«بهوقت اردیبهشت» تصویری ملموس از زندگی شهدای مدافع حرم نشان می دهد
به وقت بی قراری
«بهوقت اردیبهشت»کتابی ساده درباره زندگی معمولی حسن قاسمی دانا ، شهید مدافع حرم است. مجموعهای از داستانهای کوتاه و خواندنی درباره این جوان دهه شصتی که با داشتن هدفی متفاوت در زندگی، مسافر بهشت شد.
ادبیات مقاومت سرشار از ناگفتههاست؛ ناگفتههایی از زندگانی آدمهایی که از تعلقات دنیوی، دل کندهاند و در سرزمینی دیگر آرمانهای خویش را جستجو میکنند.قصه مدافعان حرم، بهعنوان بخشی از شخصیتهای اصلی ادبیات مقاومت هنوز بکر و دستنخورده باقیمانده است. مخاطب این حوزه تشنه است و اندک آثار منتشره تا امروز او را سیراب نمیکند. معرفی کتاب با موضوع مدافعان حرم، گام کوچکی است تا مخاطب ایرانی را با بخشی از حماسه سازیهای این گمنامان عرصه جهاد و شهادت آشنا سازد.
مریم عرفانیان از نویسندگان جوانِ انقلاب است که بیش از بیست اثر در حوزه دفاع مقدس از وی منتشرشده. این نویسنده اهل خراسان رضوی بیش از دو دهه است که نوشتن را آغاز کرده و آثاری چون «چشمهای شرجی»، «دامادی خوبان»، «سروها ایستاده میمانند»، «خاطرات سردار علی شوشتری» و ... جزو کتابهایی است که نام او بهعنوان نویسنده بر روی جلد آنها حکشده.
عرفانیان در تازهترین اثر مکتوب خود سراغ زندگی شهید مدافع حرم، سید حسن قاسمی دانا رفته است که ازقضا همشهری خودش و اهل مشهد هم هست. عرفانیان در «بهوقت اردیبهشت» در 19 داستان کوتاه ولی جالب و خواندنی از جوانی دهه شصتی را روایت میکند که یک زندگی معمولی داشته اما باهدفی بزرگ و ستودنی.
شهید قاسمی دانا در تاریخ دوم شهریور 1363 متولد شد و با آغاز جنگ در حرم معصومین (س) لباس رزم پوشید و در فرودین ۹۳ بهطور داوطلبانه به سوریه رفت و در عملیات امام رضا (ع)که شامل پاکسازی خانه به خانه بود با اصابت چند گلوله به شهادت رسید.
خواننده کتاب در مقدمه نویسنده با شهید بهوقت اردیبهشت آشنا میشود. جوانی که پاسدار حقیقی بانوی کربلا و مدافع حرم حضرت زینب (س) شد. او رفت و به سرانجام رسید. سرانجامی تمامنشدنی برای کسانی که درراه سعادت نشانههایی دیدند و به دنبال حقیقت، مقصد و غایت نهایی هستند. سرانجامی که مقصد همه سفرهای اخروی است. رفت و مسافر بهشت شد.
«احمد چمدان رو بار صندوق عقب. این را گفت، باعجله سوار ماشین شد و رویش را برگرداند تا چشم در چشمش نیندازد! احمد کاسه آب را دست مادر داد و چمدان را توی صندوقعقب گذاشت. ماشین با تکانی آرام حرکت کرد. زن آب را که چند دانه یاس سفید توی آن چرخ میخورد، پشت سر مسافرش خالی کرد و زیر لب دعا خواند. دلش جایی دیگر بود، بیقراریهای حسن بیقرارش کرده بود.»
