سوره :
البروج
آیه شماره :
4
ریشه کلمه :
خدد
فعل :
خدد
معنی :
گونه، رخسار، چهره ، يک طرف صورت
خندق، گودال، «اخدود» گودالها
توضیح :
دو خدّ انسان همان است كه از راست و چپ بينى او را احاطه نموده است. حدّ آن دو را زير چشم تا گوشه لب و آن قسمت از صورت كه بينى را از چپ و راست احاطه مىكند، معيّن كرده اند.
خدّ به معنى حفره و اخدود به معنى جدول است.
اصحاب اخدود :
در يمن پادشاهى بود به نام ذونواس كه در دين يهوديت متعصّب بود. به وى خبر دادند كه در «نجران» عدهّاى بر دين نصرانيّت اند و به عيساى مسيح عقيده دارند. ذونواس براى از بين بردن آنها لشگرى به نجران كشيد و وادارشان كرد تا از دين خود بر گردند. آنها به وى اهميّت نداده و در دين خود پافشارى كردند. ذونواس دستور داد خندقى حفر كرده و در آن هيزم فراوان ريختند و آتش در آن افروختند و نصارى را در آن افكندند.