، به عنوان منبع ویتامین دی است. بوتنر می گوید: البته ما نباید خودمان را بسوزانیم ولی بیست دقیقه در روز قرار گرفتن در معرض نور آفتاب در آب و هوا یا ارتفاعاتی که به اندازه کافی نور آفتاب دارند ، احتمالا اقدام مناسبی است. بوتنر ورزش سبک را هم پیشنهاد می کند. برای این کار به غیر از پرداختن به ورزش هایی مانند دوچرخه سواری ، یا یوگا ، میتوان با انجام کارهایی درخانه هم این فعالیت ها را انجام داد. 
 از کنار گذاشتن کنترل از راه دور تلویزیون و استفاده از ماشین چمن زنی دستی به جای انواع ماشین های موتوردار گرفته تا استفاده از پله ها به جای آسانسور. اما این مناطق آبی هم از چنگ زندگی مدرن به دور نمانده اند. برای مثال در ساردنی هم میزان چاقی در حال افزایش است. جوانان به خوردن چیپس و نوشابه های گازدار تمایل نشان می دهند. بوتنر می گوید: پدیده عمر طولانی در همه این مکان ها – شاید به جز محل زندگی فرقه آدونیست ها در لونالیندا درحال ناپدید شدن است و هدف کتاب او هم این است که پیش از ناپدید شدن آن را مشاهده و ا رزیابی کند.
منبع : آفتاب
ویرایش و تلخیص:آکاایران

دوشنبه 20/9/1391 - 10:6
اخبار

زن و شوهری که 22سال در چاه فاضلاب زندگی می کنند!! + عکس

چاپ
زن و شوهری که 22سال در چاه فاضلاب زندگی می کنند!! + عکس
یک پیرمرد کلمبیایی بی خانمان بهمراه همسر و سگ خانگی اش 22 سال است که در چاه فاضلاب زندگی میکند!!

یک پیرمرد کلمبیایی بی خانمان بهمراه همسر و سگ خانگی اش 22 سال است که در چاه فاضلاب زندگی میکند!!
"میگل رسترپو" و همسرش "گارسیا" این همه سال در این چاه فاضلاب که سه متر طول، دو متر عرض و 1.4 متر ارتفاع دارد زندگی میکنند و البته در طول این سالها  از داخل این چاه را گسترش داده اند و حتی توانسته اند که تلویزیون و یخچال وارد این چاه کنند.

زن و شوهری که 22سال در چاه فاضلاب زندگی می کنند!! + عکس

تنها دلنگرانی این زوج و سگ آنها این است که دولت آنها را از همین چاه هم بیرون کند زیرا فاضلابهای شهر در اختیار شهرداری میباشد.
منبع: entekhab.ir
گردآوری پرتال آکاایران
دوشنبه 20/9/1391 - 10:3
ایرانگردی

بابک خرمدین بزرگترین قهرمان ایرانی

 

بابک خرمدین, بابک خرمدین کیست, جنبش ملی خرمدینان

بابک خرمدین ابرقهرمان ایرانی

یکی از بزرگترین جنبش هایی که برای کوتاه کردن دست تازیان در ایران آغاز شد جنبش ملی خرمدینان در قرن دوم و سوم هجری بود ملت ایران که در این تباهی هیچ نقشی نداشت تا آخرین دم برای کشورشان جان فشانی کردند در آذربایجان خرمدینیان در گیلان و طبرستان مردم تا دوبیست سال در برابر تازیان مقاومت کردند در ناحیه خراسان آزاد مردی بنام یعقوب لیث صفاری تا زمانی که بیماری او را از پای در نیاورده بود در برابر تازیان مقاومت کرد.

اینجاست که بزرگی روح ملتی ثابت می شود در حالی که تازیان شام و مصر و شمال آفریگا فرهنگ و تمدن آنها را نابود کردند و امروز کوچکترین اثری از زبان آنها نیست اما ایران هنوز زنده است.

مردان بزرگی مانند بابک نیازی ندارند که ما از اصل و نصب آنها با خبر بشویم. متاسفانه مورخان تازی از جمله به دلیل دشمنی که با بابک داشته اند به بدگویی در باره ی اصل و نصب و پدر و مادر بابک پرداختند و حتی مادر بابک را به فاحشگی متهم کرده اند که روشن است که این دروغ ساخته اعراب است. طبری در نوشته است بابک از تیره مزدکیان بود و در اینجا از ذکر کودکی و نوجوانی بابک اجتناب می کنیم و به جنبش بابک خرمدین می پردازیم.

ابن العبری در مختصر الدوله می نویسد شمار پیروان بابک به جز پیادگان بیست هزار بود و هیچ زن و مرد و کودکی از مسلمانان نمی یافتند مگر آنکه او را پاره پاره کنند و بکشند و شمار کشتگان به دست بابک به دوبیست و پنجاه و پنج هزار نفر رسید.

البته قابل ذکر است که این مورخ تازی مغلطه می کند چون بابک اکثر اوقات با سربازان تازیان می جنگیده و منظورش از مسلمانان مرد و زن و کودک فقط سربازان خلیفه عباسی بوده است.

عفوی در جوامع الحکایات می نویسد در تاریخ مقدسی نوشته شده که بابک یک میلیون مسلمان را کشت.

ابونصر بغدادی می نویسد شمار پیروان بابک از آذربایجان و دیلمستان که به او پیوسته بودند سی صدهزار نفر بود.

نظام الملک طوسی در سیاست نامه نوشته است که از یکی از جلادان بابک که گرفتار شده بود پرسیدند توچند نفر را کشتی وی گفت من سی شش هزار عرب بیرون از جلادان دیگر و آنچه در جنگ ها کشته ام.

مولف روضه الصفا نیز شمار کشته شدگان به دست بابک را یک میلیون نفر تخمین زده است.

اعتماد السطنه نیز در منتظم ناظری شمار کشتگان بابک را در بیست و سه سال به دوبیست و بنجاه پنج هزار نفر تخمین زده است.

نخستین بار جنبش خرمدینیان در سال ۱۶۲ هجری ظهور کرد و این جنبش تا سالها بعد از در گذشت بابک ادامه داشت.

عبدالحسین زرین کوب در کتاب دوقرن سکوت می نویسد بیشتر مطالبی که در باره بابک نوشته شده توسط تاریخ نویسان تازی بوده و غرض آلود و افسانه آمیز بود از این رو به دشواری می توان از ورای غبار و افسانه ها سیمای واقعی او را دید تاریخ نویسان تازی کوشیده اند که سیمای او را زشت و ناپسند جلوه بدهند افسانه هایی که در باره او جعل کرده اند به خوبی نشان می دهد که با قرض و نیت خاصی سعی کرده اند نام بابک را آلوده بکنند.

استاد عبدالحسین زرین کوب نیز اعتقاد دارد که مورخان تازی در مورد تعداد کشته شدگان به دست بابک اغراق می کنند عبدالحسین زین کوب نوشته است که بابک سرداری دلیر و هوشمند بود که مدت ها شورش ها و آشوب های مزدکیان و خرم دینان را راهبری کرده است و بر خلاف نوشته های تاریخ نویسان تازی در میان طبقه کشاوز نیز دارای طرفداران زیادی بوده است.

