درباره مستند «رزم آراء، یک دوسیه مسکوت»
غافلگیری با مصدق، کاشانی، رزم آرا و ...
حالا میتوان احسان عمادی را یک متخصص در مستندسازی سیاسی دانست؛ مستندهایی که تلاش میکند تا به یک رمزگشایی تاریخی دستزده و چهبسا در بسیاری از موارد قضاوتهای کلیشهای و متعارف درباره برخی از شخصیتهای سیاسی و تاریخی را بشکند و به نگاه و داوری دوباره دعوت کند.
او در مستند «محاکمه» نیز با همین رویکرد، روایتی از دکتر مصدق ارائه کرده بود که صرفاً گزارشی ازآنچه درباره او شنیدیم و میدانیم نبود. درواقع عمادی در آثارش امکان بازتفسیر و قضاوت دوباره را برای مخاطبش فراهم میکند. این ویژگی در مستند «رزمآرا یک دوسیه مسکوت» نمود بیشتری دارد. البته ممکن است در یک ربع اول که به داستان ترور رزم آرا و ارتباطش با دکتر مصدق و آیتالله کاشانی و فداییان اسلام میپردازد کمی حوصلهتان سر برود و بگویید اینها را که قبلاً خوانده و شنیدهایم اما وقتی قصه جلوتر میرود ابعاد تازهای از این ماجرا رمزگشایی میشود که حالا متوجه میشویم چیزهایی هم هست که نمیدانیم.
درواقع مستند یک نوع غافلگیری را در خود دارد که این غافلگیری از طریق اسطورهزدایی رخداده و تعلیق فکری نسبت به سوژه ایجاد میکند بهطوریکه میتوان آن را یک کلاس تاریخ متفاوت دانست. ساختار روایت در این مستند ابتدا ذهن مخاطب را به اطلاعات و شناختهای متعارف از شخصیتها ارجاع میدهد بعد به بازتفسیر و واکاوی متفاوت از این ذهنیت میپردازد تا بهتدریج تحلیل و تصویر خود را از سوژه صورتبندی کرده و مخاطب را بهمواجهه فکری و بازنگرانه نسبت به آنها دعوت کند. او جایگاه تثبت شده شخصیت ای تاریخی را از طریق همین روایت به شکل نرم و ظریفی مورد چالش قرار داده و روایت دیگری در برابر دیدگان مخاطب قرار میدهد.
از بخشهای جذاب مستند میتواند به بازجوییها اشاره کرد. در اینجا ما صدای مصاحبهشوندگان را میشنویم؛ از نمایندگان مجلس دوره پهلوی، رئیس وقت شهربانی کشور گرفته تا نظامیان تحت فرمان رزمآرا و اقوامش، اهالی دربار و بعضی اعضای فدائیان اسلام . جمعآوری این صداها در کنار تصاویر دیده نشده از رخدادهای مرتبط با سوژه به غنای بصری مستند کمک کرده و جاذبههای فرمی آن را دوچندان کرد.
البته این تمهیدات و جاذبهها درنهایت به بازنمایی بهتر محتوا و مضمون اثر نیز کمک کرده و همه تکنیکهای روایت در خدمت رمزگشایی از سوژه به کار گرفتهشده و صرفاً بازیهای فرمیک برای جذابیت صوری مستند نیست. اگرچه تماشای برخی از اسناد و مدارک یا عکسها و فایلهای صوتی که نشان میدهد زحمت زیادی برای جمعآوری آنها صورت گرفته لذتبخش است حتی اگر مخاطبانی با تأویلهای محتوایی اثر موافق هم نباشند. این نشان میدهد که در تولید مستندهایی با سوژههای تاریخی و سیاسی چقدر غنای تصویری و صوتی میتواند به اثرگذاری بیشتر مستند کمک کند.
اما آنچه بیش از هر چیز نقطه قوت مستند رزمآرا است سویه دراماتیک بودن آن است. اینکه یک مستند با سوژهای سیاسی- تاریخی مثل یک فیلم سینمای واجد ساختاری قصهگو و قوه درام باشد بهشدت در موفقیت آن مؤثر است و میتوان حتی مخاطب کمحوصله را هم با خود درگیر کرده و همراه کند. این مستند را میتوان یکی از مصادیق داکیودرام سیاسی و تاریخی دانست. این رویکرد با شیوه گردآوری و آرشیوی ساماندهی و صورتبندی شده است و درنهایت لذت بازخوانی یکی از مرموزترین رخدادهای تاریخ معاصر را در حوزه سیاسی برای مخاطب فراهم کرده است. عمادی برای شکلگیری این درام کمتر به سراغ روایتهای توضیحی و آماری رفته و بر اساس الگوی درام سهپردهای تلاش کرده با ایجاد تعلیق و برانگیختن کنجکاوی مخاطب به بازنمایی سوژه خود بپردازد.
مستند رزمآرا، یک دوسیه مسکوت را میتوان نفی این انگاره مشهور و کلیشهای دانست که تاریخ را فاتحان آن روایت میکنند. چرا که کارگردان با تکیهبر پژوهش و دستیابی به منابع فهم تاریخی روایتی از یک رخداد سیاسی ارائه میکند که روایت فاتحان تاریخ نیست بلکه قضاوت خود تاریخ است. درواقع این مستند تلاش میکند تا روایتی تازه و بیطرفانه از زندگی و قتل جنجالی رزمآرا ارائه دهد. اگرچه میتوان این نگاه را هم مورد چالش قرارداد و گفت هیچ مستندسازی بدون زاویه و خاستگاه فکری مشخص به روایت یک سوژه نمیپردازد و نگرش او در بازنمایی سوژه بیتأثیر نیست.