چند داستان ابتدایی کتاب درباره بیقراریهای مادرانه دو برادر است؛برادرهایی پر جنبوجوش. روایتهایی درباره شیطنتها، دوران مدرسه و عشق و علاقه فرزند دوم یعنی حسن به اهلبیت (ع) خصوصاً امام رضا (ع) . «بهوقت اردیبهشت» با خاطرات یکی از دوستان صمیمی حسن که حالا به سن نوجوانی و جوانی پا گذاشته ادامه می یابد و از ورودش به بسیج، و رقابتهای سالم میان او و رقیبی که بعداً به رفیق صمیمیاش تبدیل میشود.در بخشهای میانی کتاب، راوی سراغ مادر شهید میرود و خواننده را همراه با خود بهروزهای اعزام فرزندش به سوریه و حال و هوای خانه میبرد.
«- وقت زیادی ندارم ... دارم میرم سوریه ... حسن با هیجان این را گفت و تندی وارد خانه شد. زن از عجلهاش فهمید باید سریع آماده شود، ولی فکرش را نمیکرد اینقدر زود! خونسردیاش را حفظ کرد و گفت: «خیره مادر...» حسن خودش را رساند به اتاقش. زن همپشت سرش وارد اتاق شد.»
قصهها با حضور حسن در سوریه و جبهههای نبرد با تکفیری ها از هیجان و کشش بیشتری برای دنبال کردن برخوردار است. جزئیاتی از نحوه مبارزات مدافعان حرم، زندگی جنگی و دستآخر نحوه شهادت و عروج آسمانی شهید حسن قاسمی دانا با بیانی روان و خواندنی برای مخاطب نقل میشود.
«یا ابالفضل گفتنهای حسن با رگبار تکفیریها در هم آمیخت. دست و پای سید ابراهیم شل شد، میدانست حسن اسلحه ندارد! دیوار بین اتاق و سالن از صدای انفجار نارنجکها لرزید! فریاد حسن خاموش شد و سکوتی مطلق همهجا را فراگرفت.»
نویسنده در این کتاب تصویری بدیع از زندگی اجتماعی یک شهید مدافع حرم به خواننده ارائه میکند. تصویری که برخلاف کلیشههای تکراری و مرسوم، آنها را انسانهایی با زندگی معمولی نشان میدهد که تنها تفاوتشان با هم نسلان و اطرافیان، داشتن یک هدف مقدس و متعالی در زندگی بوده است. شهدایی که در همین زمانه زیستهاند و دسترسی به حال و احوالشان آسانتر از شهدای دفاع مقدس است.
«به وقت اردیبهشت» اولین اثر از مجموعه مدافعان حرم است که توسط انتشارات به نشر روانه بازار کتاب شده. این کتاب در قطع رقعی و 148 صفحه نوزده داستان کوتاه را درباره شهید مدافع حرم، سید حسن قاسمی دانا در خود جای داده است.
مریم عرفانیان از نویسندگان جوانِ انقلاب است که بیش از بیست اثر در حوزه دفاع مقدس از وی منتشرشده. این نویسنده اهل خراسان رضوی بیش از دو دهه است که نوشتن را آغاز کرده و آثاری چون «چشمهای شرجی»، «دامادی خوبان»، «سروها ایستاده میمانند»، «خاطرات سردار علی شوشتری» و ... جزو کتابهایی است که نام او بهعنوان نویسنده بر روی جلد آنها حکشده.
عرفانیان در تازهترین اثر مکتوب خود سراغ زندگی شهید مدافع حرم، سید حسن قاسمی دانا رفته است که ازقضا همشهری خودش و اهل مشهد هم هست. عرفانیان در «بهوقت اردیبهشت» در 19 داستان کوتاه ولی جالب و خواندنی از جوانی دهه شصتی را روایت میکند که یک زندگی معمولی داشته اما باهدفی بزرگ و ستودنی.
شهید قاسمی دانا در تاریخ دوم شهریور 1363 متولد شد و با آغاز جنگ در حرم معصومین (س) لباس رزم پوشید و در فرودین ۹۳ بهطور داوطلبانه به سوریه رفت و در عملیات امام رضا (ع)که شامل پاکسازی خانه به خانه بود با اصابت چند گلوله به شهادت رسید.