همچنین در باب خرمدینیان گفته شده است که نکاح با محارم را مباح می شمردند و به تناسخ اعتقاد داشتند که نکاح با محارم دروغ تاریخ نویسان تازی است. خرمدینیان تنها به آذربایجان منحصر نمی شدند بلکه در سراسر ایران قلعه هایی داشتند و در آذربایجان کرج امروزی اصفحان لرستان طبرستان خوزستان همدان بصره ارمنستان قم کاشان و ری نیز به خرمدنیان پیوسته بودند.

بدینگونه بود که بابک در سال ۲۰۰ هجری به نام آیین خرمدینیان و برای ادامه نهضت جاویدان مزدکی به پا خواست در این سالها ماموران خلیفه سرگرم مساله علی ابن موسی الرضا(ع) و خنثی کردن توطئه های ایرانیان که یکی از آنها خاندان آل سهل بود مشغول بودند و فرصتی برای بابک پدید آمد تا در کوهستان های آذربایجان قدرتی بدست آورد.

در بیست سالی که بابک با خلیفه عباسی رزم می کرد ماموران خلیفه بارها برای سرکوب بابک آمدند ولی نارضایتی مردم تنگی راه و سرما باعث شکست اعراب می شد.

در اینجا به شرح جنگ های بابک با تازیان می پردازیم این نوشته ها از نوشته های تاریخ نویسان تازی اقتباص شده و تشخیص درست و صحیح اش به عهده خودتان است

در سال ۲۰۱ معتصم مر اسحق بن ابراهیم را که امیر بغداد بود به جنگ بابک فرستاد و شست هزار نفر از ایشان بکشت و وفتی سپاهیان اعراب پشت سر هم به بابک حمله کردند بابک ضعیف شد و بابک از رومیان کمک خواست و رومیان به شهر زبطره حمله کردند و وقتی خبر به معتصم رسید دستور حمله به روم را صادر کرد و اینگونه از فشار از روی بابک کاسته شد.

در سال دوم از قیام بابک خلیفه محمد ابن حمیدالطوسی را همراه با طاهر ابن عبدالله بفرستاد و افشین را نیز که یک سردار زرتشتی ایرانی بود برستاد بابک عصمت ابن ابی سعید را با سه هزار نقر پیش افشین فرستاد.

محمد ابن بعیث عصمه را در مهمانی باده به گروگان گرفت و گفت دیگر سرهنگان را صدا بزن و الا تو را می کشم و دیگر سرهنگان را اینگونه به چادر کشاند و کشت و سپس سر همه آنها را با عصمه به نزد افشین فرستاد و افشین نیز آنها را به نزد معتصم فرستاد.سپس افشین هفت ماه در دره ای منتظر بود تا اینکه یک نفر را به نزد بابک فرستاد و به بهانه ی پول او را به جایی کشید تا بکشد اما بابک توانست بگریزد افشبن ۱۵۰۰۰ نفر را بر سر دره ها مستقر کرد و محمد بعیث را با ۵۰۰۰ نفر به پیش فرستاد ولی بابک با دوهزار نفر به آنها شبیخون زد و افشین به طرف اردبیل فرار کرد.

وقتی که بهار آمد معتصم طلاهای بسیاری فرستاد و افشین با ۳۰۰۰۰ نفر به حصار بابک حمله کرد وبسیاری از افراد بابک را کشت و فقط بابک با چند تن از نزدیکانش توانستند بگریزند.

ابن خلدون می نویسد بابک در سال ۲۰۲ به دعوت جاویدان ابن سعل شهر بذل را گرفت و مامون در آنجا با وی به پیکار پرداخت و دژهایی را که میان اردبیل و زنجان بود ویران کرد.

پس از جنگ های ۲۰۱-۲۰۲ در سال ۲۰۴ جنگ دیگری میان سپاهیان مامون و لشگر بابک روی داد و زبری و ابن الاثیر نوشته اند که در این جنگ هیچ پیشرفتی نبوده است وقتی خبر به خلیفه رسید یحیی ابن معاذ را به جنگ بابک فرستاد و یحیی ابن معاذ شکست خورد.

در سال ۲۰۵ نیز جنگ دیگری رخ داد خلیفه عیسی بن محمدبن ابی خالد را حکمرانی ارمنستان و آذربایجان داد و به جنگ بابک فرستاد. در سال ۲۰۶ عیسی بن محمد توانست شکست هایی را بر بابک وارد کند.

در سال ۲۰۸ علی بن صدقه از جانب مامون به حکمرانی آذربایجان و ارمنستان گماشته و به جنگ بابک رفت.

در سال ۲۰۹ احمد ابن جنید اسکافی به جنگ بابک رفت و بابک وی را اسیرش کرد و بعد از او ابراهیم بن لیث بت فضل را هکمرانی آذربایجان دادند

در سال ۲۱۱ محمد ابن سیدبن حکمران موصل به دست صدیق علی ابن صدقه کشته شد و خلیفه محمدابن حمید طوسی را به جنگ آندوفرستاد.

در حوادث سال ۲۰۱۲ مامون طاهر ابن محمد صغانی را حکمرانی آذربایجان و ارمنستان داد و هرثمه ابن اعین  را از همدان فرستاد وی قصد عراق داشت وی به وارثان رفت که از اعمال آذربایجان بود و به فرماندهان لشگر ارمنستان نوشت و ایشان با مامون بیعت کردند و حکمرانان قبلی آنجا که از سوی امین مخلوع منصوب شده بود را به نامهای سلیمان ابن اسحاق عمر و الحزنون و نرسی عبدالرحمان ابن بالطریق الران دست به شورش برداشتند و مامون مرزهربن سنان تمیمی را به جنگ آنها فرستاد و آنها شکست خوردند و پسرش جعفر بن اسحق ابن سلیمان را اسیر کردند و به نزد مامون بردند محمدابن الرواد ازدی به جنگ بابک رفت و بابک او را در تنگه ای شکست داد وقتی کار بابک بالا گرفت مامون مرزیق ابن علی این صدقد عضدی را حکمرانی داد از او کاری بر نیامد و سپس ابن حمید طوسی را حکمرانی داد ولی مرزیق با ابن حمید به جنگ پرداخت و محمدابن حمید یارنش را کشت و مرزیق را به نزد مامون فرستاد.

سپس محمد ابن حمید به جنگ بابک رفت و بابک در تنگه ای او را شکست داد و محمد و یارانش کشته شدند و چون محمد ابن حمید کشته شد مامون عبدالله ابن طاهر را هکمرانی آذربایجان و ارمنستان داد.

از سال ۲۱۲ به بعد حمله لشگریان خلیفه به بابک سخت تر شد و محمد ابن حمید طوسی از جانب مامون به جنگ بابک رفت محمد ابن حمید ابتدا به موصل رفت تا با زریق علی ابن صدقه جنگ کند و لشگر دیگری در ربیعه و یمن گرد آورد و به جنگ زریق رفت سپاه زریق در هم شکسته شدند سپس وی به آذربایجان رفت و در بین آنها شش جنگ سخت در گرفت که سرانجام محمد ابن حمید کشته شد.

پس از کشته شدن محمد ابن حمید در سال ۲۱۴ علی ابن هشام به جنگ بابک رفت.

در سال ۲۱۷ مامون حکمرانی آذربایجان و جنگ با بابک را به طاهربن ابراهیم سپرد در همان سال مامون علی ابن هشام را به دلیل زیاده روی در غارت و ظلم کردن به مردم کشت علی ابن هشام چون فکر می کرد که قصد کشتنش را دارند سعی کرد به بابک بپیودند اما نتوانست و وی را نزد خلیفه بردند و کشتند.

