هوالحكیم
سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت آقا علی بن موسی الرضا(ع)
خوب باید ادامه داد با :ENIAK_ab
عزیز :اول سلام و عرض خسته نباشید ...
سلام به شما دوست خوبم انیاك عزیز...
بعدشم یه خداقوت جانانه ...
ممنون ، كاری نكردیم برادر...
بابا دمتون گرم ، کاملو جالب ...
خواهش میكنم ، اینها خاطره هایی بود كه طی یك روز بوده و اگر 10 روز یا یك ماه و یا یك سال بود خدا میدونه باید چه طور مینوشتم...ههههه....
خلاصه یه جورایی صحنه هارو مجسم می کردیم دیگه .
این قدرت ذهنی شماست كه خیلی بالاست و گرنه ما كه اینقدرها هم خوب ننوشتیم ....
و بازم آهو حسرت از نهادمان برخاست که ای کاش مام در جوار دوستان بودیم .
انشالله در همایش اصفهان در خدمتتون باشیم و هر جا باشید براتون آرزوی موفقیت داریم.....
Aansherly محترم :
خوب ببین كی اینجاس.....وااااااااااووووووووو........
بنده برای شفاف سازی خدمت رسیدم!!
اولا سلام.....شفاف سازی....به قول این دوست ما كه میگفت....چی بوده ، كجا بوده ، چی طور شده ، كجا میره ، كجا هست و اینا....هههههه.....
سال ها پیش در چُنان روزی! که گویند میلاد با سعادت حامد عشقی ارجُمند بودندی ما ایشان را در جی میل رویت فرمودیم!
بلا به دور مادر.....این دیگه چه زبونیه....این زبون جدید تهرونیه.....ای خدا.....حامد تولدت مبارك...من كیك تولد موخام...من نمیدونم....شام میخام........
عرض ادبی نمودم یا نمودند، خاطرم نیست...تولد ایشان را تبریک گفته با بهترین آرزوها
و ایشان تقاضای کادو فرمودندی!!
این حامد اینقدر بچه خوبیه كه همیشه در میزنه و میاد داخل ، تازه.....تازگیا یاد گرفته سلام هم میكنه(حامد جان من رو عفو كن)......ههههه....حالا كادو چی دادیند...نكنه براشون ایمیل كردید....وااااااااااووووووو.....
و من گفتندی عمرا کادو را که بدون شیرینی نمیدهند...شیرینی بدهید کادو بگیرید
و ایشان گفتند اگر روزی امدندم به تهران و شیرینی دادم و کادو ندادید......
و من گفتندی باشد!
به ما هم شیرینی ندادند...انوخت میخایید بیاد تهران شیرینی بده .....من كه تعجب میكنم اگه حامد شیرینی بده.....(اما جدا از شوخی و داخل پرانتزی حامد تا حالا از بس به من شیرینی داده ، شیرینی ها كورم كرده....هههههه)
......شما كه كادو ندادید كه......
از علم غیب بی بهره بوده و ندانستم روزی ایشان باز هم به تهران خواهند امدندی......بله......روزهای قبل از همایش ایشان مدام به من ایمیل میزدندی و به جای ارسال کارهای واجبشان که هنوز نیز نفرستاده اند
مدام تهدید میکردندی که اگر کادو ندهید نمیگذارم گز بخورید
و ما نیز که زیر بار حرف زور نمیرویم گفتیم باشود! خواهیم دید
پس بگووووووووو.....حامد تو لوووو داده بودی.....مگه اینكه دستم بهت نرسه...(این قضیه بین من و حامد و حیات هست و به هیچ شخصی و یا اشخاصی متوجه نمیشود....حتی شما دوست عزیز....نسیه ممنوع...چی میگم....خدا میدونه.....)......در مورد همون تاپیك دعوت از كاربران اصفهانی هستش دیگه....مگه گفته بود گز میاریییم .....وای حیات كجایی كه حاجی رو كشتند.....ببخشید اشتباه شده.....
خلاصه ایشان تهران آمدندی و هنوز بر صندلی ه کلاس نجوم ننشسته چشم غره هایشان شروع شد که دست به گز زدید نزدید
والله من تا اونجا كه یادم حواسش همه جا بود غیر شما....آخه هی به من میگفت كجا شام میدند....یه نسكافه هم خورد فكر كنم.......
گروهی آموزش دیده را نیز گماردند تا مراقبت کنند از من که مبادا آن گز از گلومان پایین رود
ما نیز چونان دخترکی مظلوم قبول کرده و فقط به گز در دستان نحیفمان! نگاه میکردیم
و اب دهانمان را قورت میدادیم و زل زل دیگران را نگاه میکردیم که چطور گز میخورند و من........
منظورتون از گروه آموزش دیده كه ما نیستیم ....به خدا ما بیتقصیریم همش تقصیر اون بود ....همون دیگه......جكی جان....فنون دفاع شخصی رو یادمون داد.....كجا دارم میرم من....نرم تویه زمین فوتبال ....خداااااااااااا.......واقعا من شاهدم حامد نمیذاشت گز بخورند....كلاس كه تموم شد .....حامد نذاشت آنه گز بخوره...اینو یادمه...شاید هم تویه گزارش گزاشته باشم....میبینیم.....بله دوستان....این چُنین بود که حامد عشقی متخلص به حامد سه نقطه چیز ببخشید حامد ....ههه هه بگذریم
ما را از خوردن گز در جمع محروم کرد
امان از دست حامد.....نذاشتی یه گز بچه مردم بخوره.....انشالله گز ایمیل میكنیم براتون تا یكسال ساپورتید از گز....ههههه....
باشد که روزی روزگاری گذارمان به اصفهان بیفتد و ان وقت ما میدانیم و بعضی هاااااا ....هه هه
(غیر تخصصی!!)
انشالله تشریف بیاریید ....سایر دوستان در خدمتتون هستند(بخش بانوان)....هههههه.....راستی شما از تهران گز نیارید اصفهان....(!!! كاملا تخصصی !!!)
و اما جناب حاج رسول الله!
مطمئنید درست نوشتید.....اگه حیات ببینه بد میشه ها.....
بابت گزارش چند روز پیش و تحولات بعد از اعتراض من
خب واقعا شوکه شدم بابت حرفی که نزده بودم
و واقعا هیچ وقت چنین جسارتی نمیکنم که بخوام گز بخورم و بگم فلانمن باید همینجا از شما عذز خواهی كنم و عرض حلالیت مجدد....خوب اشتباه از من بوده....وخدا رو شاكرم كه شما هم تونستید با این موضوع كنار بیایید...
من دوست ندارم برای هیچ كدوم از دوستانم ناراحتی ایجاد كنم و دوست دارم همشه خنده رو بر لبان دوستانم ببینم و این رو از سایر دوستانم میتونید بپرسیدهاااااااااا.......
و آما مسئله ی حلالیت
آما نه......اما......پارس رو پاس بداریم(پیام بازرگانی...ههههه...)
والله منم مثل شما هنوز نمیدونم چی بوده این قضیه حلالیت
یعنی چرا باید کسی رو حلال میکردم
فقط میدونم که این دوستان تا تونستن غیبت کنن!!هه هه
اونم غیبت من ه مظلوم
به همین شب عزیز ، سر همین حاج رسول بدبخت بود.....به كی قسم بدیم تا باورتون بشه...من تا اینجا رو میدونستم....باقیش رو دیگه نمیدونم....شرمنده....بازهم حلال كنید اگه خوندید.....
ولی گویا اینقدر حرف بدی بوده که حتی به قیمت حلال نشدن هم نگفتن....هه هه
و ما همچنان اندر کف این غیبت ها مانده ایم
هههههه.....نه به اونجا ها نمیخوره.....اما یادش بخیر......خیلی خاطره خوبی بود...تا دقیقه نود حلالیت میطلبدم.....شاید روزی براتون ایمیل كردم...خدا رو چه دیدید....
به هر حال من بار دیگه اعلام میکنم که تمام این مسائل شوخی هست
نه کسی این وسط کسی رو حلال میکنه نه میبخشه
هه هه
یعنی ما هنوز بخشیده نشدیم.....خدایا توبهههههههههه......
اما جدایه از شوخی تمام اینچیزها رو باید خواهر و برادرانه حل و فصل كرد....و تموم اینها رو باید خواهر برادرانه حل كرد....به هر حال گزارش زیبایی بود
از اینكه گزارش براتون شیرین بوده بسیار خوشحالم
اما کمترین بخش رو به همایش اختصاص دادید!
خوب یه دو یا سه ساعت همایشكه بیشتر نبود و چیز خاصی نداشت و اونهایی كه مهم بود رو گفتم
من بعد همایشش و آنشرلیش رو بیشتر کنید!
انشالله همایش های بعدی ......
فعلا
یا علی مددی