• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 42
زمان آخرین مطلب : 4718روز قبل
داستان و حکایت

 

 نجات دهنده

ز امام صادق علیه السلام روایت شده است : شش خصلت است كه مؤ من را پس از مرگ سود بخشد: (یكى ) فرزندى صالح كه برایش استغفار كند، و (دوم ) قرآنى را كه قرائت كرده ، و (سوم ) چاه آبى كه حفر كرده و (چهارم ) درختى كه غرس كرده و (پنجم ) صدقه آبى كه جارى نموده و (ششم ) سنت حسنه اى كه بنیان نهاده است و پس از او همچنان بدان عمل شود.

 

 پاداش نیكان

خداوند سبحان مى فرماید: ان الاءبرار یشربون من كاس كان مزاجها كافورا # عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا #- الى قوله سبحانه - و یطاف علیهم بآنیة من فضة و اكواب كانت قواریرا # قواریر من فضة قدروها تقدیرا # و یسقون منها كاءسا كان مزاجها زنجبیلا #- الى قوله تعالى - و سقیهم ربهم شرابا طهورا # ان هذا كان لكم جزاء و كان سعیكم مشكورا ؛ نیكان از جام هایى مى نوشند كه آمیخته به كافور است ، چشمه اى كه بندگان خدا از آن مى نوشند و آن را به هر جایى كه خواهند روان مى سازند... كاسه هاى سیمین و كوزه هاى شراب میان شان به گردش در مى آیند، كوزه هایى از سیم كه آنها را به اندازه پر كرده اند. در آنجا جامى بنوشانندشان كه آمیخته با زنجبیل باشد... و پروردگارشان از شرابی پاكیزه سیراب شان سازد. این پاداش شماست و از كوشش تان سپاسگزارى شده است.

سه شنبه 27/2/1390 - 15:29
عقاید و احکام

 

 یاد مرگ

 امام متقین ، قائد غیر محجلین و امیر مؤ منان مى فرماید: اى بندگان خدا از مرگ و نزول آن بترسد و آماده شوید! زیرا مرگ امرى است بس عظیم ؛ چرا كه همراه مرگ یا شر ابدى است و خیر ابدى . هیچ كس از شخص ‍ نیكوكار به بهشت ، و از بدكار به جهنم نزدیك تر نیست . روح هیچ انسانى را بدنش جدا نمى شود، مگر آن كه خود مى داند به كجا مى رود؛ به سوى بهشت و یا به جهنم و آتش ؟ دشمن خداست و یا دوست او؟ اگر دوست خدا باشد، درهاى بهشت بر روى او گشوده مى شود و راهش براى او هموار مى گردد و به آنچه كه خدا براى دوستانش ، از فراغت بال و خلاصى از هر گونه سختى و رنج فراهم نموده است ، مى نگرد، و اگر دشمن خدا باشد، درهاى جهنم به روى او گشوده مى شود و راهش براى او هموار مى گردد و همه زشتى هاى آن را در برابر چشمان خود مى بیند. اى بندگان خدا! بدانید كه در پشت این روز، روز سخت و بزرگى است ؛ كه قعر آتش آن بس عمیق و حرارت آن بسیار شدید، و عذابش همیشه تازه و تازیانه هایش از آهن و نوشیدنى آن از خون چرك آلوده است . عذاب آن آرام نگیرد و ساكنان آن نمیرند. خانه اى است كه رحمت خدا در آن ، جاى ندارد و هیچ دعایى در آن اجابت نشود.

سه شنبه 27/2/1390 - 15:26
فلسفه و عرفان

 

 علایم ایمان به خدا

روزى معاذ بن جبل خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید. حضرت پرسید: چگونه صبح كردى اى معاذ؟ گفت : در حالى كه به خدا ایمان دارم . فرمود: هر سخنى را، مصداقى و هر حقى را حقیقتى است ؛ مصداق سخن تو چیست ؟ گفت : اى پیامبر خدا! صبحى نیست ، جز آن كه گمان نمى برم ، شبش را نبینم و شبى نیست ، جز آن كه امیدى به صبح آن ندارم . گامى بر ندارم ، جز آن كه گمان مى برم كه فرصت برداشتن گام بعدى را نخواهم یافت . گویى تمام امت ها را مى بینم ، كه با نبى خود و نیز با بتانى كه بدل از خداى مى پرستیده اند، به حساب نشسته اند. گویى عقوبت و عذاب دوزخیان ، و ثواب و پاداش بهشتیان را مى نگرم . (چون سخنش بدین جا رسید) رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: حال كه دانستى ، پس بدان ملزم باشد و از دستش مده 

سه شنبه 27/2/1390 - 15:22
داستان و حکایت

 

 استغفار واقعى

شخصى در حضور وصى از خداوند طلب غفران نموده ، مى گوید: استغفر الله ، امیر مؤ منان در پاسخ مى فرماید: مادرت به عزایت بنشیند! آیا مى دانى كه استغفار چیست ؟ استغفار، مقام والا مرتبگان است . استغفار نامى است كه آن را شش معنا (و شرط) است : اول : پشیمانى بر گذشته . دوم : تصمیم بر آن كه تا ابد گرد گناه نآیى . سوم : آن كه حقوق خلایق را بدانان باز دهى ؛ چنانكه خداوند را ملاقات كنى بدون آن كه حقى بر گردنت باشد. چهارم : آن كه هر عمل واجبى كه ضایع كرده اى قضا و حقش را ادا كنى . پنجم : گوشتى كه از حرام بر بدنت روییده ، با سختى ناراحتى بر گناهانت آب كنى ؛ چنانكه پوستت به استخوان رسد و گوشتى تازه روید. ششم : به بدنت درد عبادت و طاعت رسانى ؛ همچنانكه شیرینى گناه بدان رسانیده اى ؛ پس چون چنین كردى ، حال بگو استغفرالله !

سه شنبه 27/2/1390 - 15:17
داستان و حکایت

 

تقرب به سوى سگ

مرحوم هیدجى ، محشى منظومه ملا هادى ، دیوانى دارد، او قضیه جالبى نقل مى كند، مى گوید: مقدسى بود در محله اى و یا روستایى ، شبى براى عبادت به مسجد رفت ، مسجد خالى بود، دو ركعت نماز كه به جا آورد، صداى خش خشى از گوشه هاى مسجد شنید، با خود گفت : پس من تنها در مسجد نیستم ، كس دیگرى هم گویى در مسجد هست ، سپس شیطان او را وسوسه كرد و شروع كرد با صداى بلندتر نماز خواندن ولا الضالین را با مد تمام كشیدن ! به خیال این كه فردا آن ناآشنا، در ده و محله منتشر مى كند كه فلانى ، دیشب در مسجد، تا صبح مشغول راز و نیاز بود و نماز نافله به جا مى آورد این مقدس مآب بیچاره ، به همین خیال ، حتى شب را هم به منزل نرفت و تا صبح مشغول نماز و راز بود. صبح كه هوا روشن شد، وقتى كه خواست از مسجد خارج شود، دید سگى نحیف و ضعیف از گوشه شبستان آمد و از در بیرون رفت . یك باره فهمید كه همه آن خش خش ها، از این سگ بوده كه از سرماى شب ، به داخل مسجد پناه آورده است و همه نماز نافله ها و گریه ها و اشك هاى جناب مقدس هم به جاى تقربا الى الله ، تقربا الى الكلب بوده است . 

سه شنبه 27/2/1390 - 15:16
داستان و حکایت

 

 كشیدن تیر در حال نماز

 واقعه امیر المؤ منین علیه السلام و پیكان در جنگ احد را مرحوم ملا فتح الله كاشانى در تفسیر منهج الصادقین در ضمن آیه الذین هم فى صلوتهم خاشعون در اول سوره مباركه مؤ منون قرآن كریم نقل كرده است كه : در اخبار صحیحه آمده كه در روز احد پیكان مخالفین در بدن مبارك امیر المؤ منین علیه السلام نشست و از غایت وجع نتوانستند كه آن را بیرون آورند؛ صورت حال را به حضرت رسالت صلى الله علیه و آله و سلم عرض ‍ كردند، فرمود كه : وقتى كه وى در نماز باشد، پیكان را از بدن اطهر او بیرون آوردند و خون بسیار بر سجاده آن حضرت ریخته شد، و چون از نماز فارغ شد و آن خون را مشاهده نمود، پرسید كه : این خون چیست ؟ گفتند كه : در حینى كه پیكان از بدن شما بیرون آوردیم این خون از آن جراحت بیرون آمد، فرمود: به خدایى كه جان على در قبضه قدرت اوست كه در نیافتیم و واقف نشدم كه شما در چه وقت بدن مرا شكافتید و پیكان را بیرون آوردید.

