تبیان، دستیار زندگی

پاسخ : شـروع طـوفـان و آغـاز كار آن نشانه روشنى بر عذاب نبود , بلكه يك باران تند وبى سابقه به نظر مى رسيد , به همين دليل فرزند نوح به پدر گفت من به كوه پناه مى برم تا از غرقاب نجات يابم به گمان اينكه باران و طوفان يك باران و طوفان طبيعى و معمولى است در چنين هنگامى باز بودن درهاى توبه مساله عجيبى نيست

پاسخ : از آيـات قـرآنى , مثل بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون ( انبياء / 27 )ترجمه : آنها ( فرشتگان ) بندگان شايسته اويند هرگز در سخن بر او پيشى نمى گيرندو پيوسته به فرمان او عمل مى كنند . و نيز : لا يعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يومرون ( تحريم / 6 )ترجمه : ( فرشتگان ) هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى كنند و آنچه را فرمان داده شده اند ( بطور كامل ) اجرا نمايند . ايـن آيـات به صراحت دلالت دارند كه ملائكه بندگان ارجمندند و تنها به فرمان الهى كارشان را انجام مى دهند و هرگز از فرمان او سرپيچى نمى كنند .

پاسخ : از آيـات سوره مومن به خوبى استفاده مى شود كه فرعون در آغاز تصميم بر قتل موسى داشت ولى انـدرزهـاى تـوام با تهديد مومن آل فرعون و اينكه اقدام به قتل موسى ممكن است خطرناك واقع شود و او براستى از طرف خدا باشد و آنچه را از مجازاتهاى الهى مى گويد , انجام پذيرد بقدر كافى در فـكـر و روح فرعون اثر گذاشت بعلاوه بعد ازجريان پيروزى موسى بر ساحران اين خبر در هما مـنـعـكس گرديد و در مورد طرفدارى ومخالفت با موسى (ع ) در ميان مردم مصر اختلاف افتاد شايد فرعون از اين بيم داشت كه اگر بخواهد تصميم حادى بر ضد موسى بگيرد با واكنش شديد از طـرف مـردمـى كه تحت تاثير او واقع شده اند روبرو گردد به اين جهات از تصميم بر قتل موسى منصرف گرديد .

پاسخ : امـور فـطـرى دو قـسـم است : الف - شناختهاى فطرى كه هر انسانى بدون نياز به آموزش از آنها برخوردار است , ب - ميلها و گرايشهاى فطرى كه مقتضاى آفرينش هر فردى است .

پاسخ : شـنـاخـت فـطـرى و گـرايـش فـطـرى كـه تـرتـيـب , خداشناسى فطرى و خداپرستى فطرى ناميده مى شوند .

پاسخ : هدايت فطرى , هدايتى عام است كه همه انسانها را شامل مى شود و لازمه خلقت آنهاست و در همه انسان ها به يك اندازه است . گرچه گاهى در اثر گناهان و عوامل نظير آن ضعيف مى شود . اما هدايت قولى و تبليغى آن است كه در اثر دعوت دينى پيامبران ومعصومان و تبليغ آنان صورت مى پذيرد . ايـن نـوع هـدايـت بـراى همه افراد به يك اندازه نيست و برخى از انسانها شايد هرگز مورد چنين هدايتى واقع نگردد و تنهااز هدايت فطرى بهره گيرند . انسانهايى كه مورد هدايت قولى قرار گيرند محبت برآنان تمام شده و عذرى نخواهند داشت .

پاسخ : مـفـاهـيـمى كه با توجه به نوعى از كمال از ذات الهى انتزاع مى شوند مانند حيات ,علم , قدرت , صفات ذاتيه ناميده مى شوند , و مفاهيمى كه از نوعى رابطه بين خداى متعال و مخلوقاتش , انتزاع مى شوند مانند خالقيت و رازقيت صفات فعليه ناميده مى شوند . فـرق اصلى بين آن دو اين است كه در صفات ذاتيه , ذات مقدس الهى مصداق عينى آنهاست ولى صـفات فعليه حكايت از نسبت و اضافه اى بين خداى متعال و آفريدگان دارد و ذات الهى و ذوات مـخـلـوقـات بعنوان طرفين اضافه در نظر گرفته مى شوند مثل خالقيت كه از وابستگى وجودى مخلوقات به ذات الهى انتزاع مى شود .

پاسخ : ايـن تـعبير يا اشاره به اين است كه مجموعه عالم هستى داراى يكنوع حيات و درك شعور است , يا كـنـايـه از زشـتى فوق العاده آن است و نظير اين كنايه در زبان عرب وزبان فارسى كم نيست كه مى گوئيم كارى كردى كه گويى آسمان را بر سر من خراب كردند .

پاسخ : ازدواج در اولين طبقه بعد از آدم و حوا ميان فرزندان آنها صورت گرفت يعنى ميان خواهر و برادر . زيرا زن و مرد منحصر در فرزندان آن دو بود . اين مساله به لحاظشرعى اشكالى نداشته است . زيرا حرمت ازدواج برادر و خواهر , حرمتى تشريعى است وبه دست خداوند است . روزى آن را حلال و روزى حرام مى گرداند . و اللّه يحكم لامعقب لحكمه ( رعد / 41 ) , ان الحكم الا للّه ( يوسف / 40 ) .

پاسخ : فـطـرت انـسـانى در شرايطى ازدواج خواهر و برادر را زشت مى داند كه اولا ; ضرورت بقاى نسل انسانى وابسته به آن نباشد , ثانيا ; اين كار به فحشا و فساد و ويرانى اجتماع بينجامد . در حاليكه در مورد ازدواج فرزندان حضرت آدم عليه السلام اين گونه نبود . بقاى نسل انسانى وابسته به اين ازدواج بود و فحشاء و فسادى نيزازآنان لازم نمى آمد . در ضـمـن آنـكه اگر ازدواج ميان برادر و خواهر مورد نفرت فطرى بود , نبايد ساليان سال اقوام و مردمى مانند مجوس به اين كار مبادرت مى كردند و نيز وضعيت كنونى جامعه غربى نيز گواه اين امر است .