در سال ۲۱۸ مردم بسیاری از همدان اصفهان ماسبذان به بابک خردمین پیوستند و در همدان لشگر کاه فرستادند معتصم سپاهی را به همدان فرستاد و شصت هزار نفر از مردم را در جنگ کشتند و بقیه که زنده مانده بودند به روم گریختند.

آغاز این قیام خرمدینان با آخرین روزهای زندگی مامون همراه بود بعد از مامون معتصم به جنگ با بابک پرداخت.

در سال ۲۱۹ اسحق ابن ابراهیم با هزاران نفر از اسیران خرمدینی وارد بغداد شد و به جز زن ها و کودکان صدهزار تن از مردان را کشت.

بعد از مدتی بابک توسط سپاهیان بغداد محاصره شد و عرصه به او تنگ آمد بابک نامه ای به امپراتور روم نوشت و از او یاری خواست همزمان مازیار در طبرستان هم بر علیه خلیفه قیام کرد و بابک و مازیار و افشین و تئوفیل (پادشاه روم شرقی) برای بر انداختن خلیفه همدست شدند در سال ۲۲۳ تئوفیل سپاهی به یاری بابک فرستاد خلیفه نیز افشین را که در باطن بابک بود به جنگ با بابک فرستاد.و  سر انجام افشین با نیرنگ بابک را اسیر کرد خلیفه نیز تئوفیل را شکست داد

عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می نویسد دوستیها و دلنوازیهایی که افشی گاه و بی گاه در نهان به جان بابک می دارد دام فریبی برای خصم بود. بعد ها بعد از براندازی وی وقتی افشین خود قربانی طمع و کینه ورزی خلیفه قرار گرفت سعی می کردند که او را با همکاری با بابک متهم کنند و می گفتند که در نهان با بابک و مازیار همدست بوده است. و افشین این دوتن را به سرکشی و آشوب وا می داشت تا با برانداختن آنها برای خود افتخار و عظمت کسب کند در هر حال افشین برای بر انداختن بابک از قاطع ترین حربه های خویش استفاده کرد.

پیکار بابک با افشین در حصار های محکم و طبیعی جبال آذربایجان مدتها به طول انجامید این جنگها به مدت سه سال از ۲۲۰ تا ۲۲۳ هجری دوام داشت طبری می گوید خلیفه افشین را اکرام بسیار در این مدت کرده بود و گذشته از ولایات ارمنستان ولایات آذربایجان را نیز به او داده بودسپاه و خواسته و آلات جنگ و چهارپایان بسیار با او فرستاده شد پیش از عزیمت افشین محمد ابن یوسف مامور شده بود که به آذربایجان بود و حصارهایی که بابک ویران کرده بود از نو بسازد وقتی افشین رسید گذشته از شمشیرا از خدعه نیز برای بر انداختن بابک استفاده کرد.

بابک که در حصار های محمکم و ایمن بود هفت ماه سر از حصار بر نیاورد و با سپاه افشین مقابله نکرد افشین ملول و دلتنگ شد و در صدد چاره بر آمد.

افشین نامه ای به خلیفه نوشت خلیفه نیز سیصد غلام همراه با صد شتر بار درم به آنجا فرستاد و جاسوسان بابک نیز که خبر را به او رسانده بودند بابک به غارت غافله رفت ولی افشین به او حمله کرد ولی نقشه افشین نگرفت و بابک با دادن تلفات بسیار کم طلاها را غارت کرد و فرار کرد. بعد از چندین جنگ هر کدام به نوبت ظفر یافتند.

سپاهیان بابک که پناهگاههای استواری داشتند و از برف و سرما رنج بسیار می بردند ولی دلیرانه مقاومت می کردند اما یاران افشین به سرمای سخت وراههای دشوار عادت نداشتند رفته رفته ملول و خسته می شدند دوسال بدینگونه گذشت از سپاه افشین بسیاری هلاک شدند اما معتصم همواره سپاهیان تازه ای می فرستاد.

سر انجام افشین آهنگ تسخیر قلعه بابک کرد چون در یک فرستگی قلعه در آمد بابک میوه ها و خوردنی های فراوان برای افشین فرستاد و گفت شما میهمان هستید در این ده روز که به سوی قلعه ما می آیید خوردنی نیافتید و ما را جز اینقدر چیزی نبود افشین نیز خوردها را برگرداند و پیغام داد ما را خوردنی به کار نیست و دانم که تو این کارابدان کردی تا سپاهیان ما را شمار کن در این سپاه سی هزار مردجنگی وجود دارندو با امیر المومنین سی صد هزار مسلمانند که همه با او یکدلند و تا یکتن از آنان زنده اند از جنگ تو باز نمی گردند اکنون تو بهتر دانی که تسلیم شوی یا پیکار کنی.

بابک جنگ را انتخاب کرد و در های قلعه را بست افشین نیز قلعه بابک را به محاصره انداخت و روزها منتظر بود و شبها عده ای را به شبیخون می فرستاد سپاه افشین با کمبود غذا به خوبی مقاومت کرد و بابک تلفات زیادی داد.

بابک شبانه با ۵۰ نفر به ارمنستان فرار کرد و لباس مسافران و بازرگانان را پوشید سهل ابن سنباط حاکم ارمنستان چون از آمدن بابک به آنجا خبردار شد وی را با لطف به خانه ی خود دعوت کرد و مخفیانه نامه ای به افشین نوشت و قرار گذاشتند وقتی با بابک به شکار رفتند در محلی بابک را تحویل افشین دهند.

وقتی بابک گرفتار شد به حاکم ارمنستان گفت: من را به این جهودان ارزان فروختی اگر مال و زر می خواستی تو را بیش از آنچه اینان دادند می دادم

بدینگونه بابک افشین را در بند کرد و آهنگ سامرا کرد معتصم برای خوار کردن بابک دستور داد او را لباس زیبا بنشانند و بروی فیل سوار کنند و به در بار بیاورند وقتی که یک دست بابک قطع شد دست در خون خود را بروی صورتش مالید وقتی معتصم دلیل این عمل را از او پرسید او گفت شما هر دودست و پای من را قطع خواهید کرد چون خون از روی من برود صورتم زرد می شود من صورت خود را سرخ کردم تا وقتی خون از بدنم بیرون می رود نگویند که رویش از ترس زرد شده.

خواجه نظام الملک در سیاستنامه خود می نویسد:

. . و معتصم خلیفه به مجلس شراب بر خاست و در حجره ای شد. زمانی در انجا بود، پس بیرون آمد و شرابی یخورد و باز بر خاست و در حجره دیگر شد، و باز بیرون آمد و شرابی بخورد، و بارسوم در حجره شد، و پس بیرون آمد و در گرمابه شد و غسل بکرد، و بر مصلی شد و دو رکعت نماز بگذاشت و به مجلس باز آمد، و گفت قاضی یحیی را که دانی این چه نماز بود؟ گفت نه.