 

سه شنبه 27/2/1390 - 15:15
داستان و حکایت

 

 عبور از دریا به وسیله بسم الله

 جناب ثقة الاسلام كلینى در كتاب شریف اصول كافى از امام صادق علیه السلام روایت فرموده است كه : شخصى همراه حضرت عیسى علیه السلام بود تا به دریا رسیدند و با حضرت بر روى آب راه مى رفتند و از دریا مى گذشتند. این جانى است كه بر آب تصرف مى كند، این همان جا است كه مرده را زنده مى كند، و ابراء اكمه و ابرص مى نماید، و جان هاى مرده را زنده مى كند و حیات مى دهد، و هر كسى كه به تعلیم معارف حقه ، نفوس را احیاء مى كند عیسوى مشرب است . آن شخص دید كه بر روى آب مثل زمین هموار عبور مى كنند، در عین عبور به این فكر افتاد كه حضرت چه مى گوید و چه مى كند كه بر روى دریا این گونه راه مى روند، دید حضرت مى گوید: بسم الله ، از روى عجب به این گمان افتاد، كه اگر خودش از تبعیت كامل بیرون آید و مستقلا بسم الله بگوید، مانند حضرت مى تواند بر آب بگذرد، از كامل ، بریدن همان و غرق شدن همان ، استغاثه به حضرت ، روح الله نمود آن جناب نجاتش داد.

سه شنبه 27/2/1390 - 15:14
اهل بیت

 

 خداشناسى على (ع )

 امام باقر علیه السلام از جدش امیر مؤ منان نقل مى فرماید كه : مردى برخاست و گفت : اى امیر مؤ منان ! با چه چیز خدایت را شناختى ؟ فرمود: با شكسته شدن عزم ها و همت ها؛ چون تصمیم به انجام كارى گرفتم ، مانع شد و چون عزم كردم پس قضاى الهى با عزمم مخالفت نمود؛ پس دریافتم كه مدبر، كسى است جز من . مرد گفت : چه باعث شد شكر نعمت هاى او را به جاى آورى ؟ حضرت علیه السلام فرمود: به بلایا نگریستم كه خداوند، آن ها را از من دور نمود و غیر مرا دچار آن ساخت ؛ از این رو دریافتم كه او به من نعمت ارزانى داشته است ، پس شكرش را بر خود لازم دانستم . مرد پرسید: چرا لقایش را دوست دارى ؟ فرمود: چون دریافتم كه براى من دین فرشتگان و فرستادگان و پیامبرانش ‍ را برگزیده ؛ دانستم كه مرا گرامى داشته و فراموشم نكرده است . پس مشتاق لقایش شدم .

سه شنبه 27/2/1390 - 15:13
قرآن

 آثار قرآن و قیامت

امام صادق علیه السلام فرمود: در دیوان ها در روز قیامت سه اند: یكى دیوانى كه در او نعمت هاست ، دیگر دیوانى كه در آن حسنات است ، پس دیوان نعمت ها و حسنات را در مقابل یكدیگر قرار مى دهند كه دیوان نعم تمام حسنات را فرا مى گیرد و در خود فرو مى برد، و دیوان سیئات مى ماند. پس فرزند مؤ من آدم براى حساب خوانده مى شود. آنگاه قرآن در فراروى او در نیكوترین صورتى پیش ‍ مى آید و مى گوید: اى رب من ! من قرآنم و این بنده مؤ من توست كه خود را به تلاوت من رنج مى داد، و شب را در مدتى دراز به ترتیل در قرائت من مى گذرانید، و درگاه تهجد (شب نمازى و شب زنده دارى ) از چشمان او اشك جارى مى شد؛ پس او را خشنود گردان ، چنانكه مرا خشنود گردانید. امام فرمود: در آنگاه خداوند عزیز جبار مى فرماید: بنده من ! یمینت را (دست راستترا) باز كن ، پس آن را از رضوان خداى عزیز جبار پر مى كند؛ وشمال او را (دست چپ او را) از رحمت خدا پر مى كند. سپس به او گفته مى شود: این بهشتبراى تو مباح است ، بخوان (قرآن را) و بالا برو؛ پس ‍ چون آیه اى را قرائت كرد، درجهاى بالا مى رود.

