شنبه 9 تير 1403 - 20 ذيحجه 1445 - 29 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عضویت در خبرنامه
ارسال
شماره غزل:
137
فهرست غزليات
غزل قبلي
غزل بعدي
وزن و بحر عروضي:
مفاعيلن مفاعيلن مفاعيل(بحر هزج مسدس مقصور)
دل
از من برد و روي از من نهان كرد
خدارا با كه اين بازي توان كرد
شب تنهايي ام در قصد
جان
بود
خيالش لطف هاي بي كران كرد
چرا چون لاله خونين
دل
نباشم
كه با ما نرگس او سر
گران
كرد
كه را گويم كه با اين درد
جان
سوز
طبيبم قصد
جان
ناتوان كرد
بدان سان سوخت چون شمعم كه بر من
صراحي
گريه و
بربط
فغان كرد
صبا
گر چاره داري
وقت
وقت
است
كه درد اشتياقم قصد
جان
كرد
ميان مهربانان كي توان گفت
كه يار ما چنين گفت و چنان كرد
عدو با
جان
حافظ آن نكردي
كه تير چشم آن ابرو كمان كرد
آخرين مطالب
ادبیات
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت؛ ما را...
به فروردین ما فرخندگی بخش
آیا جانِتان جور است؟
راضی مشو که بیخبران، خندهام کنند...
توانایی ادبیات در نقد وضعیت جامعه
سامانی: «آفرت» رمان دهه 40 و50...
تأثیر غرب در موفقیت نویسندههای روس در...
برگزیدگان نخستین جایزه ملی جمالزاده
قصیده میرشکاک برای موسوی گرمارودی
وقتی نگاه نویسنده جذاب نیست