خواننده کتاب در مقدمه نویسنده با شهید بهوقت اردیبهشت آشنا میشود. جوانی که پاسدار حقیقی بانوی کربلا و مدافع حرم حضرت زینب (س) شد. او رفت و به سرانجام رسید. سرانجامی تمامنشدنی برای کسانی که درراه سعادت نشانههایی دیدند و به دنبال حقیقت، مقصد و غایت نهایی هستند. سرانجامی که مقصد همه سفرهای اخروی است. رفت و مسافر بهشت شد.
«احمد چمدان رو بار صندوق عقب. این را گفت، باعجله سوار ماشین شد و رویش را برگرداند تا چشم در چشمش نیندازد! احمد کاسه آب را دست مادر داد و چمدان را توی صندوقعقب گذاشت. ماشین با تکانی آرام حرکت کرد. زن آب را که چند دانه یاس سفید توی آن چرخ میخورد، پشت سر مسافرش خالی کرد و زیر لب دعا خواند. دلش جایی دیگر بود، بیقراریهای حسن بیقرارش کرده بود.»
چند داستان ابتدایی کتاب درباره بیقراریهای مادرانه دو برادر است؛برادرهایی پر جنبوجوش. روایتهایی درباره شیطنتها، دوران مدرسه و عشق و علاقه فرزند دوم یعنی حسن به اهلبیت (ع) خصوصاً امام رضا (ع) . «بهوقت اردیبهشت» با خاطرات یکی از دوستان صمیمی حسن که حالا به سن نوجوانی و جوانی پا گذاشته ادامه می یابد و از ورودش به بسیج، و رقابتهای سالم میان او و رقیبی که بعداً به رفیق صمیمیاش تبدیل میشود.در بخشهای میانی کتاب، راوی سراغ مادر شهید میرود و خواننده را همراه با خود بهروزهای اعزام فرزندش به سوریه و حال و هوای خانه میبرد.
«- وقت زیادی ندارم ... دارم میرم سوریه ... حسن با هیجان این را گفت و تندی وارد خانه شد. زن از عجلهاش فهمید باید سریع آماده شود، ولی فکرش را نمیکرد اینقدر زود! خونسردیاش را حفظ کرد و گفت: «خیره مادر...» حسن خودش را رساند به اتاقش. زن همپشت سرش وارد اتاق شد.»
قصهها با حضور حسن در سوریه و جبهههای نبرد با تکفیری ها از هیجان و کشش بیشتری برای دنبال کردن برخوردار است. جزئیاتی از نحوه مبارزات مدافعان حرم، زندگی جنگی و دستآخر نحوه شهادت و عروج آسمانی شهید حسن قاسمی دانا با بیانی روان و خواندنی برای مخاطب نقل میشود.
«یا ابالفضل گفتنهای حسن با رگبار تکفیریها در هم آمیخت. دست و پای سید ابراهیم شل شد، میدانست حسن اسلحه ندارد! دیوار بین اتاق و سالن از صدای انفجار نارنجکها لرزید! فریاد حسن خاموش شد و سکوتی مطلق همهجا را فراگرفت.»
نویسنده در این کتاب تصویری بدیع از زندگی اجتماعی یک شهید مدافع حرم به خواننده ارائه میکند. تصویری که برخلاف کلیشههای تکراری و مرسوم، آنها را انسانهایی با زندگی معمولی نشان میدهد که تنها تفاوتشان با هم نسلان و اطرافیان، داشتن یک هدف مقدس و متعالی در زندگی بوده است. شهدایی که در همین زمانه زیستهاند و دسترسی به حال و احوالشان آسانتر از شهدای دفاع مقدس است.
«به وقت اردیبهشت» اولین اثر از مجموعه مدافعان حرم است که توسط انتشارات به نشر روانه بازار کتاب شده. این کتاب در قطع رقعی و 148 صفحه نوزده داستان کوتاه را درباره شهید مدافع حرم، سید حسن قاسمی دانا در خود جای داده است.