درباره وینچستر که در سینماهای ایران اکران شده
ایمان افزایی به ماورا با نمایش ارواح
وینچستر(Winchester) که مدتی است در سینماهای ایران اکران شده،ساخته برادران اسپیریگ (پیتر و مایکل اسپیریگ) و محصول سال ۲۰۱۸ است.
ویژگی خانه اسرارآمیز فیلم وینچستر در سن خوزه کالیفرنیا راهروهای تودرتو ، درهای معلق، اتاقهای بدون کف و پلکانهای مارپیچی است که به سقف منتهی میشوند. این خانه را کارگران در یک تلاش شبانهروزی بیوقفه طی 34 سال از سالهای 1884 تا 1922 ساختند تا سارا وینچستر وارث ثروت کارخانه تفنگسازی وینچستر بتواند ارواح قربانیان تفنگها را در آن با سیزده میخ حبس میکند تا شرارت از روحشان جداشده و به آرامش برسند و در مرحله بعد آنها را رها کند.
«سارا وینچستر» در تکنولوژی زمان خودش پیشگام بود و ازجمله لولههایی را برای مکالمه میان اتاقها کار گذاشت تا نظاممهندسی شدهای برای آبیاری باغچه بزرگش طراحی کند. خانم وینچستر نخستین کسی بود که در سن خوزه برای خانهاش تلفن نصب کرد. شرکت اسلحهسازی وینچستر که سارا صاحب پنجاهویک درصد سهام آن بود، برای اثبات دیوانگی سارا وینچستر که ثروت خود را صرف ساختن این خانه عجیب میکرد از دادگاه حکم میگیرد که یک روانپزشک ،(اریک پرایس) برای معاینه به خانهاش بفرستند. دکتر پرایس به سارا وینچستر میگوید:«به روح و هر چیزی که شخصاً نتواند آن را ببیند و آزمایش کند اعتقادی ندارد.»
طراحی این شخصیت بهصورت فرمولیزه به کاراکترهای همواره ثابت فیلمهای جنگیری شباهت دارد؛ شخصیتی که در یکسوی مجادلات ایدئولوژیک قرارگرفته و هیچ اعتقادی به ماوراءالطبیعه و حیات پس از مرگ ندارد و بهصورت معمول خداناباور است. اما در مسیر قصه ماوراءالطبیعهای با موضوع ارواح و شیاطین قرار میگیرد و بهتدریج متحول میشود و عمدتاً به خدا، روح و حیات پس از مرگ ایمان میآورد.
چنین فیلمهای ترسناکی فارغ از تحلیلهای غلط رسانههای ایدئولوژیک، طی چند سال اخیر در کشورمان، باور ایمان به ماوراءالطبیعه را بشدت تحریک میکند. درواقع ساختن آثاری مثل «وینچستر» در هالیوود حیات ژنتیکی دارد و جزئی از تولیدات کلیسایی هالیوود محسوب میشوند و بعد اصلی کارکردشان ایمان افزایی به حیات پس از مرگ با هر اعتقاد و باوری است.
گاهی شیطنت سازندگان به مصداقهای خدا ناباورانه منتهی میشود اما اغلب چنین فیلمهایی بهصورت مرسوم برای گروههایی ساخته میشود که مسجد، کلیسا و کنیسه رفتن را ترک کردهاند.اسطورههای فراوانی در مورد سارا وینچستر در زمان حیات خودش بر سر زبانها افتاد بهخصوص در مورد خانهاش که وسط بیابان بود، اما حالا وسط خیابان اصلی شهر سن خوزه قرار دارد.
مردم محل هیچگاه این بیوهزن گوشهگیر و سیاهپوش را از نزدیک نمیدیدند و دربارهاش داستانها ساخته بودند. فیلم وینچستر هرچند مدعی است که از رویدادهای واقعی الهام گرفته، اما این رویدادها را دستآویز قرار داده برای توجیه یک داستان خیالی درباره ارواحی که در این خانه به اسارت گرفتهشدهاند؛ با تمهیدهای آشنا فیلمهای روحی.
اما لایه سوم فیلم اشارهای تماتیک به جنبش سیاسی - آزادی حمل اسلحه در آمریکا دارد و یک دریچه انتقادی را به جهان پرهرج و مرج آزادی حمل سلاح میگشاید . نمونهاش همسر خوکشی کرده دکتر، است.
وینچستر اثری است که منشأ واقعی دارد و تماشاگران این دست فیلمها را بهسادگی باور میکنند و تردیدهایشان با دیدن عبارت « برداشتی از یک داستان واقعی» از بین میرود. سازندگان هم تلاش میکنند بر جنبههای واقعی روایت تأکید کنند تا تجربه تماشاگر از یک روایت ماوراءالطبیعه عمیقتر شود.
«سارا وینچستر» درباره زن ثروتمند و گوشهگیری است که پس از مرگ شوهرش در سال 1848 از ایالت کنتیکت به شمال سن خوزه در شمال کالیفرنیا نقلمکان میکند و به گسترش خانهاش بهصورت اتاقهای تودرتو ادامه میدهد. سالهای متمادی ساختن این ساختمان ادامه پیدا کرد و خانهای که 8 اتاق داشت، صاحب 90 اتاق و بیشتر میشود.سارا وینچستر صاحب ثروت خاندان وینچستر بود که از کارخانه اسلحه خودکار وینچستر در کنیکیت به دست آورد.شاید منبع روایت واقعی باشد، اما حواشی در متن فیلم وجود دارد که عنوان « بر اساس یک داستان واقعی» را تحتالشعاع قرار میدهد.
مثلاً برخلاف آنچه در این فیلم ادعا میشود، تفنگهایی که سربازان شمالی در جنگ جنوب و شمال استفاده میکردند تفنگهای وینچستر نبود، بلکه نوعی تفنگ خودکار بود. وینچستر پس از جنگهای داخلی جنوب و شمال به یک برند فراگیر تبدیل میشود و مدلهای نیمهخودکار این سلاح در جنگ اول جهانی مورد ارتش آمریکا قرار میگیرد. درواقع آنچه در فیلم میبینیم، با تاریخنگاری کارخانه وینچستر مغایرت دارد.در این فیلم میبینیم که سارا وینچستر به گناه تفنگ مبتلا بود و از آن رنج میبرد که بر اساس بیوگرافی سارا وینچستر، این مورد هم واقعیت ندارد.
خانه اسرارآمیز وینچستر از جاذبههای توریستی سن خوزه بهحساب میآید و علاوه بر جاذبه توریستی دارای اتاقهای بدون کف و درهای معلق است که به بیرون از خانه باز نمیشوند و پلکانی که به سقف میرسد. در فیلم زلزلهمهیبی در خانه وینچستر رخ میدهد که در متن فیلم بر اساس پیامد هجوم ارواح است اما حقیقت امر این است که خرابیهای این خانه به زلزله سال 1906 معروف سن فرانسیسکو نسبت داده میشود که در حین زلزله سارا وینچستر در اتاقش محبوس میشود و همزمان سهطبقه بالای خانهخراب میشود.
اما وقتی بیشتر راجع به سارا تحقیق میکنیم درخواهیم یافت او سالها از زیستن در این خانه پرهیز میکرد و در یک کشتی نزدیک خانهاش سکونت داشته است. سارا وینچستر در هشتادودوسالگی در اثر سکته قلبی درگذشت گفت اما آنچه مخاطب را در مورد فیلم به شک میاندازد این است که برخی مطبوعاتی به بهانه اکران فیلم در آمریکای شمالی بیوگرافی او را بازنشر دادند و نوشتند سارا به روح اعتقاد نداشت. یعنی دیدن فیلمی که سازندگان ادعا کرده اند بر اساس رویدادهای واقعی ساختهشده است با این ادعا نابود میشود. تاریخنگار دیگری در مطبوعات، سارا را بهعنوان سارق روح معرفی میکند و بیوگرافیست دیگری اشاره میکند که سارا با سایر صاحبان کمپانی دعوای حقوقی بزرگی داشت که در آن دعوای حقوقی به پیروزی رسید.
در مورد فیلم تفاسیر متنوعی به اسم حقیقت در مطبوعات آمریکایی درجشده است و مستقل از اینکه آیا این قصه واقعیت دارد، این فیلم را مایکل و پیتر اسپیرینگ، خالقان فیلم معروف خونآشامی روزشکنان و آخرین نسخه از مجموعه «اره» ساختهاند و ازقضا فیلم خوش ساختی است که دیدن آن روی پرده عریض سینما یک تجربه لذتبخش بینظیر است؛ چون در سینمای ایران همچنان ژانر ترسناک از حلقههای ژنریک مفقوده محسوب میشود.
«سارا وینچستر» در تکنولوژی زمان خودش پیشگام بود و ازجمله لولههایی را برای مکالمه میان اتاقها کار گذاشت تا نظاممهندسی شدهای برای آبیاری باغچه بزرگش طراحی کند. خانم وینچستر نخستین کسی بود که در سن خوزه برای خانهاش تلفن نصب کرد. شرکت اسلحهسازی وینچستر که سارا صاحب پنجاهویک درصد سهام آن بود، برای اثبات دیوانگی سارا وینچستر که ثروت خود را صرف ساختن این خانه عجیب میکرد از دادگاه حکم میگیرد که یک روانپزشک ،(اریک پرایس) برای معاینه به خانهاش بفرستند. دکتر پرایس به سارا وینچستر میگوید:«به روح و هر چیزی که شخصاً نتواند آن را ببیند و آزمایش کند اعتقادی ندارد.»
طراحی این شخصیت بهصورت فرمولیزه به کاراکترهای همواره ثابت فیلمهای جنگیری شباهت دارد؛ شخصیتی که در یکسوی مجادلات ایدئولوژیک قرارگرفته و هیچ اعتقادی به ماوراءالطبیعه و حیات پس از مرگ ندارد و بهصورت معمول خداناباور است. اما در مسیر قصه ماوراءالطبیعهای با موضوع ارواح و شیاطین قرار میگیرد و بهتدریج متحول میشود و عمدتاً به خدا، روح و حیات پس از مرگ ایمان میآورد.
چنین فیلمهای ترسناکی فارغ از تحلیلهای غلط رسانههای ایدئولوژیک، طی چند سال اخیر در کشورمان، باور ایمان به ماوراءالطبیعه را بشدت تحریک میکند. درواقع ساختن آثاری مثل «وینچستر» در هالیوود حیات ژنتیکی دارد و جزئی از تولیدات کلیسایی هالیوود محسوب میشوند و بعد اصلی کارکردشان ایمان افزایی به حیات پس از مرگ با هر اعتقاد و باوری است.
گاهی شیطنت سازندگان به مصداقهای خدا ناباورانه منتهی میشود اما اغلب چنین فیلمهایی بهصورت مرسوم برای گروههایی ساخته میشود که مسجد، کلیسا و کنیسه رفتن را ترک کردهاند.اسطورههای فراوانی در مورد سارا وینچستر در زمان حیات خودش بر سر زبانها افتاد بهخصوص در مورد خانهاش که وسط بیابان بود، اما حالا وسط خیابان اصلی شهر سن خوزه قرار دارد.
مردم محل هیچگاه این بیوهزن گوشهگیر و سیاهپوش را از نزدیک نمیدیدند و دربارهاش داستانها ساخته بودند. فیلم وینچستر هرچند مدعی است که از رویدادهای واقعی الهام گرفته، اما این رویدادها را دستآویز قرار داده برای توجیه یک داستان خیالی درباره ارواحی که در این خانه به اسارت گرفتهشدهاند؛ با تمهیدهای آشنا فیلمهای روحی.
اما لایه سوم فیلم اشارهای تماتیک به جنبش سیاسی - آزادی حمل اسلحه در آمریکا دارد و یک دریچه انتقادی را به جهان پرهرج و مرج آزادی حمل سلاح میگشاید . نمونهاش همسر خوکشی کرده دکتر، است.
وینچستر اثری است که منشأ واقعی دارد و تماشاگران این دست فیلمها را بهسادگی باور میکنند و تردیدهایشان با دیدن عبارت « برداشتی از یک داستان واقعی» از بین میرود. سازندگان هم تلاش میکنند بر جنبههای واقعی روایت تأکید کنند تا تجربه تماشاگر از یک روایت ماوراءالطبیعه عمیقتر شود.
«سارا وینچستر» درباره زن ثروتمند و گوشهگیری است که پس از مرگ شوهرش در سال 1848 از ایالت کنتیکت به شمال سن خوزه در شمال کالیفرنیا نقلمکان میکند و به گسترش خانهاش بهصورت اتاقهای تودرتو ادامه میدهد. سالهای متمادی ساختن این ساختمان ادامه پیدا کرد و خانهای که 8 اتاق داشت، صاحب 90 اتاق و بیشتر میشود.سارا وینچستر صاحب ثروت خاندان وینچستر بود که از کارخانه اسلحه خودکار وینچستر در کنیکیت به دست آورد.شاید منبع روایت واقعی باشد، اما حواشی در متن فیلم وجود دارد که عنوان « بر اساس یک داستان واقعی» را تحتالشعاع قرار میدهد.
مثلاً برخلاف آنچه در این فیلم ادعا میشود، تفنگهایی که سربازان شمالی در جنگ جنوب و شمال استفاده میکردند تفنگهای وینچستر نبود، بلکه نوعی تفنگ خودکار بود. وینچستر پس از جنگهای داخلی جنوب و شمال به یک برند فراگیر تبدیل میشود و مدلهای نیمهخودکار این سلاح در جنگ اول جهانی مورد ارتش آمریکا قرار میگیرد. درواقع آنچه در فیلم میبینیم، با تاریخنگاری کارخانه وینچستر مغایرت دارد.در این فیلم میبینیم که سارا وینچستر به گناه تفنگ مبتلا بود و از آن رنج میبرد که بر اساس بیوگرافی سارا وینچستر، این مورد هم واقعیت ندارد.
خانه اسرارآمیز وینچستر از جاذبههای توریستی سن خوزه بهحساب میآید و علاوه بر جاذبه توریستی دارای اتاقهای بدون کف و درهای معلق است که به بیرون از خانه باز نمیشوند و پلکانی که به سقف میرسد. در فیلم زلزلهمهیبی در خانه وینچستر رخ میدهد که در متن فیلم بر اساس پیامد هجوم ارواح است اما حقیقت امر این است که خرابیهای این خانه به زلزله سال 1906 معروف سن فرانسیسکو نسبت داده میشود که در حین زلزله سارا وینچستر در اتاقش محبوس میشود و همزمان سهطبقه بالای خانهخراب میشود.
اما وقتی بیشتر راجع به سارا تحقیق میکنیم درخواهیم یافت او سالها از زیستن در این خانه پرهیز میکرد و در یک کشتی نزدیک خانهاش سکونت داشته است. سارا وینچستر در هشتادودوسالگی در اثر سکته قلبی درگذشت گفت اما آنچه مخاطب را در مورد فیلم به شک میاندازد این است که برخی مطبوعاتی به بهانه اکران فیلم در آمریکای شمالی بیوگرافی او را بازنشر دادند و نوشتند سارا به روح اعتقاد نداشت. یعنی دیدن فیلمی که سازندگان ادعا کرده اند بر اساس رویدادهای واقعی ساختهشده است با این ادعا نابود میشود. تاریخنگار دیگری در مطبوعات، سارا را بهعنوان سارق روح معرفی میکند و بیوگرافیست دیگری اشاره میکند که سارا با سایر صاحبان کمپانی دعوای حقوقی بزرگی داشت که در آن دعوای حقوقی به پیروزی رسید.
در مورد فیلم تفاسیر متنوعی به اسم حقیقت در مطبوعات آمریکایی درجشده است و مستقل از اینکه آیا این قصه واقعیت دارد، این فیلم را مایکل و پیتر اسپیرینگ، خالقان فیلم معروف خونآشامی روزشکنان و آخرین نسخه از مجموعه «اره» ساختهاند و ازقضا فیلم خوش ساختی است که دیدن آن روی پرده عریض سینما یک تجربه لذتبخش بینظیر است؛ چون در سینمای ایران همچنان ژانر ترسناک از حلقههای ژنریک مفقوده محسوب میشود.