رئوف
(
Ra'oof
)
مهربان ، مشفق
رئوفَه
(
Ra-oofa
)
مشفق ، مهربانی
رائده
(
Rā'ede
)
پيام آور ، جوينده
رائين
(
Rā'ein
)
نام يك سردار ايراني
رابض
(
Rābez
)
قلعه دار ، قلعه بان
رابضه
(
Rābeze
)
ملائكي را گفته اند كه همراه آدم ابوالبشر به زمين فرود آمدند
رابط
(
Rābet
)
ربط دهنده ، پيوند دهنده
رابطه
(
Rābete
)
دختري كه به اسارت مسلمين در آمد وحضرت محمد او را به حضرت علي بخشيد
رابعه
(
Rābe`e
)
چهارم ، شاعر مشهور ایرانی قرن چهارم
رابو
(
Rāboo
)
نام گل بهاري و خوشبو
راتب
(
Rāteb
)
ثابت ، برجاي ، رزق و نفقه معلوم
راجز
(
Rājez
)
از شاعران مشهورعرب كه در روزگار وليد بن عبدالملك مي زيست
راجي
(
Rāji
)
اميدوار ، اميد دارنده ، از شاعران قرن سيزدهم هجري قمري
راحب
(
Rāheb
)
زن بهمن ، پسر اسفند يار
راحل
(
Rāhel
)
كوچ كننده ، نام مادر يوسف كه به صورت راحيل هم نوشته شده است
راحله
(
Rāhele
)
مركب و ستور سواري و باركش ، رحلت كننده
راحِم
(
Rāhem
)
بخشاینده ، رحم کننده
راحمه
(
Rāheme
)
زن بخشنده ، مهربان ، آمرزنده ، رحم كننده ، بخشاينده
راحيل
(
Rāhil
)
کوچ کننده ، نام مادر حضرت يوسف
راد
(
Rād
)
جوانمرد ، شجاع ، حكيم ، بخشنده ، كريم
رادبانو
(
Rād-bānoo
)
بانوي بخشنده و جوانمرد ، خاتون و بانوي آزاد و بي باك
رادبرزين
(
Rād-barzin
)
جوانمرد و بلند مرتبه
رادبه
(
Rād-beh
)
بهمن آزاده
رادفر
(
Rād-far
)
داراي فر و شكوه جوانمردان
رادك
(
Rādak
)
جوانمرد كوچك
رادكار
(
Rād-kār
)
بخشنده و سخي
رادمان
(
Rād-mān
)
بخشنده ، رادمنش ، سردار اراضي در عصر خسرو پرويز
رادمرد
(
Rād-mard
)
صاحب همت ، جوانمرد ، مرد كريم
رادمنش
(
Rād-manesh
)
كريم طبع و سخی پيشه ، بزرگوار ، جوانمرد
رادمهر
(
Rād-mehr
)
بخشنده مانند خورشيد ، نام سردار داريوش سوم
رادنوش
(
Rād-noosh
)
نامي است براي دختران
رادهرمز
(
Rād-hormoz
)
نام يكي از قضات عهد ساساني
رادوي
(
Rād-vi
)
منسوب به راد ، نام موبد بزرگ زمان يزدگرد سوم
رادويه
(
Rādvie
)
موبد بزرگ يزد گرد سوم
رادين
(
Rādin
)
آزادوار ، آزاده ، جوانمردي
رازبين
(
Rāz-bin
)
بيننده و داننده راز
رازجو
(
Rāz-joo
)
جوينده راز
رازدار
(
Rāz-dār
)
نگه دارنده اسرار
رازق
(
Rāzegh
)
روزي دهنده ، يكي از نام هاي خداي تعالي
رازك
(
Rāzak
)
گياهي از دسته شاهدانه با گل هاي معطر
رازل
(
Rāzel
)
راوي اشعار رودكي سمرقندي
رازيانه
(
Rāziyāne
)
گياهي از تيره چتريان
راسب
(
Rāsb
)
هر چيزي كه در ته مايعي نشيند ، مرد عاقل و بردبار
راستا
(
Rās-tā
)
راه عبور ، راه راست ، جانب
راستجو
(
Rāst-joo
)
جوينده راستي و صداقت
راستخو
(
Rāst-khoo
)
دارنده خصلت راستی و صداقت
راسِخ
(