قلعه در پنجاه کیلومتری شمال شهرستان اهر و از ارتفاعات غربی شعبه ای از رود بزرگ قره سو و در سه کیلومتری جنوب غربی کلیبر واقع است. بنای جمهور مرکب از قلعه و قصر است بر فراز قله کوهستانی با نام جمهور در ارتفاع بیش از ۲۳۰۰ تا ۲۶۰۰ متر از سطح دریا. اطراف این قله را از هر طرف دره هایی به عمق ۴۰۰ تا ۶۰۰ متر فرا گرفته است و تنها یک راه به اصطلاح (بز رو) دارد. از کلیبر تا قلعه بذ ۳ کیلومتر راه صعب العبور را باید طی نمود ولی بعد از صعود به قله و ورود در قلعه رنج راه به کلی از بین می رود. بعد از حمله اعراب به ایران جنبشهایی بوجود آمد که یکی از آنها به رهبری بابک خرمدین بود که مقر جنبش در طول مبارزه در قلعه ای که بعدها به دلیل شجاعت و درایت بابک نام او را به خود گرفت بود. از جمله وقایع مهم و جالب زمان بابک آوردن دین خرمدین است که خود او رهبرش بود.

منبع:بیتوته
دوشنبه 20/9/1391 - 9:59
تاریخ

داستان ملی شدن صنعت نفت از ابتدا تا پایان - مقالات مفید آکا

چاپ

مقالات مفید - مقالات تاریخی - داستان ملی شدن صنعت نفت از ابتدا تا پایان

پس از اشغال ایران توسط انگلیس و شوروی و سپس آمریکا در جنگ جهانی دوم، رقابت استعمارگران بر سر منافع، خصوصا نفت، تشدید شد. دولت ایران بعد از مواجهه با تقاضای شرکت‌های نفتی هر سه کشور، اعلام نمود که دادن هرگونه امتیاز باید به بعد از جنگ موکول شود، زیرا در زمان حاضر و به دلیل وجود جنگ، وضعیت اقتصادی کشورها روشن نیست. در نتیجه تقاضای هر سه دولت رد شد.

پس از اعلام موضع دولت، روزنامه‌های حزب توده، از رد پیشنهاد شوروی به خشم آمده، دولت را به باد انتقاد گرفتند.دکتر محمد مصدق هم چند روز بعد در مجلس شورای ملی نطق مفصلی ایراد کرد و پاسخ روزنامه‌ها و کشورهای خواستار امتیاز را داد و طرحی به مجلس پیشنهاد کرد.

پس از پایان جنگ جهانی دوم، انگلیس و شوروی موظف بودند ظرف مدت شش ماه پس از خاتمه جنگ، نیروهای خود را از خاک ایران تخلیه نمایند، اما شوروی نه تنها از خاک ایران خارج نشد، بلکه به  نیروهای دیگری هم وارد نقاط شمالی ایران کرد. در این زمان قوام، نخست وزیر ایران بود، در نتیجه سیاستی که وی در قبال شوروی‌ها اتخاذ نمود، نیروهای شوروی خاک ایران را ترک کردند.

یکی از اقدامات قوام، عقد قراردادی بود که بین دولت ایران و سفیر شوروی در تهران به امضا رسید. براساس این قرارداد، نیروهای شوروی می‌بایست ظرف یک ماه و نیم خاک ایران را ترک کنند و قرار شد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی ایجاد شود و اساسنامه آن ظرف هفت ماه برای تصویب به مجلس پانزدهم پیشنهاد گردد. در سی‌ام مهرماه 1326، نمایندگان مجلس شورای ملی ماده واحده‌ای را به تصویب رساندند که منتفی شدن قرارداد نفت ایران و شوروی هدف اصلی آن بود. همچنین در این ماده واحده تاکید شده بود که دادن هرگونه امتیازی به خارجی‌ها ممنوع است و دولت مکلف است که به منظور استیفای حقوق ملت ایران از نفت جنوب اقدام کند.

 تحرکات انگلیس و قرارداد گس - گلشاییان

 دولت انگلستان از تصویب این ماده واحده  ناراضی نبود، زیرا این طرح موجب شده بود که دست شوروی‌ها از منابع نفتی ایران کوتاه گردد. اما دولت انگلستان به منظور حفظ سلطه خویش بر نفت جنوب و جلوگیری از استیفای حقوق ملت ایران با مقامات کشور وارد مذاکره شد تا قراردادی را به تصویب برساند که قرارداد 1933 را مورد تایید و تاکید قرار دهد. در پی این قرارداد که به قرارداد "گس- گلشاییان" یا قرارداد الحاقی  (الحاقی به قرارداد 1933) مشهور گشت،  مخالفت‌ها و اعتراض‌های شدیدی از سوی بعضی از نمایندگان و همچنین از سوی بخش آگاه جامعة ایران بالا گرفت. قرارداد الحاقی در تاریخ 26 تیر ماه 1328، به عنوان ضمیمه قرارداد اصلی، یعنی امتیازنامه 1932 به امضای گلشاییان نماینده دولت ایران و وزیر دارایی وقت و «گس» نماینده شرکت نفت رسید. به رغم اینکه برخی از مواد قرارداد به نفع ایران بود، اما در واقع این دولت بریتانیا بود که طبق قرارداد توانست به اعتبار قانونی قرارداد دارسی که به تصویب مجلس نرسیده بود، بیفزاید و همچنین تمدید 33 ساله آن را تایید و تقویت کند. بر اساس قرارداد گس – گلشاییان سلطه انگلیس بر منابع نفتی ایران تا سال 1361 شمسی تضمین می شد.براساس ماده ده قرارداد الحاقی، مقررات قرارداد 1933 در کمال اعتبار و قوت خود باقی بود و دولت ایران براحتی نمی‌توانست آن را لغو نماید.

اما گفت و گوهای مقدماتی و پیرامونی آن به مردم ایران آگاهی بخشید و مبارزه برای دفاع از حقوق اساسی ایران را از حالت پارلمانی به یک جهاد ملی تبدیل کرد.

 آیت الله کاشانی تلاش کرد تا مبارزه را هدف‌دارتر نماید. وی اعلامیه شدید اللحنی علیه شرکت نفت صادر کرد و در آن خواهان لغو امتیاز شد. طرح لغو امتیاز نفت در بین مردم، برای انگلیس و رژیم بسیار گران بود و برای خود آیت‌الله کاشانی هم تبعید به لبنان را در پی داشت.

 تشکیل مجلس شانزدهم و نخست وزیری رزم‌آرا

مجلس شانزدهم در 20 بهمن 1328 آغاز به کار کرد و دولت ساعد به دلیل عدم رای اعتماد در 27 اسفند ماه همین سال ساقط شد و علی منصور به خواست سفارت انگلیس بر شاه تحمیل و مامور تشکیل کابینه گردید. منصور برای جلب رضایت نیروهای مذهبی از آیت‌الله  کاشانی که در لبنان در تبعید به سر می‌برد دعوت کرد تا به ایران بیاید؛ ورود آیت الله کاشانی نه تنها به نفع منصور نبود، بلکه تظاهرات خود جوش مردمی را نیز درپی داشت.

آیت الله کاشانی یک هفته پس از ورود، در 28 خرداد ماه پیامی به مجلس شورا فرستاد که توسط دکتر مصدق در صحن مجلس قرائت گردید. این پیام در واکنش به طرح درباره قرارداد الحاقی در مجلس شورا، توسط منصور بود. منصور که از یک طرف با از دست دادن پشتوانه خود، یعنی انگلیس مواجه شد و از طرف دیگر با مخالفت‌های پی در پی آیت‌الله  کاشانی روبرو گردید، به ناچار در پنجم تیرماه ، پس از سه ماه حکومت، مجبور به استعفا شد و رزم آرا جایگزین وی گردید و به نخست وزیری رسید.

مساله مهمی که رزم آرا مامور آن شد، تصویب لایحه الحاقی گس– گلشاییان بود که در زمان منصور به مجلس تقدیم شده و در کمیسیون نفت تحت بررسی بود. کمیسیون موظف بود قرارداد الحاقی را بررسی و نظرات خود را به مجلس اعلام کند. پس از بحث‌های فراوان، کمیسیون در 19 آذر ماه، گزارش و نتیجه کار خود را به این شرح به مجلس تقدیم کرد: «چون قرارداد الحاقی کافی برای استیفای حقوق ایران نیست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار می‌دارد.»

سرانجام روز 26 آذر ماه، گزارش کمیسیون در مجلس طرح شد و مجلس به آن رای مثبت داد و بدین ترتیب قرارداد گس – گلشاییان از دور خارج شد.

ملی شدن نفت

نمایندگان در کمیسیون نفت در خلال بحث‌های خود، از ملی شدن صنعت نفت سخن به میان می‌آوردند. هنگام تصویب گزارش کمیسیون نفت طرحی با امضای یازده نفر، مبنی بر ملی شدن صنعت نفت به مجلس تقدیم شد، اما چون امضای کافی نداشت، مطرح نشد.

از سوی دیگر رزم آرا تلاش می‌کرد تا راه‌حلی برای خروج از بن‌بستی که کمیسیون نفت برای او به وجود آورده بود، به دست آورد، بنابراین سعی می‌کرد با تمام توان از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری کند. وی پس از مصوبه 26 آذر ماه مجلس، در سوم دی ماه، در جلسه خصوصی مجلس شرکت کرد و به شدت علیه ملی شدن نفت، سخن راند و در پایان با صراحت تمام گفت: " ملی کردن صنعت نفت بزرگترین خیانت است."  دو روز بعد، وزیر دارایی، غلامحسین فروهر به مجلس آمد و ضمن مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، لایحه قرارداد گس- گلشاییان را مسترد کرد.

روز 8 دی ماه به دعوت آیت الله  کاشانی و برخی احزاب جبهه ملی، جمعیتی چند هزار نفری در میدان بهارستان تجمع و در خاتمه قطعنامه‌ای صادر کردند که در آن به استرداد قرارداد الحاقی اعتراض شد.

پس از کارشکنی‌های مداوم و شگردهای توطئه‌آمیز رزم‌ آرا، رهبران نهضت ملی شدن نفت به این نتیجه رسیدند که در این برهه ، مانع اصلی، شخص رزم آرا ست. در آن زمان نهضت مردمی به رهبری آیت الله کاشانی، جبهه ملی به رهبری دکترمصدق به همراه برخی از نمایندگان مجلس و فداییان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی برای ملی شدن نفت تلاش می‌کردند. نواب صفوی و فداییان اسلام تصمیم گرفتند تا با یک اقدام انقلابی، سد راه نهضت ملی، یعنی رزم‌ آرا را از میان بردارند.

پس از رزم‌آرا دیگر هیچ یک از نمایندگان وابسته به انگلیس را یارای مقابله با نهضت ملی شدن  نفت نبود؛ از اینرو کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت  در سراسر کشور را پذیرفت و طرح زیر را به مجلس تقدیم کرد." نظر به اینکه ضمن پیشنهادهای واصله به کمیسیون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید می‌نماید. بنابر این ماده واحده ذیل را با قیود دو فوریت برای تصویب، تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید.ماده واحده: مجلس شورای ملی تصمیم مورخ 17/12/29 کمیسیون مخصوص نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت می‌نماید.  تبصره 1) کمیسیون نفت مجاز است از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم دعوت نماید و مورد استفاده قرار دهد.

تبصره 2) آقایان نمایندگان حق دارند تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون حق حضور داشته باشند.

سرانجام ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز 24 اسفند در مجلس شورای ملی مطرح شد و به اتفاق آرا به تصویب رسید. و بالاخره در 29 اسفند 1329 مجلس بر ملی شدن صنعت نفت صحه گذاشت و گزارش پیشنهادی کمیسیون نفت را به شرح زیر تصویب نمود:

«به نام سعادت ملت ایران و به منظور تامین صلح جهان، امضاءکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری، در دست دولت قرار گیرد.»

 پس از به نخست وزیری رسیدن مصدق در اردیبهشت 1330 و اصلاح جزیی در گزارش 9 ماده‌ای کمیسیون نفت، اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سرلوحه برنامه دولت قرار گرفت.

 با ملی شدن نفت هیئت خلع ید به جنوب عزیمت نموده و تابلوی" ریاست شرکت" از سر در دفتر مرکزی خرمشهر کنده شد و به جای آن "هیئت مدیره موقت " نصب گردید. از آن پس کلیه تاسیسات و ادارات شرکت زیر نظر هیئت مدیره جدید بود؛ کارکنان خارجی که از این رویداد ناراضی بودند، در تاریخ دهم مهرماه 1330 همگی ایران را ترک نمودند.

بازگشت خارجیان و تشکیل کنسرسیوم 1330 

 آنچه نگاشته شد مروری بود بر مهمترین وقایع منجر به ملی شدن صنعت نفت ایران که بیشتر  تلاش فعالان حوزه قانونگذاری و دولتمردان و نخبگان جامعه را در برمی گرفت؛ اما حقیقت این است که صنعت بزرگ نفت در فرایندی طولانی با گذر از پیچ و خم ها و فراز و نشیب های بسیار گریبان خود را از دست بیگانگان به در آورده و پس از افت و خیز بسیار سایه سنگین خارجی ها را از سر خود کم کرده است. این مساله ساده ای نیست که تا زمان ملی شدن صنعت نفت تعداد کارمندان عالی رتبه ایرانی در تمام مناطق نفت خیز و ادارات شرکت نفت از 30 نفر تجاوز نمی کرده است؛ با این وصف  باید  ملی شدن صنعت نفت را به عنوان یک نقطه آغاز برای بومی شدن این صنعت پیچیده در نظر گرفت. صنعتی که تماما وارداتی بود. نفت و یکسره شدن کار کمپانی نفت ایران و انگلیس پایان نمی یابد و بعد از این واقعه باز  حضور خواهران نفتی و تشکیل کنسرسیومی جدید را در تاریخ هفتم آبان ماه 1333 شاهد هستیم؛ در این تاریخ قراردادی بین دولت ایران از یک سو و کنسرسیومی از شرکتهای صاحب نام نفتی منعقد شد.  شرکتهای عضو کنسرسیوم نفت ایران دو شرکت به نام های "شرکت سهامی اکتشاف و تولید نفت ایران " و "شرکت سهامی تصفیه نفت ایران " تشکیل دادند که روی هم" شرکتهای عامل نفت ایران " نامیده می شد. این دو شرکت به ترتیب اختیار اکتشاف و تولید نفت خام و گاز طبیعی در حوزه معینی در جنوب ایران به نام " حوزه قرارداد" و تصفیه نفت خام و گاز حاصله را عهده دار بودند. شرکتهای عامل نفت ایران طبق قوانین کشور هلند تشکیل شده و در ایران به ثبت رسیده بودند.  هریک از شرکتهای عضو کنسرسیوم نفت ایران یک شرکت بازرگانی تاسیس کرده و در ایران به ثبت رسانده بودند که منفردا و مجزا از یکدیگر عمل کرده و نفت خام و گاز طبیعی حاصل از حوزه قرارداد را از شرکت ملی نفت ایران خریداری کرده و به خارج از کشور صادر می کردند. این شرکتهای بازرگانی همچنین بخشی از نفت خام خریداری شده را پالایش نموده و به صورت فرآورده به خارج صادر می کردند. تعهدات مالی شرکتهای بازرگانی تاسیس شده در دل شرکتهای عضو کنسرسیوم، عبارت بود از یک پرداخت مشخص تحت عنوان حق الارض که شامل کلیه نفت خام صادراتی می شد و مالیات بر درآمدی بود که به نسبت درصدی از منافع حاصل از صدور نفت بر اساس بهای اعلان شده نفت خام به دولت ایران می پرداختند.(این درصد از 23 آبان ماه 1349 به 55درصد افزایش یافت.)

 وظایف و اختیارات شرکت ملی نفت ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شرکت ملی نفت ایران کار توزیع و فروش فرآورده های نفتی و گاز طبیعی جهت مصارف داخلی را به عهده داشت. شرکتهای عامل نفت ایران فرآورده های نفتی ، گاز طبیعی و نفت خام مورد نیاز برای مصارف داخلی را به شرکت ملی نفت ایران تحویل می دادند.

شرکت ملی نفت ایران همچنین مسئولیت تامین ، نگهداری و اداره خدمات پشتیبانی تولید را تحت عنوان" خدمات غیرصنعتی" به عهده داشت که در مقابل " عملیات صنعتی" قرار می گرفت که انحصارا در اختیار خارجیان بود. تاسیسات ثابت صنعت نفت ایران در این دوره اگرچه متعلق به شرکت ملی نفت ایران بود، اما بر اساس قرارداد، شرکتهای عضو کنسرسیوم حق استفاده انحصاری از آنها را در طول مدت قرارداد داشتند.با آغاز فعالیت کنسرسیوم اگرچه قراربود  قانون ملی شدن نفت اجرا شود اما در عمل دولت ایران و شرکت ملی نفت اختیارات بسیار محدودی داشتند؛ تا مهرماه 1353 اعضای کنسرسیوم بدون دخالت دولت ایران برای تعیین میزان تولید و قیمت نفت که عوامل اصلی و تعیین کننده درآمد کشور بودند،تصمیم می گرفتند و دولت ایران در این خصوص هیچ اختیاری نداشت. از سال 1353 و تشکیل شرکت سهامی خاص خدمات نفت ایران(osco ) تغییرات عمیق و عمده ای در ارتباط با نحوه نظارت و دخالت دولت در کار کنسرسیوم به وجود آمد اما واقعیت این است که تا وقوع انقلاب اسلامی، مالکیت ایران بر منابع نفتی خود به طور کامل تحقق نیافته بود.

 وقوع انقلاب اسلامی و اعتصابات گسترده در صنعت نفت

شعله های خشم مردم از دستگاه حکومت پهلوی بتدریج تمام کشور را در بر می گرفت. نفت، صنعت مادر و اصلی ترین شریان اقتصادی کشور بیش از این نمی توانست نظاره گر حضور بیگانه و تحمل تحقیر دیرپایی باشد که از ابتدای قرارداد دارسی بر نیروهای بومی روا داشته می‌شد. سرانجام در آبان ماه 57 نخستین جرقه اعتصابات در مناطق نفت خیز جنوب زده شد و در یک اقدام نسبتا هماهنگ، گروههای کارگری دست از کار کشیدند.  بتدریج دامنه اعتصابات به شرکت خاص خدمات نفت ایران (OSCO) نیز که در اختیار خارجی ها بوده و عملیات تولید را راهبری می کرد، کشیده شد . گروههای منسجم کارگری و کارمندی چند نقطه از منطقه شرکتی نیوسایت از جمله ساختمان مرکزی شرکت نفت در اهواز موسوم به دوطبقه را محل تجمع خود قرار داده و ظهرها به نماز جماعت می ایستادند تا بر نگرانی روز افزون چشم آبی ها که از پس پنجره های نیمه باز دفاتر خود، به این تجمعات روز افزون می نگریستند، بیفزایند.

به سرعت دامنه اعتصابات گسترده شد، آبادان که مثل همیشه پیشگام بود و گچساران و خارک و مارون و آغاجاری و مسجدسلیمان و هفتکل ؛ هفت اقلیم نفت ایران تصمیم تاریخی خود را گرفته بودند. کارکنان پالایشگاه تهران نیز که در مرکز حوادث انقلاب بودند. در جنوب اما کار به همین سادگی‌ها نبود ؛ کارکنان ایرانی که در طول سالهای بعداز ملی شدن نفت بتدریج برتعدادشان افزوده شده و بجز راهبری عملیات و مدیریت میدانهای نفتی ، تقریبا برتمام امور راه اندازی و نگهداشت تاسیسات اشراف داشتند، اکنون دست از کار کشیده و به صفوف متراکم مردم و انقلاب پیوسته اند. لذا ماموران امنیتی تلاش مضاعفی برای برگرداندن نیروهای گریزپای نفت آغاز کردند و فشارها از هرسو بر اعتصاب کنندگان فزونی می گرفت. بستن شیرهای نفت اوضاع را بکلی دگرگون کرده و انقلاب را به پیروزی نزدیک ساخته بود؛ موقعیت دشواری بود و بیم آن می رفت که رژیم با شکستن اعتصابات و از سر گیری صادرات نفت جانی تازه گرفته و روحیه انقلابیون را نیز خدشه دار سازد. کارکنان نفت جنوب تا این زمان به هر دردسری که بود در برابر فشارهای مختلفی که از بیرون صنعت وارد می شد ، دوام آورده و به اعتصاب خود ادامه می دادند اما یک نیروی قاهره ای  نیاز بود که شر برخی مدیران خارجی را که بی اعتنا به اوضاع کلی کشور و خواسته مردم، برای پایان دادن به اعتصابات و برگرداندن اجباری کارکنان به تاسیسات می کوشیدند،از سر اعتصابیون کم کند.  دراین مقطع از انقلاب نیروها و تشکل های سیاسی فعال که تا این زمان؛ دورادور مراقب وضعیت اعتصابیون بودند، لازم دانستند که در چند مورد مستقیما وارد عمل شوند از جمله در برخورد با برخی مدیران شرکت خاص خدمات نفت ایران که بی توجه به اوضاع جاری و خواست عموم ، همچنان بر طبل تولید و صدور نفت می کوبیدند. باری اختلافات که بالا گرفت یکی دو تن از مدیران ارشد و میانی نفت جنوب جان بر سر لجاجت خود نهاده و از میان رفتند.  در ششم دی ماه 57 درست در زمانی که سران کشورهای غربی و آمریکا در گوادلوپ گرد هم آمده، اجلاس فشرده‌ای را در باب اوضاع ایران پی می‌گرفتند، انتشار یک خبر تکان دهنده در رسانه ها، سران دنیای صنعتی را شگفت زده کرد: "امروز صادرات نفت ایران بکلی قطع شد!"

