جمعه 15 تير 1403 - 26 ذيحجه 1445 - 5 ژولاي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عضویت در خبرنامه
ارسال
شماره غزل:
238
فهرست غزليات
غزل قبلي
غزل بعدي
وزن و بحر عروضي:
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات(بحر مجتث مثمن مخبون مقصور)
جهان بر ابروي عيد از هلال
وسمه
كشيد
هلال عيد در ابروي يار بايد ديد
شكسته گشت چو پشت هلال قامت من
كمان ابروي يارم چو
وسمه
باز كشيد
مگر نسيم خطت صبح در چمن بگذشت
كه گل به بوي
تو
بر تن چو صبح جامه دريد
نبود
چنگ
و
رباب
و
نبيد
و
عود
كه بود
گل وجود من آغشته گلاب و
نبيد
بيا كه با
تو
بگويم غم ملالت
دل
چرا كه بي
تو
ندارم
مجال
گفت و شنيد
بهاي وصل
تو
گر
جان
بود خريدارم
كه جنس خوب مبصر به هر چه ديد خريد
چو ماه روي
تو
در شام زلف مي ديدم
شبم به روي
تو
روشن چو روز مي گرديد
به لب رسيد مرا
جان
و برنيامد كام
به سر رسيد اميد و
طلب
به سر نرسيد
ز
شوق
روي
شوق
زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد'>تو حافظ نوشت حرفي چند
بخوان ز نظمش و در گوش كن چو مرواريد
آخرين مطالب
ادبیات
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت؛ ما را...
به فروردین ما فرخندگی بخش
آیا جانِتان جور است؟
راضی مشو که بیخبران، خندهام کنند...
توانایی ادبیات در نقد وضعیت جامعه
سامانی: «آفرت» رمان دهه 40 و50...
تأثیر غرب در موفقیت نویسندههای روس در...
برگزیدگان نخستین جایزه ملی جمالزاده
قصیده میرشکاک برای موسوی گرمارودی
وقتی نگاه نویسنده جذاب نیست