Rāsekh
)
برقرار ، استوار و پایدار
راسِخَه
(
Rāsekha
)
برقرار ، استوار و پایدار ، مؤنث راسخ
راسم
(
Rāsem
)
آب روان ، شترتندرو
راسن
(
Rāsen
)
سوسن كوهي ، زنجبيل شامي
راسِیَه
(
Rāsiya
)
ثابت و استوار
راشد
(
Rāshed
)
سالک ، راهنما ، متدین ، به راه راست رونده ، یابنده
راشِدَه
(
Rāsheda
)
به راه راست رونده ، راه راست یافته
راشنو
(
Rāsh-noo
)
فرشته عدالت در اوستا
راشين
(
Rāshin
)
شیره و درخت صنوبر ، نام جد افراسیاب
راضي
(
Rāzi
)
خشنود ، خوشدل ، قانع و خوشدل و شادمان
راضيه
(
Rāziye
)
پسندیده ، خشنود ، یکی از نام های حضرت فاطمه ( ع )
راعيل
(
Rā`eil
)
نام ديگر زليخا
راعِیَه
(
Rā`eia
)
رهبر ، بسیار انس گیرنده
راغب
(
Rā-gheb
)
خواهنده ، مايل ، رغبت كننده
راغبه
(
Rā-ghebe
)
مؤنث راغب ، مايل ، خواهان
راغده
(
Rā-ghede
)
زن ياري كننده ، بخشنده ، معين
رافد
(
Rāfed
)
اعانت كننده ، اعطا كننده ، ياريگر
رافده
(
Rāfede
)
مؤنث رافد ، اعانت كننده
رافع
(
Rāfe`
)
بردارنده ، بلند كننده ، رفع كننده
رافونه
(
Rāfoone
)
نعناع ، از سبزي هاي خوشبوي خوردني
راقم
(
Rā-ghem
)
نويسنده ، رقم زننده
راقِیَه
(
Rāghiya
)
بلند پایه، مترقی
رام
(
Rām
)
مطيع ، فرمانبردار ، نرم و آرام ، يكي از پيروان بهرام چوبين
رام برزين
(
Rām-barzin
)
از آتشكده هاي باستاني ، از معاصران خسرو پرويز
رام بهشت
(
Rām-behesht
)
نام همسر سر سلسله ساسانيان
رامبانو
(
Rām-bānoo
)
بانوي مطيع و آرام
رامبد
(
Rām-bod
)
نگهبان و پاسدار آرامش
رامپور
(
Rām-poor
)
فرزند رام ، ناحيه اي در اوتارپرادش هند
رامتين
(
Rām-tin
)
آرامش بخش ، نام شخصی که سازنده چنگ بوده است
رامدخت
(
Rām-dokht
)
دختر آرام و متين
رامديس
(
Rām-dis
)
رام گونه
رامزين
(
Rām-zin
)
اسبي كه هنگام زين گذاشتن و سوار شدنرام و نرم است
رامش
(
Rāmesh
)
آرامش ، فراغت ، طرب ، سرود ، سرور
رامش دخت
(
Rāmesh-dokht
)
دختر آرام ، مطيع
رامشاد
(
Rām-shād
)
آرام و خرسند
رامشگر
(
Rāmesh-gar
)
خواننده و نوازنده ، مطرب
رامشين
(
Rām-shin
)
نوازنده و مطرب
رامناد
(
Rām-nād
)
مطيع ، فروتن
رامه
(
Rāme
)
مهره افسون براي محبت
رامي
(
Rāmi
)
دلنشين ، منسوب به رام و رامين واضع چنگ و عاشق ویس
رامياد
(
Rām-yād
)
گله دار ، چوپان ، شبان
راميلا
(
Rāmilā
)
خداي بزرگ
رامين
(
Rāmin
)
منسوب به رام و آرام ، دهي در شهريار ، نام عاشق ويس
رامينا
(
Rāminā
)
بلند ، بلند قامت
راميندخت
(
Rāmin-dokht
)
دختر آرام و مطيع
رامينه
(
Rāmine
)
آرام ، مؤنث رامين
راهب
(
Rāheb
)
ترسنده ، مقدس ، زاهد ، عابد مسيحي ، ترسا
راهبر
(
Rāh-bar
)
راهنما ، هادي
راهبه
(
Rāhebe
)
مؤنث راهب ، گوشه نشين