این شکل از مستند در عین تاریخی و سیاسی بودن در ذیل مستندهای پرتره و چهرهنگار هم قرار میگیرد اما درنهایت نه صرفاً به رمزگشایی چهره که به افزایش شناخت و معرفت تاریخی مخاطب کمک کرده و تصویر روشنتری از یک دوره تاریخی ارائه میدهد. اگر به تاریخ معاصر و کشف ناشناخته آن بهویژه رخدادهای مرموز تاریخی علاقه دارید تماشای این مستند را از دست ندهید.
رزم آرا یک دوسیه مسکوت در سینماهای هنر و تجربه روی پرده رفته.
درواقع مستند یک نوع غافلگیری را در خود دارد که این غافلگیری از طریق اسطورهزدایی رخداده و تعلیق فکری نسبت به سوژه ایجاد میکند بهطوریکه میتوان آن را یک کلاس تاریخ متفاوت دانست. ساختار روایت در این مستند ابتدا ذهن مخاطب را به اطلاعات و شناختهای متعارف از شخصیتها ارجاع میدهد بعد به بازتفسیر و واکاوی متفاوت از این ذهنیت میپردازد تا بهتدریج تحلیل و تصویر خود را از سوژه صورتبندی کرده و مخاطب را بهمواجهه فکری و بازنگرانه نسبت به آنها دعوت کند. او جایگاه تثبت شده شخصیت ای تاریخی را از طریق همین روایت به شکل نرم و ظریفی مورد چالش قرار داده و روایت دیگری در برابر دیدگان مخاطب قرار میدهد.
از بخشهای جذاب مستند میتواند به بازجوییها اشاره کرد. در اینجا ما صدای مصاحبهشوندگان را میشنویم؛ از نمایندگان مجلس دوره پهلوی، رئیس وقت شهربانی کشور گرفته تا نظامیان تحت فرمان رزمآرا و اقوامش، اهالی دربار و بعضی اعضای فدائیان اسلام . جمعآوری این صداها در کنار تصاویر دیده نشده از رخدادهای مرتبط با سوژه به غنای بصری مستند کمک کرده و جاذبههای فرمی آن را دوچندان کرد.
البته این تمهیدات و جاذبهها درنهایت به بازنمایی بهتر محتوا و مضمون اثر نیز کمک کرده و همه تکنیکهای روایت در خدمت رمزگشایی از سوژه به کار گرفتهشده و صرفاً بازیهای فرمیک برای جذابیت صوری مستند نیست. اگرچه تماشای برخی از اسناد و مدارک یا عکسها و فایلهای صوتی که نشان میدهد زحمت زیادی برای جمعآوری آنها صورت گرفته لذتبخش است حتی اگر مخاطبانی با تأویلهای محتوایی اثر موافق هم نباشند. این نشان میدهد که در تولید مستندهایی با سوژههای تاریخی و سیاسی چقدر غنای تصویری و صوتی میتواند به اثرگذاری بیشتر مستند کمک کند.
اما آنچه بیش از هر چیز نقطه قوت مستند رزمآرا است سویه دراماتیک بودن آن است. اینکه یک مستند با سوژهای سیاسی- تاریخی مثل یک فیلم سینمای واجد ساختاری قصهگو و قوه درام باشد بهشدت در موفقیت آن مؤثر است و میتوان حتی مخاطب کمحوصله را هم با خود درگیر کرده و همراه کند. این مستند را میتوان یکی از مصادیق داکیودرام سیاسی و تاریخی دانست. این رویکرد با شیوه گردآوری و آرشیوی ساماندهی و صورتبندی شده است و درنهایت لذت بازخوانی یکی از مرموزترین رخدادهای تاریخ معاصر را در حوزه سیاسی برای مخاطب فراهم کرده است. عمادی برای شکلگیری این درام کمتر به سراغ روایتهای توضیحی و آماری رفته و بر اساس الگوی درام سهپردهای تلاش کرده با ایجاد تعلیق و برانگیختن کنجکاوی مخاطب به بازنمایی سوژه خود بپردازد.
مستند رزمآرا، یک دوسیه مسکوت را میتوان نفی این انگاره مشهور و کلیشهای دانست که تاریخ را فاتحان آن روایت میکنند. چرا که کارگردان با تکیهبر پژوهش و دستیابی به منابع فهم تاریخی روایتی از یک رخداد سیاسی ارائه میکند که روایت فاتحان تاریخ نیست بلکه قضاوت خود تاریخ است. درواقع این مستند تلاش میکند تا روایتی تازه و بیطرفانه از زندگی و قتل جنجالی رزمآرا ارائه دهد. اگرچه میتوان این نگاه را هم مورد چالش قرارداد و گفت هیچ مستندسازی بدون زاویه و خاستگاه فکری مشخص به روایت یک سوژه نمیپردازد و نگرش او در بازنمایی سوژه بیتأثیر نیست.
این شکل از مستند در عین تاریخی و سیاسی بودن در ذیل مستندهای پرتره و چهرهنگار هم قرار میگیرد اما درنهایت نه صرفاً به رمزگشایی چهره که به افزایش شناخت و معرفت تاریخی مخاطب کمک کرده و تصویر روشنتری از یک دوره تاریخی ارائه میدهد. اگر به تاریخ معاصر و کشف ناشناخته آن بهویژه رخدادهای مرموز تاریخی علاقه دارید تماشای این مستند را از دست ندهید.
رزم آرا یک دوسیه مسکوت در سینماهای هنر و تجربه روی پرده رفته.