سه شنبه 27/2/1390 - 15:11
اهل بیت

مرگ ظالمان

گفته شد: مؤ منان و ظالمان ، از همان لحظه ((مرگ )) از هم جدا مى شوند، نتایج اعمال و عقائدشان ، از همان لحظه ظاهر و آشكار مى گردد.

ظالمان و بدكاران ، به خلاف مؤ منان كه به آن ها گفته مى شود داخل بهشت شوید، به آنان هم گفته مى شود، شما داخل جهنم شوید و جاودانه در آن بمانید قرآن درباره آنان چنین مى فرماید:

ععع الذین تتوفاهم الملائكه ظالمین انفسهم فالقوا السلم ما كنا نعمل من سوء بلى ! الله علیم بما كنتم تعملون

((ظالمان بدكار و كافران كسانى هستند كه فرشتگان (قابض ارواح ) هنگام مرگ روحشان را مى گیرند، در حالى كه آن ها به خود ظلم و ستم كرده اند، در این هنگام تسلیم مى شوند و اظهار ایمان مى كنند(ایمانى كه فرعون حین غرق شدن به وحدانیت خدا آورد) و مى گویند(خدایا ما در دنیا) كار بدى انجام نمى دادیم . گفته مى شود (چنین است ) بلكه خداوند دانا است به آن چه انجام مى دادید.)) سپس به آن ها گفته مى شود:

فادخلوا ابواب جهنم خالدین فیها فلبئس مثوى المتكبرین

(حال كه دروغ مى گویید و با این همه گناه و جنایت ، منكر گناهان خود مى شوید) ((از درهاى جهنم داخل آن شوید و جاودانه در آن بمانید آنجا چه جاى بدى براى متكبران و ظالمان است .))

آرى ، وقتى كه خود را در آستانه مرگ مى بینند و پرده هاى غرور و غفلت از مقابل چشمانشان كنار مى رود، فورا تسلیم مى شوند و مى گویند: ما كار بدى انجام نمى دادیم ! آن ها هر گونه كار بد و زشت را كه در دنیا انجام مى دادند انكار مى كنند آنان دروغ مى گویند به خاطر این كه دروغ بر اثر تكرار، صفت ذاتى آنها شده است یا مى خواهند بگویند، ما مى دانیم این اعمال را انجام داده ایم ولى اشتباه كرده ایم و سوء نیتى نداشته ایم ؟

بگویند آن مردم بد سرشت

كه هرگز نكردیم اعمال زشت

ملایك برآرند آن گه ندا

كه دوزخ شما راست اكنون سرا

ز هر در، در آیید اكنون در آن

معذب بمانید در آن مكان

كه دوزخ بود جاى مستكبرین

بگردند در بد مكانى قرین

در آیه دیگر در همین باره مى فرماید:

فكیف اذا توفتهم الملائكه یضربون وجوههم و ادبارهم

(منافقان و ظالمان بعد از آن كه حق براى آن ها ثابت شد و باز مخالفت كردند درباره ایشان گفته مى شود: ((حال آن ها ((مرگ )) چگونه خواهد بود هنگامى كه فرشتگان مرگ روحشان را قبض مى كنند در حالى كه بر صورت و پشت آن ها مى زنند.))

آرى ، این فرشتگان ، ماءمورند كه در آستانه مرگ ، مجازات و جزاى آن ها را شروع كنند تا طعم تلخ كفر و نفاق و لجاجت و عناد خود را بچشند.

لذا هنگام ((مرگ )) به صورت آن ها مى كوبند، براى این كه رو به سوى دشمنان خدا رفته اند، بر پشت آنها مى زنند به خاطر این كه به آیات الهى و پیامبرش پشت كرده اند.

این كیفر و عذاب ها به خاطر آن است كه ایشان از آن چه خداوند را به خشم مى آورد پیروى مى كردند. به همین جهت فرشتگان الهى با سیلى و مشت بر صورت و پشتشان مى زنند و به این وسیله از آن ها استقبال مى نمایند.

در این گه كه خود از دو رویان پست

ملائك ستانند جان را به دست

به پشت و بر و روى آنان زنند

بسى تازیانه ز قهر و گزند

سه شنبه 27/2/1390 - 15:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته