تبیان، دستیار زندگی

                                     هوالمعشوق
دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است
*****************************************************
                                         سلام
 

مطلبی امروز خوندم که همیشه ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود...
مطلب طولانی بود نسبتا از وبلاگ روانشناسی که بخشی از اون مطلب رو براتون میذارم...
یعنی در واقع مهم ترین بخشش رو....
اسلام و خنده...یا بهتر بگم اسلام و شادی...
دوست دارم نظراتتون رو در موردش بدونم
فکر میکنم بحث جالبی باشه چون خیلی ها فکر میکنن که دین ما مخالف خنده و شادی هست...واقعا چرا اینطور فکر میکنن؟؟؟چه چیز باعث شده این طور فکر کنند و چه حالا چه کار میتونیم بکنیم...


                               **یا علی از تو مدد**


 

.:.مرجان آسمانی.:.

سلام
بحث خوبیه
اتفاقا اسلام دینیه كه توی همه چیز تعادل و حد وسط رو رعایت كرده حالا چرا این تصورات شكل گرفته به نظر من به خاظر اینه كه یه عده ای اومدند گفتند مثلا خدا گفته نباید موسیقی گوش داد...
این جور افراد بدون هیچ دلیل این حرفا رو میزنند
خدا خودش توی قرآن گفته كه خدا شما رو بر اسا نیات درونی شما میسنجه
پس مهم اینه كه قصد افراد از شاد شدن و مثلا موسیقی گوش دادن چی باشه
نظر من اینه :
دین ما تحریف شده
دین ما اونی نیست كه پیامبرمون و قرآنمون گفته باشه

موفق باشید

به نام تنها دلیل زندگی

سلام دوستای خوب و عزیزم

یلدا خانم،واقعاً خدا قوت!

مطلبتون خیلی کاربردی و جالب بود.ممنونم و ممنونیم ازتون

اما در ادامه صحبتهای شما ما این بحث رو قبلاً توی تاپیک "چرا اسلام" انجام دادیم.اینم نظرات بنده که از اون تاپیک اوردم اینجا،چون فکر می کنم در کنار مطالب شما بتونن این بحث رو تکمیل تر کنن.

.....................

در مورد شاد بودن اسلام : دوست خوبم سؤال بسیار رایج و مهمی رو عنوان کردی.اما در مورد شاد بودن دین اسلام،ما نباید رفتار افراد رو ملاک قرار بدیم بلکه باید دیدگاه اسلام و رفتار پیامبر و ائمه رو به عنوان الگو و ملاک خودمون در نظر بگیریم، چرا که پیامبر ما همیشه چهره ای متبسم داشت و با رویی خندان در جمع مؤمنین حاضر می شد.اما برای پاسخ به این سؤال باید دید که شادی از نظر اسلام چه تعریفی داره.آیا شادی یعنی پایکوبی و برگزاری مراسمهای آنچنانی که ما رو از یاد خدا غافل کنه؟!آیا برای شاد کردن خود و دیگران می تونیم از هر روشی استفاده کنیم؟!راه های دست یابی به شادی از نظر اسلام چیه؟!...اولاً که جای جای دین ما سفارش شده که به دنیا دل نبندین و غم دنیا رو نخورین،خب این خودش یه جور احساس آرامش و شادی معنوی رو در انسان ایجاد می کنه که یاد خدا هم در اون نه تنها فراموش نمی شه،بلکه اصلاً با یاد خدا این آرامش و شادی ایجاد می شه.این شادی رو نمیشه با هیچ نوع شادی دیگه ای که کاذب و گذرا هست،مقایسه کرد.در مواردی هم که مراسم شادی چون ازدواج پیش میومد(مثل جشن ازدواج حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع))،پیامبر زنهای مسلمون رو به فرستادن صلوات و کف زدن برای عروس و داماد تشویق کردن که باز هم یاد خدا و عدم افراط و تفریط توی اون رو میشه به وضوح دید و الگوبرداری کرد.توصیه اسلام به تلاش برای ایجاد رفاه مادی و بهره گیری از لذتها و تفریحات حلال هم نمود دیگری از توصیه به شادی در اسلامه.در جای دیگه پیامبر ما رو به خوشرویی و خوش اخلاقی دعوت می کنه که باز هم موجبات شادی رو برای ما فراهم می کنه.اسلام با هرگونه نا امیدی و افسردگی مخالفه و ناامیدی رو از کفر هم بدتر می دونه. در مورد ماه های غم و سوگواری در اسلام هم باید عرض کنم که باز هم هدف از این ایام غم مادی نیست،بلکه غمی است که بوسیله آن یاد خدا بیشتر شود.یعنی مثلاً غم شهادت امام حسین(ع) نباید فقط به گریه کردن عاطفی بینجامد،بلکه باید باعث شود ما به دنبال یافتن هدف امام از این شهادت طلبی و درک پیامهای عاشورا باشیم که متأسفانه این مورد از مواردیه که کمتر بهش توجه می شه و حتی باعث شده چهره اسلام چهره غمگین و ناشادی تصویر بشه،در صورتی که به هیچ وجه هدف اسلام این نیست.

ادامه در پست بعد...

...ادامه پست قبل

برای آشنایی با نظر اسلام در مورد شیوه برخورد با غم و شادی رایج زندگی به کلام نورانی مولا علی(ع) مراجعه می کنیم:

روش تبریک گفتن در تولّد فرزند

(در حضور امام، شخصى با این عبارت، تولّد نوزادى را تبریک گفت «قدم دلاورى یکّه سوار مبارک باد»«» چنین مگو بلکه بگو: خداى بخشنده را شکرگزار، و نوزاد بخشیده بر تو مبارک، امید که بزرگ شود و از نیکوکارى‏اش بهرمند گردى.

روش تسلیت گفتن

(مردمى را در مرگ یکى از خویشاوندانشان چنین تسلیت گفت) مردن از شما آغاز نشده، و به شما نیز پایان نخواهد یافت. این دوست شما به سفر مى‏رفت، اکنون پندارید که به یکى از سفرها، رفته، اگر او باز نگردد، شما به سوى او خواهید رفت.

روش تسلیت گفتن

(جهت تسلیت گفتن به اشعث بن قیس در مرگ فرزندش) اى اشعث اگر براى پسرت اندوهناکى، به خاطر پیوند خویشاوندى سزاوارى، امّا اگر شکیبا باشى هر مصیبتى را نزد خدا پاداشى است. اى اشعث اگر شکیبا باشى تقدیر الهى بر تو جارى مى‏شود و تو پاداش داده خواهى شد و اگر بى تابى کنى نیز تقدیر الهى بر تو جارى مى‏شود و تو گناه کارى. اى اشعث پسرت تو را شاد مى‏ساخت و براى تو گرفتارى و آزمایش بود، و مرگ او تو را اندوهگین کرد در حالى که براى تو پاداش و رحمت است.

آیا هر روشی برای شاد کردن دیگران(مثلاً هر نوع شوخی) مجاز است؟

پرهیز از شوخى کردن

هیچ کس شوخى بیجا نکند جز آن که مقدارى از عقل خویش را از دست بدهد.

در نهایت می تونیم این طور نتیجه گیری کنیم که شادی و غم از نظر اسلام می بایست در جهت رضای الهی باشه و نباید باعث از یاد بردن خدا یا ایجاد یأس و ناامیدی در وجود ما بشه.

...................

سلام

مجتبی

سلام

شبانه روزتون بخیر و خوشی....

