• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 16
زمان آخرین مطلب : 5572روز قبل
دعا و زیارت
چند روزی یوسف از جرم زلیخا  گر به زندان میرود ....یوسف زهرا ببین از جرم ما حبس ابد گردیده است ...التماس دعا
پنج شنبه 26/10/1387 - 13:4
دعا و زیارت
زمردم دل بکن یاد خدا کن،خدا رو دروقت تنهایی صدا کن،در آن حالت که اشکت می چکد گرم،غنیمت دارو مارا هم دعا کن...(دوستان و عزیزان تبیانی بیایید از یاد خدا غافل نباشیم و نماز شب را ترک نکنیم و برای عزیزانی که توانایی جسمی ندارن دعا کنیم...به خدا نماز شب حال خودشو داره...التماس دعا)
سه شنبه 5/9/1387 - 12:9
محبت و عاطفه
یا رب دل دوستان پر از غم نکنی،باتیر قضا قامت من خم نکنی،ای چرخ تو را به ذات قرآن سوگند،یک مو زتن ما کم نکنی...(خدا رو تو زندگی فراموش نکنید)التماس دعا
سه شنبه 5/9/1387 - 11:53
فلسفه و عرفان
من به آمار زمین مشکوکم...اگر این شهر پراز آدمهاست پس چرا این همه دلها تنهاست؟!!!؟!!!
سه شنبه 5/9/1387 - 11:49
فلسفه و عرفان
هرزگاهی توقف فرصتی است برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به را درپیش رو....گاهی برای رسیدن باید نرفت
سه شنبه 5/9/1387 - 9:9
محبت و عاطفه
وقتی گفتی به اندازه برگ درختان درخت سیب خونمون دوست دارم  اونقدر خوشحال شدم که نفهمیدم فصل پاییزه
دوشنبه 4/9/1387 - 11:56
دعا و زیارت

*زیباست که با خدای خود چت کنیم...درسایت نماز شب عبادت کنیم...ای کاش ما فلاپی دلها را با عشق علی و آل علی فرمت بکنیم*التماس دعا

دوشنبه 4/9/1387 - 11:53
شعر و قطعات ادبی
اگر روزی کسی از من بپرسد چندی که بر روی زمین بودی چه کردی من میگشایم پیش رویش دفترمرا گریان و خندان بر می افرازم سرم را آنگاه میگویم که بذری نوفشاندم تا بشکفد ، تا بر دهد بسیار مانده است در زیر این نیلی سپهر بی کرانه چندان که یارا داشتم در هر ترانه نام بلند عشق را تکرار کردم بااین صدای خسته شاید خفته ای را در چار سوی این زمان بیدار کردم من مهربانی را ستودم من با بدی پیکار کردم ژمردن یک شاخه گل را رنج بردم مرگ قناری در قفس را غصه خوردم وز غصه مردم ، شبی صد بار مردم به یاد زنده یاد فریدون مشیری
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:57
محبت و عاطفه
نامه چارلی چاپلین به دخترش دخترم جرالدین ! پدرت با تو حرف می زند ! شاید شبی درخشش گران بهاترین الماس این جهان تو را بفریبد آن شب است که این الماس، آن ریسمان نا استوار زیر پای تو خواهد بود، سقوط تو حتمی است.روزی که چهره یک اشراف زاده بی بند و بار تو را فریب دهد ، آن زمان بندباز ناشی خواهی بود، بندبازان ناشی همیشه سقوط می کنند.از این رو دل به زر و زیور مبند، بزرگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه ما می درخشد ، اما اگر روزی دل به مردی آفتاب گونه بستی با او یک دل باش و به راستی او را دوست بدار.دخترم ، هیچ کس و هیچ چیز را در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن خود را به خاطر آن عریان کند .برهنگی بیمار عصر ماست، به گمان من، تو باید مال کسی باشی که روحش را برای تو عریان کرده است. جرالدین دخترم با این پیام نامه ام را پایان می بخشم: انسان باش زیرا که گرسنه بودن ودر فقر مردن هزار بار قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است.
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:57
دعا و زیارت
خدایا ! من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم وتو چون خود نداری "امام سجاد (ع) "
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته