سوره :
الدخان
آیه شماره :
4
ریشه کلمه :
فرق
فعل :
فرق
معنی :
جدا كردن، شكافتن، باز شدن، جدايي، فرق گذاشتن
«فَرَق» خوف، ترس، ترسيدن، تفرق و تشويش قلب از ترس
«تفريق» پراكندن، جدايى افكندن، فرق گذاشتن
«تفرّق» پراكنده شدن، جداگرديدن «فِرق» تكّه، قسمت، پاره، قطعه جدا شده
«فرقه» و «فريق» دسته، گروه، گروه جدا شده از ديگران.
«فَراق» جدايى
«فُرْقان» وسيله تشخيص حق از باطل، بينش و بصيرت، قرآن، کتب آسماني، تورات، فرق گذاشتن، فرق گذارنده
«يَوْمَ الْفُرْقْانِ» روز جنگ «بدر»
توضیح :
فرق در معني نزديک فلق است، ولي فلق به اعتبار شكافته شدن و فرق به اعتبار انفصال و جدائى گفته مىشود. (مفردات)
ظاهراً مراد از «فَرَقْناهُ» در [اسراء:106] نزول تدريجى قرآن است يعنى نزول آيات قرآن را از حيث زمان از هم جدا كرديم تا با تأنى آن را بر مردم بخوانى.
فرقان، هر آن چيزى است كه با آن ميان حق و باطل فرق گذاشته شود. چون فرقان مطلق فارق بين حق و باطل است و وصف توراة نيز آمده بهتر است آن را عام بعد از خاص بگيريم يعنى خدا قرآن و تورات و انجيل را نازل كرد و فارق بين الحق و الباطل نازل فرمود و وصف فرقان جامع همه كتابهاست . قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان حق و باطل است .