 خروج خارجیان و راهبری صنعت نفت توسط متخصصان ایرانی

 سرانجام اختیار امور تاسیسات نفتی به دست کارکنان ایرانی افتاد و خارجی‌ها برای دومین بار درتاریخ صنعت نفت مهیای رفتن شدند. در مناطق خارجی نشین اهواز، آبادان و سایر مناطق، کارشناسان آمریکایی و اروپایی با شتاب هرچه تمام  بخشی از اموال ، اثاثیه شخصی و اتومبیل های خود را به حراج گذاشته و خانه و باغ ها را رها نموده و مناطق نفت خیز را ترک می کردند.آنان اما با توجه به وضعیت اداره و راهبری صنعت نفت ایران که به نظر می رسید بدون حضور خارجیان سامان نخواهد یافت، تصورمی کردند این اتفاق نیز چیزی شبیه جریان خلع ید و خروج یکباره انگلیسی هاست که بتدریج  فرو کش نموده و آنان بزودی بازخواهند گشت . فرودگاه اهوازکه زمانی ورود به موقع  کارشناسان خارجی را تسهیل می کرد، اکنون در آخرین روزهای مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، با پروازهای پی درپی، خروج ناگهانی آنان را سرعت می بخشید؛ در آستانه در ورودی فرودگاه، یک مهندس میانسال آمریکایی در حالی که چمدانش را پشت سر می کشید، روبه یکی از کارمندان ایرانی، گفت: دوباره می بینمت دوست عزیز! ما زود بر می گردیم!  و او بی درنگ پاسخ داد: نه این بار نه ! بعید است دوباره برگردید!
منبع:شبکه اصلاع رسانی نفت و انرژی
ویرایش و تلخیص: آکاایران
دوشنبه 20/9/1391 - 9:58
تاریخ

البرز کوه در شاهنامه فردوسی -مقالات مفید آکا

چاپ

مقالات مفید - مقالات تاریخی - البرز کوه در شاهنامه فردوسی

در شاهنامه ی فردوسی،از این کوه که در سرتاسر شمال ایران کشیده شده است به کرات یاد می شود بنابراین در نزد ایرانیان این کوه دارای مرتبتی ممتاز است،زیرا ...

کوه در آثار و اساطیر ملل جایگاه ویژه ای دارد مثلاً در اساطیر ژاپن از کوه «فوجی یاما» و در یونان از کوه «اُلَمپ» مقر «زئوس یا ژوپیتر» به تقدس و احتیاط یاد می شود.
در اوستای زرتشت،مخصوصاً «یشت ها و بندهش» البرز که «هرا»یا «هربُرز»نامیده می شود،جزء نخستین هاست مثلاً «نخستین کوهی که برفراز رست،البرز ایزدی بخت بود(1)»دکتر معین در شرح این واژه می نویسد:«هَر به معنی کوه+بُرز به معنی بلند و بالا و بزرگ،جمعاً کوه بزرگ،کوه بلند» با این توضیح در اصطلاح متداول «کوه البرز»نوعی حشو وجود دارد مثل سنگ حجر الاسود ، راز پنهان و... بگذریم.
در شاهنامه ی فردوسی،از این کوه که در سرتاسر شمال ایران کشیده شده است به کرات یاد می شود بنابراین در نزد ایرانیان این کوه دارای مرتبتی ممتاز است،زیرا از یک سو سمبل و یادگار استواری این خاک پاک تلقی می شد و به عنوان یکی از موانع استراتژیکی خدادادی ،مایه ی مصونیت ایران زمین در برابر مهاجمان افسار گسیخته بود و از دیگر سو بنابر آثار اساطیری و روایات کهن،هم محل به بند کشیدن و کشتن نیروهای اهریمنی است و هم پرورشگاه کسانی چون زال و فریدون و محل ریاضت کشیدن عارفانی چون شاه نعمت الله ولی است(2)و هم خیزش گاه تیر ایران گستر آرش و... در این مقال به بسط معروف ترین روایات و وقایع پیرامون البرز می پردازیم.

1-البرز،محبس و محکمه ی ضحاک

2-پرورش گاه فریدون

داستان ضحاک در بندهش اوستا،تاریخ بلعمی،مجمل التواریخ و القصص و شاهنامه ی فردوسی آمده است. ضحاک از عناصر فریفته شده ابلیس است. او پدرش مرداس را که پادشاهی نیک رفتار بود می کشد و پس از «جمشید». در ایران به پادشاهی می رسد.
فردوسی درباره ی طول پادشاهی و فضای اجتماعی مملکت در دوران حکمرانی وی می سراید:

...چو ضحاک بر تخت شد شهریار بر او سالیان انجمن شد هزار
هنر خوار شد،جادویی ارجمند نهان راستی،آشکارا گزند...

سستی عقل و اراده ی ضحاک و نیت و اراده ی ناپاک او موجب چیرگی نیروهای اهریمنی بر او شد ابلیس بارها با ردا و لوای متفاوت خود را در چشمش خوش نمایانده و به اجرای برنامه های شیطانی خود پرداخت . بار اول در کشتن پدر،بار دوم در لباس آشپزبارگاه که با تقاضای بوسه بر کتف ضحاک ،از شانه هایش مار رویانید و بار سوم در لباس پزشک که برای آرام ساختن مارها، نسل کشی به راه انداخت وچنین نسخه نوشت:

به جز مغز مردم،مده شان خورش مگر خود بمیرند از این پرورش...
بنابراین ضحاک برای آرام ساختن مارها به نسل کشی (که به نظر می رسد یکی از اهداف پشت پرده ی ابلیس بود) پرداخت،در این هنگام برچیده شدن بساط پادشاهیش را هم خواب می بیند،خواب گزاران ظهور «فریدون»و شکست ضحاک را حتمی و قریب الوقوع،تعبیر کردند ضحاک به تعقیب فریدون پرداخت (چون فرعون در تعقیب موسی)مادر فریدون-فرانک-از بیم مرگ فرزند و از این که مبادا به سرنوشت پدرش –آبتین-که مغزش طعمه مارهای ضحاک شد ،مبتلا شود،وی را به البرز کوه می برد
فریدون در آنجا از پستان گاوی به نام« پرمایه»شیر می خورد و می بالد و فکر انتقام جویی پدر و قربانیان بی گناه دیگر را در سر می پروراند.
به موازات این کار «آرمایل»و«کرمایل»دو پادشاه زاده ی پارسا و پاک سرشت،به چاره جویی می پردازند،در لباس آشپز به دربار ضحاک می روند،بزرگ ترین خدمت آنها ،نجات افراد بود،آنها دو نفری را که روزانه برای کشتن و تهیه ی غذای مارها ،تحویل می گرفتند. یکی را به البرز کوه،نزد فریدون می فرستادند و بدین ترتیب هسته ی مرکزی و مردمی شورش علیه ضحاک بنا نهاده شد.
سر انجام پس از استیلای کژی و ناراستی و نارضایتی،«کاوه آهنگر» که حدود هفده فرزند یا برادران وی قربانی مطامع ابلیسی ضحاک شدند ، با عده ای قیام کرد و در البرز به فریدون پیوستند،نیروهای شورشی با پیش آهنگی فریدون و کاوه بساط پادشاهی ضحاک را برچیدند.
فریدون به واسطه ی سروشی(به تعبیر فردوسی)از کشتن ضحاک با «گرزگاوسر» منصرف شد و او را برای عبرت آیندگان در دماوند به بند کشید

همی راند او را به کوه اندرون همی خواست کارد سرش را نگون
بیامد همان گه خجسته سروش به خوبی یکی راز گفتش به گوش
که این بسته را تا دماوند کوه ببر هم چنین تازیان بی گروه
بیاورد ضحاک را چون نوند به کوه دماوند کردش به بند...

