دعا و زیارت
امّ سلمه به پیامبر خدا (ص) گفت: پدر و مادرم فداى تو باد، زنى دو بار شوهر كرده و هر دو مردهاند و وارد بهشت شدهاند، این زن به كدام یك از آن دو شوهر خواهد رسید؟ پیامبر (ص) فرمود: اى امّ سلمه، با آن كس از آن دو خواهد بود كه با خانواده خود خوشخوتر و خوشرفتارتر بوده است. اى امّ سلمه، خوشخویى خیر دنیا و آخرت را با خود به همراه دارد
پنج شنبه 3/5/1387 - 13:28
طنز و سرگرمی
خریدار به كتاب فروش – آقا، «شعور اجتماعی» دارید؟
كتابفروش – تا دیروز داشتیم، ... معذرت میخوام!
مریض – آقای دكتر، من از این درد بجان آمدم، مرا بكشید و راحت كنید.
دكتر- آقاجان، لازم به تذكر شما نیست من به وظیفه خودم عمل خواهم كرد!
پنج شنبه 3/5/1387 - 12:26
شعر و قطعات ادبی
پنج شنبه 3/5/1387 - 12:8
طنز و سرگرمی
دختر اولی – تو چرا اینقدر به نامزدت علاقه نشون میدی؟
دختر دومی- میدونی جونم، ... آخه پولداره، ... مهربونه، ..پولداره،. ..جوونه، ... پولداره، ... قد بلنده، ... پولداره،...!
پنج شنبه 3/5/1387 - 11:44
طنز و سرگرمی
مهمان – آقا تشریف دارند؟
مستخدم – نخیر، رفتهاند مسافرت.
مهمان – برای تفریح؟
مستخدم – نخیر، با خانم رفتهاند!
دو قلوها
مرد اولی – نامزدم دو قلو ست.
مرد دومی – پس چطور میتونی اونها رو از هم تشخیص بدی؟
مرد اولی – آخه برادرش ریش داره!
چهارشنبه 2/5/1387 - 19:59
طنز و سرگرمی
برده خوف امتحانات از خم رنگ اى دبیر
وقت آن آمد به دامانت زنم چنگ اى دبیر
از حساب و هندسه، وز جبر و جغرافى مپرس
عرصه با این حرفها بر من مكن تنگ اى دبیر
صرف و نحو از من چه مىپرسى كه از این درس تو
هر عرب گردیدهام از بیخ و هم منگ اى دبیر
بس كه تمرین كردهام تصنیفهاى رادیو
دارم اكنون دیپلم آواز و آهنگ اى دبیر
از تمام درسها اول نفر در ورزشم
پاى من در بازى فوتبال شد لنگ اى دبیر
هر زمان كه درس مىگفتى تو در توى كلاس
من پى تفریح، بودم گوش بر زنگ اى دبیر
بس كه دادم امتحان و رد شدم در امتحان
باشد از این امتحان دادن مرا ننگ اى دبیر
چهارشنبه 2/5/1387 - 19:48
طنز و سرگرمی
دانشجوئى كه در ظرف سال فقط یك جلسه سر درس استاد حاضر شده بود در امتحان مربوطه نمره 19 گرفت. استاد پرسید: تو با یك جلسه حضور در كلاس چطور توانستى این نمره را بگیرى؟ دانشجو گفت: نمره من در حقیقت 20 بود این یك جلسه باعث شد كه 19 بگیرم.
چهارشنبه 2/5/1387 - 19:42
دانستنی های علمی
باز هم نرخ تو گردید گران، اى تلفن
به لبم آمده از دست تو جان، اى تلفن
حل نشد مشكل نان عاقبت و، مشكل تو
شده پیچیدهتر از مشكل نان، اى تلفن
"همگانى" چو نوشتى به در باجه خود
فحشها مىشنود از همگان، اى تلفن
قورت دادى پى یك نمره چهل دو زارى
اشتها و طمعت هست كلان، اى تلفن
عوضى بسكه گرفتى و "الو" گفتم من
خسته از دست تو شد گوش و دهان، اى تلفن
من گرفتم همه شب نمره خانباجى را
تو زدى زنگ به مشدى رمضان، اى تلفن
بسكه روى تو زیاد است و وقیحى، به خدا
سنگ پا گشته ز وضعت نگران، اى تلفن
بسكه پر عورى و اطوار، به گور پدرت؛
همه هستند كنون فاتحه خوان، اى تلفن
چهارشنبه 2/5/1387 - 19:38
طنز و سرگرمی
تازه وارد به یكی از حضار – آقای وزیر خیلی وقت است دارند سخنرانی میكنند؟
- تقریباً یك ساعت میشود.
- دربارهی چی صحبت میكنند؟
- هنوز نگفتهاند
چهارشنبه 2/5/1387 - 19:35
طنز و سرگرمی
استاد دانشگاه 70 سالهاى در جشن فارغالتحصیلى دانشجویان به آنها گفت: بهترین نصیحتى كه من مىتوانم به شما بكنم این است كه: نصیحت هیچ آدمى در سن و سال مرا قبول نكنید.
چهارشنبه 2/5/1387 - 19:32