بی مقدمه میرم سراصل مطلب... ازت گله دارم یلدا؛ همینجا مینویسم چون مربوط به همینجاست... اول اینکه درست صحبت کن، لطف خودت داری نه من؛ در ثانی، کی گفته چون یه بحث تکرار شد دیگه زائد و اضافی میشه و باید بخاطر تاسف خورد؟؟؟ اونم بحثی به این مهمی!!!... اتفاقا تکرار در چنین مواردی لازمه. اینکه من اشاره به "چرا اسلام" کردم به این خاطر بود که میخواستم اهمیت موضوع رو نشون بدم و بگم که این چقدر برای بزرگایی مثل تو مهمه، و فقط میخواستم از اون هم استفاده بشه تا مطالب اینجا داغ تر و پخته تر بشه، همین. قصد خودنمایی و یا این چیزا نبود... پس دیگه نبینم از یه همچین چیزی شرمنده بشی و عذرخواهی کنی، وقتی میگم خوبه و بدرد بخور یعنی خوبه و بدرد بخور، باهات تعارف که ندارم. اگه تکرار بشه میفرستمت تو همون اتاق سفیده که سعید انیشتین رو فرستادیم ...

و یه مژده..."اینجا همه موافقن ایکاش تو همچین بحث هایی یه مخالف هم پیدا میشد اینجوری خیلی بحث ها جذاب تر میشد "... خوب منم مخالف نظریه، دیگه چی؟؟؟... الان تو فکری، که اگه میدونستی آرزوت اینقده زود برآورده میشه یه چیز دیگه از خدا میخواستی؛ و ای کاش میدونستی. درست حدس زدم...

برای شروع مخالفت هام، نیاز به یه مطلب جدید دارم. مطلب جدید داری یا به همین ها گیر بدم؟؟؟ برای خوندن و نظرم شنبه شب میام ...

یاحق

مجتبی

سلام
نه یلدا خانم، اشتباه حدس زدی...
قرار بر مخالفت ها بود... اومدم تا سازها رو مخالف بنوازونم. اگه خواستید مسائل فقط حول خنده و شادی بگرده بگید، اما فعلا به هرچی که دم دست باشه گیر میدم( فقط اگه بعضی جاها بی پروایی میکنم، باید ببخشید، بنظرم بهرته که باشه. البته اگه بنظرتون اشتباه میکنم و باید دوری کنم ازشون،بگید تا ادامه ندم)....
بااجازه صاحب مجلس...
"دین اسلام نیز به عنوان یك دین متعالی و آخرین و كامل‌ترین دین آسمانی خندیدن را امری مباح می‌داند..."
خوب دو تا مورد... چرا اسلام آخرین دینه؟ (البته این سوال رو توی چرا اسلام در موردش بحث کردیم اما بهتر دونستم اینجا هم پرسیده بشه)... دوم؛ چرا خندیدن مباحه؟ چرا مستحب نیست؟ "بدون تردید یكی از الزامات خوشرو بودن، خنده‌رو بودن است" (کاری به اعتدال اخلاقی ندارم)
و اما ..." در حال حاضر جامعه ما با فقر خنده و شادی مواجه است" و "اسلام می‌خواهد مسلمانان شاد باشند و از زندگی لذت ببرند"...
من مخالفم.... کی گفته جامعه ما کمبود خنده داره؟ من که یه همچین چیزی رو نمی بینم. توی خیابون راه برید و ببینید که جوونها چقده خوشن... هرکس با هر قیافه ای که دلش میخواد میاد بیرون و سرو صورتش رو به هر شکلی که برای دوست داشتنی تره درست میکنه. شکل ستاره مورد نظرش و یا هرکی که دوسش داره. خوب مگه این شادی نیست؟... هر از چندی دخترها و پسرها جمع میشن و با هم پارتی ای رو ترتیب میدن و خوشن. دور همن و میگن و میخورن و میخندن و شادن. اینها شادی نیست؟... رقص هایی که انجام میدن عین هم نوعاشون چند کشور اونورتر، یه جور همدلی بین انسانها نیست؟... وقتی میخوان یه کاری بکنن دیگه خجالت بیخودی ندارن. وقتی مثلا قراره با یه غیر همجنس خودش بحث کنه، دیگه خجالتی درکار نیست و معذب نیست. خوب همین شادی آور نیست؟... نوعی راحتی توی زندگی جوونها هست، میتونن آیندشون رو اونجور که میخوان بسازن و اینجور چیزها... این خوشی نیست چیه؟؟؟
در عوض کی گفته اسلام شاده و خوشی رو همراه داره؟... نمونش اینکه چرا اسلام در مدت زیادی از سال عزا داره؟ (منظورم از سال، سال قمریه که اسلام بر پایه اون کار کرده) ویا اصلا چرا سال معیار اسلام با ماهی حرام شروع میشه و اتفاقا اندوهناک ترین ماه ال هم هست؟ تازه این ادامه داره و تا آخرهای صفر هم ادامه داره... کجای اسلام شاده، وقتی میگه حد و حدودتون رو رعایت کنین و با حدودی که گفته دست و پامون رو بسته... مثلا چرا باید از بزرگتر ها پیروی کنم، خوب اونها بزرگن و بزرگی میکنن، من بچم و میخوام بچگی کنم. بازی کنم و سبکسری کنم و سربسر ملت بزارم و عقده هام رو خالی کنم. اگه بخوام همونکارهایی که بزرگترها کردن رو بکنم که میشم مثل اونا و این که تقلیده، تقلید هم که کار انسان نیست، هست؟ خوب این ایرادیه که اسلام داره. اگه بخوام پشت بابام باشم که دیگه بقول معروف مرد نمیشم. اگه قرار بود اینطوری بشه که دنیا تو همون عصر حجر میموند. اما اروپایی ها رو ببین، یکسره پیشرفته که میکنن، خوب اگه اونها یه همچین کاری میکرن دیگه مثلا انیشتین نبود و خیلی بود میشد همون نیوتن.غیر از اینه؟؟؟ اصلا ما که کشور مثلا مسلمونی هستیم و احکام دین رو هم مثلا رعایت میکنیم مگه نباید پیشرفته تر و مدرن تر از اون بحساب کافرها باشیم، پس چرا نیستیم؟ خوب این یعنی مورد داشتن اسلام و دینی که مورد داره همه چیزش ایراد داره دیگه. پس نوع شادی ای که اسلام گفته منتفیه. از طرفی این عقب موندن تمدن اسلامی خودش بنوعی غمباره...
... ویا مگه ایراد رابطه با جنس مخالف چیه؟ من و اون که راضییم و اتفاقا اگه از هم دور باشیم ناراحتیم و وقتی باهمیم شادترین ساعت های عمرمون رو داریم، اشکالش چیه؟ دنس ها و خوردن و نوشیدن ها با اونه که میچسبه وگرنه که این کارها رو هر بچه دیگه ای هم میتونه بکنه... کجای اسلام شاده که دست و پاها رو بسته و نمیذاره حداقل شکل مرادم بشم. اصلا مگه فرق بین مرد و زن چیه، خوب من میخوام که مثل جنس مخالفم آرایش کنم...
من نمیخوام معماری اسلامی توی خونه و محل کارم باشه. معماری نوین رو ببین که چطوری با سیمان و یه پمپ کنبد میسازن به چه عظمت، یا چطوری فلان ایستگاه رو طراحی کردن که شبها هم مثل روز نور خورشید مانندی داره. ویا ببین که این معماری چطوری برج میسازه تا چندصد طبقه، کجای اسلام ساختمون بیشتر از سه یا چهار طبقه ساختن؟؟؟ من خوشم به تجدد نه به اسلامی که مال عهد بوقه. اصلا بگو ببینم، امروز با این همه پیشرفت علمی که توی دنیا صورت گرفته و میتونه برای هرچیزی دلیل بیاره و از لحاظ عقلی اثبات شده، این علم درستتر میگه یا اون چیزهایی که 1400 سال پیش برای اون قوم عرب بی سواد گفته شده؟؟؟ خوب اینها شادیه درونه دیگه، شادیه روح و روان، اینها کجای اسلام هست؟؟؟
......
عذرخواهی میکنم اگه خیلی رک و تند و بی پروا نوشتم.اینها چیزهایی بود که گه گاه اینور و اونور شنیدم. خوشحال میشم نظرات و جوابهای بقیه رو بدونم....
راستی اگه توی مطالبم کم و کاستی بود که میتونستم اشاره کنم و نکردم، متاسفم، خودتون اضافه کنین. حقیقتش یلدا خانوم دنبال مخالف میگشت منم خواستم فقط استارت مخالفتها رو بزنم تا بحث گرم بشه......... اما قبول کنین ایراد گرفتن از چیزی که خودت هم بهش معتقدی خیلی سخته....... اگه کسی هست که واقعا مخالفتی با این موضوع داره یا میتونه ایراد رو بهتر مطرح کنه، بگه...
یاحق
مجتبی

سلام
نه یلدا خانم، اشتباه حدس زدی...
قرار بر مخالفت ها بود... اومدم تا سازها رو مخالف بنوازونم. اگه خواستید مسائل فقط حول خنده و شادی بگرده بگید، اما فعلا به هرچی که دم دست باشه گیر میدم( فقط اگه بعضی جاها بی پروایی میکنم، باید ببخشید، بنظرم بهرته که باشه. البته اگه بنظرتون اشتباه میکنم و باید دوری کنم ازشون،بگید تا ادامه ندم)....
بااجازه صاحب مجلس...
"دین اسلام نیز به عنوان یك دین متعالی و آخرین و كامل‌ترین دین آسمانی خندیدن را امری مباح می‌داند..."
خوب دو تا مورد... چرا اسلام آخرین دینه؟ (البته این سوال رو توی چرا اسلام در موردش بحث کردیم اما بهتر دونستم اینجا هم پرسیده بشه)... دوم؛ چرا خندیدن مباحه؟ چرا مستحب نیست؟ "بدون تردید یكی از الزامات خوشرو بودن، خنده‌رو بودن است" (کاری به اعتدال اخلاقی ندارم)
و اما ..." در حال حاضر جامعه ما با فقر خنده و شادی مواجه است" و "اسلام می‌خواهد مسلمانان شاد باشند و از زندگی لذت ببرند"...
من مخالفم.... کی گفته جامعه ما کمبود خنده داره؟ من که یه همچین چیزی رو نمی بینم. توی خیابون راه برید و ببینید که جوونها چقده خوشن... هرکس با هر قیافه ای که دلش میخواد میاد بیرون و سرو صورتش رو به هر شکلی که برای دوست داشتنی تره درست میکنه. شکل ستاره مورد نظرش و یا هرکی که دوسش داره. خوب مگه این شادی نیست؟... هر از چندی دخترها و پسرها جمع میشن و با هم پارتی ای رو ترتیب میدن و خوشن. دور همن و میگن و میخورن و میخندن و شادن. اینها شادی نیست؟... رقص هایی که انجام میدن عین هم نوعاشون چند کشور اونورتر، یه جور همدلی بین انسانها نیست؟... وقتی میخوان یه کاری بکنن دیگه خجالت بیخودی ندارن. وقتی مثلا قراره با یه غیر همجنس خودش بحث کنه، دیگه خجالتی درکار نیست و معذب نیست. خوب همین شادی آور نیست؟... نوعی راحتی توی زندگی جوونها هست، میتونن آیندشون رو اونجور که میخوان بسازن و اینجور چیزها... این خوشی نیست چیه؟؟؟
در عوض کی گفته اسلام شاده و خوشی رو همراه داره؟... نمونش اینکه چرا اسلام در مدت زیادی از سال عزا داره؟ (منظورم از سال، سال قمریه که اسلام بر پایه اون کار کرده) ویا اصلا چرا سال معیار اسلام با ماهی حرام شروع میشه و اتفاقا اندوهناک ترین ماه ال هم هست؟ تازه این ادامه داره و تا آخرهای صفر هم ادامه داره... کجای اسلام شاده، وقتی میگه حد و حدودتون رو رعایت کنین و با حدودی که گفته دست و پامون رو بسته... مثلا چرا باید از بزرگتر ها پیروی کنم، خوب اونها بزرگن و بزرگی میکنن، من بچم و میخوام بچگی کنم. بازی کنم و سبکسری کنم و سربسر ملت بزارم و عقده هام رو خالی کنم. اگه بخوام همونکارهایی که بزرگترها کردن رو بکنم که میشم مثل اونا و این که تقلیده، تقلید هم که کار انسان نیست، هست؟ خوب این ایرادیه که اسلام داره. اگه بخوام پشت بابام باشم که دیگه بقول معروف مرد نمیشم. اگه قرار بود اینطوری بشه که دنیا تو همون عصر حجر میموند. اما اروپایی ها رو ببین، یکسره پیشرفته که میکنن، خوب اگه اونها یه همچین کاری میکرن دیگه مثلا انیشتین نبود و خیلی بود میشد همون نیوتن.غیر از اینه؟؟؟ اصلا ما که کشور مثلا مسلمونی هستیم و احکام دین رو هم مثلا رعایت میکنیم مگه نباید پیشرفته تر و مدرن تر از اون بحساب کافرها باشیم، پس چرا نیستیم؟ خوب این یعنی مورد داشتن اسلام و دینی که مورد داره همه چیزش ایراد داره دیگه. پس نوع شادی ای که اسلام گفته منتفیه. از طرفی این عقب موندن تمدن اسلامی خودش بنوعی غمباره...
... ویا مگه ایراد رابطه با جنس مخالف چیه؟ من و اون که راضییم و اتفاقا اگه از هم دور باشیم ناراحتیم و وقتی باهمیم شادترین ساعت های عمرمون رو داریم، اشکالش چیه؟ دنس ها و خوردن و نوشیدن ها با اونه که میچسبه وگرنه که این کارها رو هر بچه دیگه ای هم میتونه بکنه... کجای اسلام شاده که دست و پاها رو بسته و نمیذاره حداقل شکل مرادم بشم. اصلا مگه فرق بین مرد و زن چیه، خوب من میخوام که مثل جنس مخالفم آرایش کنم...
من نمیخوام معماری اسلامی توی خونه و محل کارم باشه. معماری نوین رو ببین که چطوری با سیمان و یه پمپ کنبد میسازن به چه عظمت، یا چطوری فلان ایستگاه رو طراحی کردن که شبها هم مثل روز نور خورشید مانندی داره. ویا ببین که این معماری چطوری برج میسازه تا چندصد طبقه، کجای اسلام ساختمون بیشتر از سه یا چهار طبقه ساختن؟؟؟ من خوشم به تجدد نه به اسلامی که مال عهد بوقه. اصلا بگو ببینم، امروز با این همه پیشرفت علمی که توی دنیا صورت گرفته و میتونه برای هرچیزی دلیل بیاره و از لحاظ عقلی اثبات شده، این علم درستتر میگه یا اون چیزهایی که 1400 سال پیش برای اون قوم عرب بی سواد گفته شده؟؟؟ خوب اینها شادیه درونه دیگه، شادیه روح و روان، اینها کجای اسلام هست؟؟؟
......
عذرخواهی میکنم اگه خیلی رک و تند و بی پروا نوشتم.اینها چیزهایی بود که گه گاه اینور و اونور شنیدم. خوشحال میشم نظرات و جوابهای بقیه رو بدونم....
راستی اگه توی مطالبم کم و کاستی بود که میتونستم اشاره کنم و نکردم، متاسفم، خودتون اضافه کنین. حقیقتش یلدا خانوم دنبال مخالف میگشت منم خواستم فقط استارت مخالفتها رو بزنم تا بحث گرم بشه......... اما قبول کنین ایراد گرفتن از چیزی که خودت هم بهش معتقدی خیلی سخته....... اگه کسی هست که واقعا مخالفتی با این موضوع داره یا میتونه ایراد رو بهتر مطرح کنه، بگه...
یاحق
مجتبی