در پایان ضحاک توسط «گشتاسب» در دماوند کشته شد و آیین جشن نابودی وی را در همان جا برگزار کردند.

3- البرز، آشیانه ی سیمرغ
سیمرغ در شاهنامه ی فردوسی موجودیست عجیب،با اعمالی خارق العاده با نقش ((دانای حکیم ))که در البرز آشیان دارد این مرغ حامی و دادرس نوادگان سام نریمان است به عنوان مثال
هنگام تولد رستم به کمک مادرش –رودابه-می شتابد و نقش قابله یا ماما را بازی می کند . زایمان غیر طبیعی را پیشنهاد می دهد و با تجویز گیاهان دارویی و اعطای چند پر خود،زخم و درد ناشی از زایمان غیر طبیعی رودابه را درمان می کند(نکته به لحاظ سابقه واقعاً قابل تأمل است)
بنا به روایت فردوسی بزرگ در شاهنامه ، سیمرغ پس از دلداری زال راه کار را این گونه می نماید

بیاور یکی خنجر آبگون یکی مرد بینا دل پر فسون
نخستین به می ماه را مست کن ز دل بیم و اندیشه را پست کن
تو بنگر که بینا دل افسون کند ز صندوق تا شیر را بیرون کند
بکافد تهی گاه سرو سهی نباشد مر او را ز درد آگهی
وزو بچه ی شیر بیرون کشد همه پهلوی ماه در خون کشد
وزان پس بدوزآن کجا کرد چاک ز دل دور کن ترس و اندوه و باک

گیاهی که گویم تو با شیر و مشک بکوب و بکن هر سه در سایه خشک

بسای و بیالا بران خستگیش ببینی هم اندر زمان رستگیش
بران مال ازان پس یکی پر من خجسته بود سایه ی فر من
بدین کار دل هیچ غمگین مدار که شاخ برومندت آید به بار
بگفت و یکی پر ز بازو بکند فکند و به پرواز بر شد بلند...

همچنین سیمرغ در جنگ رستم و اسفندیار به درخواست زال به یاری و راهنمایی رستم می پردازد و علیرغم این که از اسفند یار دل خوشی ندارد(به جهت کشته شدن جفتش در خوان پنجم اسفندیار) ابتدا به درمان زخم های رستم و رخش می پردازد وبعد رستم را به خردورزی وصلحی پیروزمندانه فرا می خواند ، نبرد و خون ریزی را نکوهش می کند وبعد به عنوان آخرین راه کار روییین تنی اسفند یار را بر ملا می کند وراه پیروزی را به رستم نشان می دهدو او را بر اسفندیار پیروز می گرداند

...بدو گفت اکنون که اسفندیار بیاید بجوید ز تو کارو زار
توخواهش کن و خوبی و راستی مکوب ایچ گونه در کاستی
مگر باز گرددبه شیرین سخن به یاد آیدش روزگار کهن
که تو چند پوییدی اندر جهان به رنج و به سختی ز بهر مهان
چو پوزش کنی چند و نپذیردت همی از فرومایگان گیردت
به زه کن کمان را و این چوب گز بدین گونه پرورده در آب رز...

رستم پس از پند فراوان ، نتوانسست اسفندیار جوان و جویای نام را از خواسته ی غیر ممکنش (به بند کشیدن رستم واسارتش)منصرف کند به آخرین تیر ترکش متوسل می شود

...بدانست رستم که لابه به کار نیاید همی پیش اسفندیار ...
...تهمتن گز اند کمان کرد زود بدان سان که سیمرغ فرموده بود
بزد تیر بر چشم اشفندیار سیه شد جهان پیش آن نامدار
خم آورد بالای سرو سهی ازو دور شد دانش و فرهی...

وبدین سان یکی از برجسته ترین حوادث تراژیک شاهنامه رقم می خورد واسفندیار مغرور به دست رستم وراهنمایی سیمرغ به خاک می افتد


4-البرز،پرورش گاه زال

«سام نریمان»پس از سال ها،آرزو و انتظار، صاحب فرزندی می شود که مویش سپید بود. سام درمانده شد که این نوزاد،دیو است یا پری،بنابراین سخت دل مشغول شد

...چو فرزند را دید،مویش سپید ببود از جهان سر به سر ناامید
بپیچد همی تیره جانم زشرم بجوشد همی در دلم خون گرم
چو آیند و پرسند،گردنکشان چه گویم از این بچه ی بدشان ؟...

بنابراین دستور داد او را از آن مکان دور سازند،زال را که نوزادی چند روزه بود در حوالی البرز کوه رها کردند سیمرغ او را یافت ،به آشیانه اش برد و پروراند.
...چوسیمرغ را بچه شد گرسنه به پرواز بر شد دمان از بنه...

ناگهان زال را دید که
... زخاراش گهواره و دایه خاک تن از جامه دور و لب از شیر پاک
فرود آمد از ابر سیمرغ و چنگ بزد بر گرفتش از آن گرم سنگ
ببردش دمان تا به البرز کوه که بودش بدانجا کنام و گروه ...

و بدین ترتیب زال تحت دایگی و سر پرستی سیمرغ در البرز می بالد و بزرگ می شود. ارادت سیمرغ به زال پایدار می ماند و چنان که آمد،زال با کمک وی ،بسیاری از ناهمواری ها را هموار ساخت.

5-البرزبوسه گاه گامهای آرش کمانگیر
آرش،کماندار بزرگ ایرانیست که در زمان پادشاهی «منوچهر» ایرانی و «افراسیاب» تورانی می زیست او از تیراندازان نامی لشکر منوچهر بود.
جنگ ایران و توران سال های سال برنده ای نداشت پس از مدت ها جدال و ستیزه،بنا شد تیراندازی از خاک ایران،تیر رها کند،محل فرود آمدن تیر مرز ایران و توران باشد.
این رسالت بزرگ را آرش آزاد مرد تیرانداز ایرانی بر عهده گرفت به البرز رفت و از فراز قله تیری را رها کرد و در دم جان سپرد مرگ پیروزمندانه ی آرش هم وسعت خاک ایران را در پی داشت و هم سلامت ورضایت ایرانیان را
ادامه ی رشادت آرش را از زبان سیاووش کسرایی بخوانید

.شامگاهان
راه جویانی که می جستند آرش را به روی قله های پیگیر بازگردیدند نشان از پیکر آرش با کمان و ترکشی بی تیر. آری آری جان خود در تیر کرد آرش/کار صدها،صد هزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش/تیر آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون به دیگر نیم روزی از پی آن روز نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند و آن جا را از آن پس ،مرز ایران شهر و توران نام کردند.
افتادن تیر آرش در حوالی(مرو با جیحون)هم باعث شادمانی مردم ایران و هم موجب ختم غائله دیرینه ی ایران و توران شد.
منبع:فرهنگ معین
ویرایش و تلخیص:آکاایران

دوشنبه 20/9/1391 - 9:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته