کد سوال : 40074
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى پيشرفت در دين و تقويت جنبه اعتقادى و عملى چه كارى انجام دهم؟
پاسخ : در اين رابطه بايد به چند نكته توجه داشت : 1- راه خدا بسيار نزديك است و به آسانى به چنگ آمدنى است. امام سجاد(ع) فرمودهاند: «ان الراحل اليك قريب المسافة ؛ راه باز و نزديك است و فقط عزم و اراده مىخواهد» 2- خداوند خود هادى و دستگير راهيان كوى خويش مىباشد: «وَ اَلَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» ؛ بنابراين بنده خدا جو، بايد از او استعانت جويد و با تمام وجود بگويد: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ». آن گاه خداوند ابر رحمتش را بر او سايه افكن خواهد ساخت و باران فيض ربوبىاش بر او خواهد باريد و انوار هدايتش سراسر وجود او را نورانى خواهد ساخت. 3- راه خدا در عين نزديكى و آسانى، پايان ناپذير است؛ زيرا رو به سوى بىنهايت دارد و آنچه براى سالكان مشكل مىنمايد همان نيل به مقصود نهايى است. البته اين مسأله نبايد موجب يأس و سكون شود، بلكه بايد راه را يافت و در وادى كوى دوست قدم نهاد، حال تا هر جا كه شد و ... از همين رو لازم است انقلابى جدى در خود به پا كنيم و پيوسته از نفس سركش مراقبت نماييم و تمام وجود خود را مطيع فرمان الهى سازيم و اجازه ندهيم هيچ يك از اعضاى وجودمان كوچكترين عملى بر خلاف رضاى حق انجام دهد. در واقع اولين گام - كه مهمترين و اساسىترين حركت عملى است - همين جاست كه دقيقاً بكوشيم تقواى الهى پيشه ساخته و هرگز گناه و نافرمانى نكنيم. اگر در اين مرحله با عنايت الهى موفّق شويم، خداوند ابواب ديگر را به رويمان خواهد گشود و خود اسباب و وسايل ترقى به مدارج بالاتر را در اختيارمان خواهد نهاد. در اين رابطه از كتاب چهل حديث و آداب الصلاة امام خمينى (ره) استفاده كنيد. 4- در ماه مبارك رمضان نفوس استعداد ويژهاى جهت نيل به قرب الهى دارند. از لحظات پر بركت آن - بويژه از شبهاى مبارك قدر - استفاده كنيد و چنان رابطه خويش را با خداوند مستحكم سازيد كه هرگز سستى نپذيرد و فطور نيابد. 5- كتابهاى زير و نوارهاى سخنرانى حجت الاسلام فاطمىنيا براى شما بسيار مفيدند: گامهاى عملى در اخلاق اسلامىآيت اللَّه مهدوى كنى نشان از بىنشانهاعلى مقدادى اصفهانى فضيلتهاى فراموش شدهحسينعلى راشد معاد شناسىعلامه تهرانى چهل حديثامام خمينى اسرار الصلاةميرزا جواد ملكى تبريزى سرى ديدار با ابرار هزار و يك نكتهآيت اللَّه حسن زاده آملى
کد سوال : 40075
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى تقويت ارتباط با خدا و امامان چه كنم؟
پاسخ : براى محكم كردن ايمان، راههاى عملى زير وجود دارد: الف) امام صادق(ع) فرمود: «هر كس هر شب [قبل از خواب] ده آيه قرآن بخواند، از غفلت به در مىآيد (پيوند با خدا و قرآن)، ب ) نماز را با حضور قلب خواندن (پيوند با خدا)، ج ) بعد از نمازهاى روزانه، سلام به پيامبر اكرم(ص) و حضرت ابى عبداللَّه(ع) و بعداً به امام هشتم و بعداً به امام زمان(عج) (پيوند با رسول خدا«ص» و ائمه«ع»)، د ) پرهيز از گناهان و محرمات (قطع آنچه پيوند را هم مىزند).
کد سوال : 40076
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : نسبت به دو خواهرم زيبائى ندارم و به همين دليل ازدواجم به تاخير افتادهازطرفى به خانمى مراجعهكردهام، مىگويد تو را جادو كردهاند، آيا اين صحتدارد؟
پاسخ : تقسيم زيبايى و نازيبايى در نظام حكيمانه الهى براساس نظام علت و معلول است و پيدايش هر يك در جاى خود امرى ضرورى و تخلف ناپذير است. آنچه مهم مىباشد برخورد ما با اين دو پديده است. مسلماً هر كس، زيبايى را دوست مىدارد؛ اما نه زيبايى مساوى با كمال و خوشبختى است و نه نازيبايى مساوى با بدبختى. چه بسيار ديده شده است كه زيبايى افرادى، بلاى جانشان شده و دنيا و آخرت آنان را به باد داده است و چه بسيارى هم به جاى زيبايى ظاهر، در جست و جوى جمال و زيبايى باطن بوده و به عالىترين درجات و مقامات قرب و سعادت جاودان راه يافتهاند و در دنيا نيز خوشبخت و سعادتمند زيستهاند. بنابراين بايد توجه داشت كه: اولاً چه بسا حكمتى در اين نازيبايى ظاهرى باشد كه ما از آن بىخبر باشيم و خداوند منان و آگاه به مصالح ما از سر لطف و مهربانى آن را به ما عطا فرموده است. ثانياً نبايد نسبت به آينده نااميد بود و همه درهاى سعادت و خوشبختى را به روى خود بسته ديد.
کد سوال : 40077
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : براى نظم در زندگى روزمره، چه رويهاى بهتر است انسان داشته باشد؟
پاسخ : از همه مهمتر در امور معنوى و دينى انجام واجبات و ترك محرمات است. براى تقيد به آن مىتوان از برنامه «مشارطه ،مراقبه، محاسبه» استفاده كرد. جزوه ضميمه راهنماى خوبى در اين رابطه است. در مرتبه دوم انجام مستحباتى از قبيل دعاهاى ايام هفته، نماز شب و تلاوت قرآن و ترك مكروهات است. مرحله سوم خودسازى، ترك مباحاتى است كه انسان را از ياد خدا غافل مىكند واز اشتغال به خداوند باز مىدارد. براى نظم در امور عادى زندگى ابتدا بايد برنامهريزى درستى، متناسب با شرايط، امكانات و قابليتهاى فرد تنظيم نمود؛ سپس با عزمى جدى و قاطع به اجراى آن پرداخت.
کد سوال : 40078
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوان پدر و برادر معتاد را نجات داد؟
پاسخ : با تشكر از اينكه مسائل خود را با ما درميان گذاشتهايد و ضمن تبريك به شما بدان جهت كه توانستهايد در شرايطى دشوار و طاقتفرسا به تحصيلات عاليه، در رشتهاى ممتاز بپردازيد. مناسب ديديم، كه با شما صحبت بيشترى داشته باشيم. شما و خانوادهاتان، در شرايطى دشوار بوده و هستيد، ليكن مىدانيم بسيارى از بزرگان تاريخ، در زمينههاى مختلف علمى، هنرى و... در شرايط دشوار و سخت قرار داشتهاند. درست است كه شما رنج مىبريد و ملالت مىكشيد، ولى همين سختىهاست كه شخصيت آدمى را پرورش و همتهاى بلند را شكل مىدهد. شرايطى كه شما در آن قرار گرفتهايد، بهترين انگيزه براى تلاش بيشتر و كوشش جدى تر شماست. بحمدالله مسير شما مشخص است. بسيارى از افراد با داشتن بهترين امكانات، از موقعيت شما برخوردار نيستند، اين مشكلات مىتواند احساسات انسانى و روحى رأفت و رحمت نسبت به بينوايان و بيچارگان را در شما پرورش دهد، تا انشاءالله در آينده بتوانيد از آنان دستگيرى كنيد و درد آنها را حس نماييد. آرى روى پاى خود بايستيد و به مشكلات خود افتخار كنيد. چرا كه شما با چنين زمينههايى به اين جا رسيدهايد. عزت خود را حفظ كنيد. و احساس كمبود و كوچكى نكنيد. شما ارزش داريد يا آن كس كه با وجود شرايط نسبتا خوب و آماده براى تحصيل، هميشه بهانه مىگيرد و به جاى استفاده از شرايط در مقابل خدا و خلق خدا ناسپاس است؟ اميد آن مىرود كه اين احساس تبديل به دركى عميق از مشكلات همه محرومان و مستضعفان گردد و در آيندهاى نه چندان دور، با پيمودن مدارج عاليه تحصيلى، خدمتگزارى صادق و لايق براى جامعه و خواهران و برادران ايمانى خود باشيد. مشكلات با توكل به خدا و عنايات الهى قابل حل است و با قدرى پايدارى بيشتر رفع خواهد شد. ترديدى نيست كه شما مشكلات و سختىهاى فراوانى را تحمل كرده و با آن دست به گريبان بودهايد و مشكلات زياد فشار روانى مضاعفى را بر شما وارد كرده است.. ولى در عين حال وضعيت شما در مقايسه با افراد بسيارى نسبتا روشنتر و بهتر است. نمونههاى فراوانى وجود دارد (انبوه نامههاى ما شاهد آن است) كه برخى در وضعيتى صدها بار اسفبارتر و دردناكتر زندگى مىكنند. نمونههاى رنج و سختى فراوان است كه سخن گفتن از آن عمر نوح مىخواهد و هفتاد هزار تن كاغذ (نه مثنوى هفتاد من). خواهر من! از اينها كه بگذريم، درست است كه سختىهاى شما جانكاه و كمرشكن بوده و هست، ولى مىدانيد كه سختىها خود سكوى ترقى و رشد و كمال انسانى است؛ مگر نه اين است كه اكثريت قريب به اتفاق شخصيتهاى بزرگ علمى، هنرى، اجتماعى، سياسى و ... از كوره سختىها بيرون آمدهاند. كسانى كه با سختىها دست و پنجه نرم نكرده و هيچ گاه طعم محروميت را نچشيدهاند، احساسات متعالى را نيز كمتر در وجود خود مىيابند، گرچه الان از ما و شما بهتران در ناز و نعمتند ولى آنها كجا مىتوانند احساس شما و امثال شما را در مورد محروميت، جهل و ... داشته باشند. مىدانيد كه مرتاضان، چه رنجها بر خود هموار مىكنند تا بتوانند به قدرت روح دسترسى پيدا كنند. شما سختىها را پشت سرگذاشتهايد، از آن نيرو بگيريد نه اينكه آنها را در راه تخريب شخصيت خود به كار گيريد. آيا شما كه اين همه بار گران غم و اندوه را پشت سر گذاشتهايد، بايد از خود بىزار و متنفر باشيد يا آنانى كه اگر كمترين دشوارى ببينند فريادشان به آسمان بلند مىشود. قدر خود را بدان، كه كوهى از صبر، استقامت و احساسهاى متعالى هستى و اين ويژگىها آسان و ارزان به دست نيامده است. آيندهاى را براى خود ترسيم كن كه با موقعيت مناسب شغلى بتوانى دست افتادگان را بگيرى و به خانواده خود رسيدگى كنى و مرهمى بر زخمها و دردهاى آنان باشى. دنيا و هر چه در اوست هيچ است و تو همه چيز تا چند اى همه چيز غم بهر هيچ خورى اهدافى بلند، زندگانى آبرومند، شخصيتى ممتاز و به تمام معنا انسان و دلسوز، و همسرى مناسب و مهربان و... اينها را در نظر بگير و با توكل بر خداوند عزم خود را براى رسيدن به آن جزم كن، بدون كمترين ترديد به آنها خواهى رسيد. واقعيت خود را بشناس و به آن ايمان داشته باش و خود را دستكم نگير. تو همان هستى كه كوه رنج و سختى را بر دوش داشتهاى و به اين جا رسيدهاى، استقامت كن. نيرويت را به جاى تلف كردن براى گذشته در اهداف آتيه خويش متمركز كن. از گذشته فقط درسهاى آن را به ياد داشته باش. برخيز، بكوش، دگرگون شو، دگرگون كن، بشتاب، همت كن، و شكر خداوند مهربان بگذار كه ترا از گردنههاى بلند حوادث، سالم عبورداد وهم از او مدد بجوى كه هموارهياور و پشتيبانت خواهد بود.. و بالاخره بگذار كه بازبان حافظ شيرازى حرف را به آخر برسانيم. يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور كلبه احزان شود روزى گلستان غم مخور اى دل غمديده حالت به شود دل بد مكن وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور دور گردون گر دو روزى بر مراد ما نرفت دائما يكسان نباشد حال دوران غم مخور هان مشو نوميد چون واقف نيى از سر غيب باشد اندر پرده بازىهاى پنهان غم مخور ضمناً در موقع اندوه اين ذكر راتكرار كن. لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظَّالِمِينَ. از امام صادق(ع) روايت شده است كه ذكر فوق براى رفع اندوه است و چون بنده آن را بگويد خداوند مىفرمايد: فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ. مشكلى كه در مورد پدرتان بيان داشتهايد واقعيت دردناك و تلخى است كه چه بسا درمان آن نيز دشوار باشد، ولى در عين حال شدنى است. بنابراين نبايد نااميد بود و از هر تلاشى در اين زمينه نبايد دريغ كرد. اميد است توصيههاى زير بتواند راهگشاى شما باشد: 1- پيش از هر چيز، به خداوند بزرگ توكل نموده و پيوسته از او در حل مشكل مدد جوييد. 2- همواره بكوشيد در برابر ناهنجارىهاى ذكر شده صبر، متانت و برخوردى پرمهر و عاطفه و منطقى داشته باشيد و ديگر اعضاى خانواده را نيز به چنين شيوهاى تشويق نماييد، به ويژه مادر شما اگر در برابر هر خشونتى عكسالعملى محبتآميز داشته باشد به تدريج، البته در مدت طولانى، روش تند و خشن پدرتان را تغيير خواهد داد. 3- كوشش كنيد عواملى كه در خانه موجب ناراحتى و عصبانيت پدرتان مىشود، از بين برود؛ و محيط خانه را براى او جايگاهى آرامبخش و دوست داشتنى كنيد. 4- بررسى كنيد كه چه زمينههايى موجب اعتياداو شده است، سپس بكوشيد آن زمينه ها را از بين ببريد. 5- در صورتى كه افراد بزرگ و فهميدهاى در نزديكان، بستگان يا دوستان پدرتان وجود دارد كه توصيههايش به پدر شما مفيد مىافتد مشكلات را با او در ميان نهاده و بخواهيد كه با حفظ امانت و شيوهاى حكيمانه، در موارد مقتضى اندرزها و رهنمودهاى لازم را به پدر شما بدهد و به كارها و اقدامات ناپسند خود آگاه نمايد. اما در مورد برادرتان! روش عاطفى كه در پيش گرفتهايد روش صحيحى است به همين رويه ادامه دهيد و از هيچ كوششى براى اصلاح او فروگذار نكنيد. سعى كنيد پناهگاه عاطفى و ناصح او باشيد. از افرادى كه مىتوانند داراى تأثير روى ايشان باشند استفاده كنيد. براى ترك اعتياد وى را تشويق كنيد و او را به مراكز درمانى مربوطه معرفى كنيد. در هر صورت ايجاد اميد و نقطه اتكا در زندگى او مىتواند كمك مؤثرى به او باشد. به خدا توكل كنيد و انسانى را از گرداب هلاكت نجات دهيد.
کد سوال : 40079
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : دچار سردرگمى شدهام و نياز به كسى دارم كه هميشه در كنارم باشد تا موجبآرامش و كمال و ارضاى حس خداطلبى من شود.
پاسخ : از اينكه ما را لايق مشاوره خود دانستيد خدا را سپاسگزاريم. از ما سلام و صد سلام بر شما. باز هم خدا را شاكريم كه ما را خادم خوبان و بزرگوارانى چون شما جوانان عاشق رشد و تعالى قرار داده است. اميدواريم بتوانيم خدمتى مقبول هر چند اندك در حق شما و امثال شما داشته باشيم. خواهر گرامى! نامه خوبتان را خوانديم ولى تا چه حد بتوانيم دستگيرتان باشيم ديگر به لطف و عنايت حضرت حق جل و علا بستگى دارد. شما به دنبال پير و مرشد و واصل درگاه حق مىگرديد كه دست شما را بگيرد و با راهنمايىاش به منزل مقصود برسيد. «گفت آن كه يافت مىنشود، آنم آرزوست». حاجت بسيار والايى داريد كه در اين زمان كمتر افرادى يافت مىشوند كه به دنبال آن باشند و آنها هم كه دنبال چنين امورى هستند كمتر به نتيجه مىرسند. امّا نا اميدى در اين مسير جايز نيست و لحظهاى درنگ خسران ابد در پى دارد. بگذريم و به جواب شما بپردازيم. به قول خودتان جوابى راهگشا و مفيد و عملى و به قول ما... خواهر عزيز! اگر مىخواهيد سريع به هدف مقدس خود برسيد، بهترين توصيه بزرگان وادى عشق و عرفان و واصلان كوى يار را بشنويد كه «هر چه از خوبىها مىدانيد عمل كنيد و هر چه از بدىها مىدانيد دورى كنيد تا به مقامهاى بالاتر برسيد». بله. همين يك جمله مرشد و مراد شما است. از حضرت آيت ا... بهاء الدينى كه از عارفان و واصلان كوى يار بود هر وقت دستور العمل مىخواستند همين مسائل عادى را مىفرمود. مىفرمود دروغ نگوئيد، غيبت نكنيد، به هم محبت كنيد، نماز اول وقت بخوانيد و... خلاصه عمل حرام مرتكب نشويد. توصيههاى حضرت آيت اللّه العظمى بهجت را مطالعه كنيد. همهاش در همين خلاصه مىشود كه هر چه عمل حرام است و مىدانيد مرتكب نشويد و اعمال واجب از شما فوت نشود. اين اولين مراحل سير و سلوك الى اللّه تعالى است. همين مرحله تخليه (دورى از گناه) و تحليه (انجام واجبات) اولين پله سير الى اللّه است. ما همه در همين پله اول در جا زدهايم و مايل به صعود يك شبه به آخرين مدارج عشق و عرفان هستيم. خواهر خوبم! جان انسان مزرعهاى است بسيار آماده و مستعد. هر عملى ولو بسيار كوچك باشد مانند بذرى است كه در آن كاشته مىشود و سريعاً رشد مىكند. اگر عمل خوب باشد ميوه و ثمر شيرين حضور در محضر خالق مىدهد و اگر عمل بد باشد ميوه تلخ دورى از محبوب حقيقى. تنها راهى كه اين زمان داريد همين است كه كتب مناسب را مطالعه كنيد و به علوم خود عمل نماييد. خدا مىداند چه بركاتى نصيب انسان مىشود. از لابهلاى همين كتابهاى اخلاقى و عرفانى موجود آن قدر نكات ريز و باريك و در عين حال سرنوشت ساز مىتوان گير آورد كه حد ندارد. شما در احوالات بزرگانى همچون آيت اللّه انصارى همدانى مطالعه كنيد. ايشان از اساتيد عرفان قرن اخير بودند كه بدون هيچ گونه استادى، به مقامات والا رسيدند. يا به اويس قرن و امثال او بنگريد، با اينكه استاد و مرشدى نداشتند با تلاش و زحمت فردى توانستند به جايى برسند. خلاصه آن كه مرشد و استاد اصلى، خداوند، قرآن و پيامبر و اهلبيت و احاديث نورانى آنها و سيره بزرگان و علماست كه به حمداللّه در دسترس شماست. عمده دل سپردن و عمل كردن است. بقول معصوم علم در آسمانها و در عمق زمين و درياها نيست، بلكه علوم در قلب شماست به شرط آن كه در طهارت آن بكوشيد. آنكه مىتواند به شما آرامش حقيقى دهد وجود مقدس حضرت حق جل و علا است كه راه همنشينى با او نرك گناه تا حد توان و انجام واجبات در درجه اول است. به هرحال توصيههايى از حضرت امام كه به فرزندشان حاج سيد احمد آقا نوشتهاند را برايتان ذكر مىنماييم، اميد كه سودمند واقع شود، (گزيدهاى از توصيههاى عرفانى اخلاقى حضرت امام خمينى به فرزند بزرگوارش مرحوم حاج سيد احمد خمينى). يكم: فقرِ ذاتىِ تمام موجودات فرزندم، احمد خمينى! رَزَقَك اللّه هِدايتَه خداوند هدايتش را روزى تو كند جهان چه ازلى وابدى باشد يا نه و چه سلسلههاى موجودات غير متناهى باشند يا نه، همه فقيرند چون هستى، ذاتى آنان نيست. اگر با احاطه عقلى جميع سلسلههاى غير متناهى را بنگرى آواى فقر ذاتى و احتياج در وجود و كمال آنها به وجودى كه بالذّات موجود است و كمالاتْ ذاتىِ آن است، مىشنوى و اگر به مخاطبه عقلى خطاب به سلسلههاى فقيرِ بالذّات نمايى كه «اى موجودات فقير! چه كسى قادر است رفع احتياج شما را نمايد؟» همه با زبان فطرت هم صدا فرياد مىزنند كه ما محتاجيم به موجودى كه خود، همچون ما فقير نباشد و هستى و كمال هستى و اين فطرت نيز از خود آنان نيست فِطْرَتَ اَللَّهِ اَلَّتِي فَطَرَ اَلنَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اَللَّهِ؛ آن فطرت الهى كه مردم را بر آن آفريد، آفرينش خدا را دگرگونى نيست»، (سوره روم، آيه 30). فطرت توحيد از خداوند است و مخلوقاتِ فقيرِ بالذّاتْ مبدل نمىشوند به غنى بالذات و امكان ندارد چنين تبديلى، و چون بالذات فقير و محتاجند جز غنى بالذات، كسى رفع فقر آنان را نخواهد كرد و اين فقر كه لازمِ ذاتى آنان است هميشگى است، چه اين سلسله ابدى باشد يا نباشد، ازلى باشد يا نباشد و از هيچكس جز او كارگشايى نخواهد شد و هر كس هر كمال و جمالى دارد از خود نيست بلكه جلوه كمال و جمال اوست، وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اَللَّهَ رَمى؛ و (اى پيامبر) هنگامى كه تو تير افكندى، نه تو بلكه خدا افكند»، (سوره انفال، آيه 17). در هر چيز و هر فعل و هر گفتار و كردار صادق است و هر كس اين حقيقت را دريابد و ذوق كند، به كسى جز او دل نبندد و از كسى جز او حاجت نخواهد. سعى كن در خلوات، در اين بارقه الهى فكر كنى و به طفل قلبت تلقين كن و تكرار كن تا به زبان آيد و در ملك و ملكوت وجودت اين جلوه خودنمائى كند، و به غنى مطلق بپيوند تا از هر كس جز او غنى شوى و از او توفيق وصول بخواه تا تو را از همه كس و خودى خودت بِبُرَد و تشريف حضور دهد و اذن دخول. دوم: انانيّت، حجاب اصلى انسان پسر عزيزم! او - جل وعلا - اول و آخر و ظاهر و باطن است هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ اَلْآخِرُ وَ اَلظَّاهِرُ وَ اَلْباطِنُ، سوره حديد، آيه 3. اَيَكُونُ لِغَيْركَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرُ لَكَ، مَتى غِبْتَ حَتَّى تَحْتاجُ اِلى دَليلٍ يَدُّلُّ عَلَيْكَ وَ مَتى بَعُدْتَ حَتَّى تَكُونَ الْاثارُهِىَ التَّى تُوصِلُ اِليْكَ، عَمِيَتْ عَينٌ لاتَراكَ عَليَها رَقيباً؛ آيا ممكن است براى غير تو از ظهور نصيبى باشد كه براى تو نيست، تا اينكه او وسيله ظهور تو گردد؟ كى غايب بودهاى كه نيازمند برهان باشى تا به تو دلالت كند؟ و كى دور بودهاى كه آثار (مخلوقات) وسيله رسيدن به تو شوند؟ (هرگز چنين نيست و) كور باد چشمى كه تو را مراقب خود نبيند. (فرازى از دعاى امام حسين(ع) در روز عرفه)». غايب نبودهاى كه تمنا كنم تو را پنهان نئى ديده كه پيدا كنم تو را كى رفتهاى زدل كه تمنا كنم تورا كى بودهاى نهفته كه پيدا كنم تو را (ديوان فروغى بسطامى) او ظاهر است و هر ظهورى ظهور اوست و ما خود حجاب هستيم. انانيّت و انيّت ماست كه ما را محجوب نموده، «تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز»، (ديوان حافظ) به او پناه ببريم و از او - تبارك و تعالى - با تضرّع و ابتهال بخواهيم كه ما را از حجابها نجات دهد: اِلهى هَبْ لى كَمالَ الْاِنْقِطاعِ اِلَيْكَ، وَ اَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها اِلَيْكَ، حَتَّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ، فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصيرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ، اِلهى وَاجْعَلْنى مِمَّنْ نادَيْتَهُ فَاَجابَكَ وَ لاحْظتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ؛ بار الها بريدگى كامل (از متعلقات) را براى توجّه به خودت ارزانيم فرما و چشم دلهايمان را به فروغ نظر كردن به خودت روشن گردان، تا ديدگان دل پردههاى نور را دريده و به معدن عظمت و جلال برسد و جانهايمان به عز قدس تو تعلق يابند. الها! مرا در شماره آنان قرار ده كه ندايشان دادى، اجابتت كردند. و نيم نگاهى به آنان افكندى در برابر جلال تو مدهوش گشتند»، (بحارالأنوار، ج 91، ص 99). پسرم! ما هنوز در قيد حجابهاى ظلمانى هستيم و پس از آنها حجابهاى نور است و ما محجوبان هنوز اندر خم يك كوچهايم. سوم: ارتباط با قرآن هر چند فقط با قرائت آن باشد فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن. و راهى از آن به سوى محبوب باز كن و تصور نكن كه قرائت بدون معرفت اثرى ندارد كه اين وسوسه شيطان است،آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براى تو و براى همه كس و نامه محبوب، محبوب است اگر چه عاشق و محبّ، مفاد آنرا نداند و با اين انگيزه حبّ محبوب كه كمال مطلوب است به سراغت آيد و شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اينكه قرآن كتاب ما است به سجده رويم از عهده برنيامدهايم. چهارم: دوستان وارسته و متعهد انتخاب كن از وصيّتها(ى) من كه در آستان مرگ و نفسهاى آخر را مىكشم به تو كه از نعمت جوانى برخوردارى، آن است كه معاشران خود و دوستان خويش را از اشخاص وارسته و متعهّد و متوجه به معنويّات و آنانكه به حبّ دنيا و زخارف آن گرايش ندارند و از مال و منال به اندازه كفايت و حدّ متعارف پا بيرون نمىگذارند و مجالس و محافلشان آلوده به گناه نيست و از اخلاق كريمه برخوردارند، انتخاب كن كه تأثير معاشرت در دو طرف صلاح و فساد اجتنابناپذير است و سعى كن از مجالسى كه انسان را از ياد خدا غافل مىكند پرهيز نمايى كه با خو گرفتن به اين مجالس ممكن است از انسان سلب توفيق شود، كه خود مصيبتى است جبرانناپذير. پنجم: «حبّ دنيا» اساس بدبختىها و هلاكتها پسرم! آنچه مورد نكوهش و سرمايه و اساس شقاوتها و بدبختىها و هلاكتها و رأس تمام خطاها و خطيئهها است حبّ دنيا است كه از حبّ نفس نشأت مىگيرد. عالم مُلْكْ مورد نكوهش نيست بلكه مظهر حق و مقام ربوبيّت او است و مهبط ملائكة اللّه و مسجد و تربيت گاه انبيا و اوليا اللّه(ع) است و عبادتگاه صلحا و محلّ جلوه حق بر قلوب شيفتگان محبوب حقيقى، و حبّ به آن اگر ناشى از حبّ به خدا باشد و به عنوان جلوه او - جل وعلا - باشد، مطلوب و موجب كمال است و اگر ناشى از حّب به نفس باشد رأس همه خطيئهها است، پس دنياى مذموم در خود تو است، علاقهها و دلبستگىها به غيرِ صاحبْ دل، موجب سقوط است. همه مخالفتها با خدا و ابتلاء به معصيتها و جنايتها و خيانتها از حبّ خود است، كه حبّ دنيا و زخارف آن و حبّ مقام و جاه و مال و منال از آن نشأت مىگيرد؛ در عين حال كه هيچ دلى به غير صاحب دل به حسب فطرت بستگى نتواند داشت لكن اين حجابهاى ظلمانى و نورانى كه ما را و همه را از صاحب دل غافل دارد و به گمان و اشتباه خود غير صاحب دل را دلدار مىداند، ظلمات فوق ظلمات است. ما و امثال ما به حجابها(ى) نورانى نرسيديم و در حجابهاى ظلمانى اسير هستيم. آنكه گويد: هَبْ لى كَمالَ الْاِنْقطاعِ اِلَيْكَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها اِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ، (به توضيح صفحه قبل رجوع شود). از حجابهاى ظلمانى گذشته است. شيطان كه در مقابل امر خدا ايستاد و به آدم خضوع نكرد، در حجابِ ظلمانىِ خودبزرگ بينى بود و أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ، (سوره اعراف، آيه 12 و سوره ص، آيه 76،(أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ). گويان از ساحت ربوبى مردود شد و ما نيز تا در حجاب خودى هستيم و خودبين و خودخواه هستيم، شيطانى هستيم و از محضر رحمان مطرود و چه مشكل است شكستن اين بت بزرگ كه مادر بتها است. چنانكه مولوى گويد: مادر بتها بت نفس شماست زانكه آن بت مار و اين يك اژدهاست و ما تا خاضع او و فرمانبردار او [نفس ]هستيم خاضع براى خدا و فرمانبردار او - جل وعلا - نيستيم و تا اين بت شكسته نشود حجابهاى ظلمانى دريده و برداشته نشود. اول بايد بدانيم كه حجاب چيست كه اگر ندانيم، نخواهيم توانست در صدد رفعش - يا لااقل تضعيفش - بر آييم و يا لااقل هر روز به غلظت و قوّت آن نيفزاييم. در حديثى است كه «بعض اصحاب رسول اللّه(ص)» خدمت ايشان بودند صدايى به گوششان رسيد، سؤال كردند: چه صدايى است؟ فرمودند: صداى سنگى بود كه هفتاد سال قبل از لب جهنّم حركت كرده بود و حال به قعر جهنّم رسيد، آنگاه مطلع شدند كه كافرى هفتاد ساله مرده است»، (علم اليقين 2/2... (المقصد الرّابع، الباب الثالث عشر، الفصل الرّابع). اگر حديث صادر شده باشد، شايد آن بعض از اهل حال بوده يا با تصّرف رسول خدا(ص) به گوششان رسيده، براى تنبيه غافلان و هشيارى جاهلان، اگر هم حديث - كه الفاظش را ياد ندارم - صادر نشده باشد لكن مطلب همين است، ما يك عمر رو به جهنّم سير مىكنيم. و يك عمر نماز - كه بزرگترين يادگاه خداى متعال است - پشت به حق و خانه او - جل وعلا - و رو به خود و خانه نفس به جا مىآوريم و چه دردناك است كه نمازما كه بايد معراج ما باشد و ما را به سوى او و بهشت لقاء او برد به سوى خود ما و تبعيدگاه جهنّم برد. پسرم! اين اشارتها نه براى آن است كه امثال من و شما راهى براى معرفت اللّه و عبادت اللّه به آن گونه كه حق او است، پيدا كنيم با آنكه از اعرف موجودات به حق تعالى و حق عبادت و بندگى او - جل وعلا - نقل شده است: ما عَرَفناكَ حَقَ مَعْرِفَتِكَ وَ ما عَبَدْناكَ حَقَ عِبادَتِك؛ آنچنان كه حق معرفت تو است، تو را نشناختيم و آنگونه كه حق عبادت تو است، تو را عبادت نكرديم»، (مرآت العقول (كتاب الايمان و الكفر، باب الشكر). بلكه براى آن است كه عجز خويش را بفهميم و ناچيزى خود را درك كنيم و خاك بر فرق انانيّت خود ريزيم بلكه از سركشى اين غول بكاهيم، باشد كه توفيق يابيم مهارى و لگامى بر او زنيم، كه از خطر عظيمى كه جان را، يادش مىسوزاند، رهايى يابيم. ششم: تفكر در موجودات عالم يكى از وسائل نجات از خود بينى ما اگر ساعتى تفكر كنيم در موجودات عالم، كه خود نيز از آنهاييم و بيابيم كه هيچ موجودى از خود چيزى ندارد و آنچه به او و همه رسيده، الطافى است الهى و موهبتهايى است عاريت، و الطافى كه خداوند منان به ما فرموده چه قبل از آمدن ما به دنيا و چه در حال زيستن، از طفوليت تا آخر عمر و چه پس از مرگ به واسطه هدايت كنندگانى كه مأمور هدايت ما بودهاند شايد بارقهاى از حب او - جل وعلا - كه محجوب از آن هستيم، در ما پيدا مىشود و پوچى و بىمحتوايى خود را دريابيم و راه به سوى او - جل وعلا - براى ما باز شود يا لااقل از كفر جحودى نجات يابيم و انكار معارف الهى و جلوههاى رحمانى را براى خود مقامى محسوب نكنيم و به آن افتخار نكنيم كه تا ابد محبوس در چاه وَيْلِ خود خواهى و خودبينى شويم. در نقلى است كه «خداوند تعالى به يكى از انبياء خود خطاب كرد كه يكى را كه از خود بدتر مىدانى به ما عرضه كن، و او لاشه مردار حمارى را چند قدم كشاند كه عرضه كند و پشيمان شد خطاب شد كه اگر آورده بودى از مقام خود سقوط كرده بودى». من نمىدانم كه اين نقل اصلى دارد يا نه، لكن در آن مقام كه اولياء هستند شايد نظر به برترى خود، سقوط آوَرَدْ كه آن خود بينى و خود خواهى است، اگر چه به اين گونه راستى چرا پيمبر خاتم(ص) از ايمان نياوردن مشركان آن گونه تأسف و تأثر جان فرسا داشت كه مخاطب شد به خطاب فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا اَلْحَدِيثِ أَسَفاً؛ اى رسول نزديك است كه اگر امّت به قرآن ايمان نياورند جان عزيرت را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاك سازى»، (سوره كهف، آيه 6) . جز آنكه به همه بندگان خدا عشق مىورزيد و عشق به خدا عشق به جلوههاى او است. او از حجابهاى ظلمانى خود بينىها و خود خواهىهاى منحرفان كه منجر به شقاوت آنان و منتهى به عذاب اليم جهنّم كه ساخته و پرداخته اعمال آنان است رنج مىبرد و سعادت همه را مىخواست؛ چنانچه براى سعادت همه مبعوث شده بود و مشركان و منحرفان كوردل با او كه براى نجات آنان آمده بود دشمنى مىكردند. ما و تو اگر توفيق يابيم كه بارقهاى از اين عشق به جلوههاى حق كه در اولياى اوست در خود ايجاد كنيم و خير همه را بخواهيم به يك مرتبه از كمال مطلوب رسيدهايم. خداوند تعالى دلهاى مرده ما را به فيض رحمت خود و رحمت برگزيده خود كه رحمة للعالمين است حيات بخشد. هفتم: اى كاش! واى كاش كه ما از خواب برخيزيم و در اول منزل كه يقظه است وارد شويم؛ واى كاش كه او - جل وعلا - با عنايات خفيه خود از ما دستگيرى فرمايد و به خود و جمال جميلش رهنمود فرمايد؛ واى كاش كه اين اسب سركش چموش نفس، آرام شود و از كرسى انكار فرود آيد؛ واى كاش اين محموله سنگين را زمين مىگذاشتيم و سبك بارتر رو به سوى او مىكرديم؛ واى كاش كه چون پروانه در شمع جمال او مىسوختيم و دم در نمىآورديم؛ واى كاش كه يك گام به قدم فطرت بر مىداشتيم و اينقدر پاى به فرق فطرت نمىگذاشتيم واى كاشهاى بسيار ديگرى كه من در پيرى و در آستان مرگ از آنها ياد مىكنم و دسترسى به جايى ندارم. هشتم: لزوم دخالت در امور سياسى و اجتماعى و تواى فرزندم! از جوانى خود استفاده كن و با ياد او - جل وعلا - و محبت به او و رجوع به فطرت اللّه بزيست و عمر را بگذران و اين ياد محبوب هيچ منافات با فعاليتهاى سياسى و اجتماعى در خدمت به دين او و بندگان او ندارد بلكه تو را در راه او اعانت مىكند؛ ولى بدان كه خدعههاى نفس اماره و شيطان داخلى و خارجى زياد است و چه بسا انسان را با اسم خدا و اسم خدمت به خلق خدا از خدا باز مىدارد و به سوى خود و آمال خود سوق مىدهد. مراقبت و محاسبه نفس در تشخيص راه و خود خواهى و خدا خواهى از جمله منازل سالكان است. خداوند ما و شما را در آن توفيق دهد. نهم: نيرنگهاى شيطان با پير و جوان و چه بسا شيطان باطنى با ما پيران به گونهاى و با شما جوانان به گونه ديگرى خدعه كند. با ما پيران با سلاح يأس از حضور و ياد حاضر براند كه هان از شماها گذشته و شماها اصلاح شدنى نيستيد و ايّام جوانى كه وقت كشت و درو بود رفت و در ايام ضعف و پيرى و كهولت كه قدرت اصلاح از دست رفته و ريشه هواها و معاصى در تمام اركان وجود نفوذ كرده و شاخه دوانده و تو را از لياقت محضر او - جل وعلا - انداخته و كار از كار گذشته، چه بهتر كه اين چند روز آخر عمر از دنيا استفاده هر چه بيشتر كنى؛ و گاه با ما پيران نيز مانند شما جوانان عمل مىكند، به شما مىگويد شما جوانيد و در اين فصل جوانى وقت تمتّع و لذّات است، اكنون مطابق شهوات خود رفتار كن، انشاء اللّه در اواخر عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است و خداوند ارحم الرّاحمين است و [از خدعههاى آن ملعون است كه ]هر چه گناهان بزرگتر و بيشتر باشد پشيمانى و رجوع به حق در آخر عمر زيادتر و توجّه به خداى تعالى بيشتر و اتّصال به او - جل وعلا - افزونتر خواهد بود چه بسيار مردم بودهاند كه در جوانى بهرههاى جوانى را برده و در ايّام پيرى تتمّه عمر را با عبادت و ذكر و دعا و زيارت ائمّه(ع) و توسل به شفاعت آنان گذرانده و سعادتمند از دنيا رفتهاند. به ما پيران نيز از اين وسوسهها مىشود كه معلوم نيست به اين زودى بميرى، فرصت باقى است، چند روز آخر عمر توبه كن، به علاوه باب شفاعت پيامبر(ص) باز است و مولا امير المؤمنين(ع) نخواهد گذاشت دوستانش را عذاب كنند و در وقت مردن او را خواهى ديد و از تو دستگيرى خواهد كرد و از اين مقولههاى فراوان كه به گوش انسان مىخواند. دهم: از نيرنگهاى بزرگ شيطان دلبستن به شفاعت اولياست دل بستن به شفاعت اولياء(ع) و تجرّى در معاصى از خدعههاى بزرگ شيطانى است؛ شما به حالات آنان كه دل به شفاعت بسته و از خدا بىخبر شده و به معاصى جرأت مىكنند، بنگريد، نالهها و گريهها و دعاها و سوز و گدازهاى آنان را ببينيد و عبرت بگيريد. در حديث است كه حضرت صادق(ع) در اواخر عمر، بستگان و فرزندان خود را احضار نمود و قريب به اين مضمون به آنان فرمود كه: «فردا با عمل بايد در محضر خداوند برويد و گمان نكنيد بستگى شما به من فايده دارد.» علاوه بر اين، احتمال دارد كه شفاعت نصيب آنان شود كه با شفيع ارتباط معنويشان حاضر باشد و رابطه الهى با آنان طورى باشد كه استعداد براى نائل شدن به شفاعت داشته باشند و اگر اين امر در اين عالم حاصل نشود شايد بعد از تصفيهها و تزكيهها در عذابهاى برزخ، بلكه جهنّم، لايق شفاعت شوند و خدا دانا است كه اَمَدِ (فرجام و پايان) آنان تا چه اندازه است. علاوه بر آن آياتى در قرآن كريم درباره شفاعت وارد شده است كه با توجّه به آنها نمىتواند براى انسان آرامش پيدا شود، خداوند مىفرمايد: مَنْ ذَا اَلَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ؛ چه كسى، جز به فرمان او، مىتواند در پيشگاهش به شفاعت برخيزد»، (سوره بقره، آيه 255) و مىفرمايد: وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ اِرْتَضى؛ و هرگز شفاعت نمىكنند مگر آنان را كه مورد رضايت (خدا) هستند»، (سوره انبياء، آيه 28). و امثال آن، كه در عين حال كه شفاعت ثابت است لكن نصيب چه اشخاصى و چه گروهى و با چه شرايطى و در چه وقت شامل حال مىشود، امرى است كه نمىتواند انسان را مغرور و جرى كند. اميد به شفاعت داريم لكن اين اميد بايد ما را به سوى اطاعت حق تعالى كشاند، نه معصيت. يازدهم: چنين حالى را با همه مقامات دنيوى عوض مىكنم!! در آن روزهايى كه در زمان رضا خان پهلوى و فشار طاقت فرسا براى تغيير لباس بود و روحانيون و حوزهها در تب و تاب به سر مىبردند (كه خداوند رحمان نياورد چنين روزهايى براى حوزههاى دينى) شيخ نسبتاً وارستهاى را نزديك دكان نانوايى كه قطعه نانى را خالى مىخورد، ديدم كه گفت: «به من گفتند عمّامه را بردار من نيز برداشتم و دادم به ديگرى كه دو تا پيراهن براى خودش بدوزد، الآن هم نانم را خوردم و سير شدم، تا شب هم خدا بزرگ است». پسرم! من چنين حالى را اگر بگويم به همه مقامات دنيوى مىدهم، باور كن. ولى هيهات، خصوصاً از مثل من گرفتار به دامهاى ابليس و نفس خبيث. دوازدهم: نكتهاى مهم در خود سازى پسرم! براى ماها كه از قافله «ابرار» عقب هستيم يك نكته دلپذير است و آن چيزى است كه به نظر من شايد در ساختن انسان كه در صدد خود ساختن است دخيل است. بايد توجّه كنيم كه منشأ خوش آمد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شايعه افكنىها حب نفس است كه بزرگترين دام ابليس لعين است؛ ماها ميل داريم كه ديگران ثناگوى ما باشند گرچه براى ما افعال شايسته و خوبىهاى خيالى را صد چندان جلوه دهند و درهاى انتقاد - گرچه به حق - براى ما بسته باشد يا به صورت ثناگويى در آيد. از عيب جويىها، نه براى آن كه به ناحق است، افسرده مىشويم و از مدحت و ثناها، نه براى آنكه به حق است، فرحناك مىگرديم بلكه براى آنكه عيب من است و مدح من نيست است كه در اينجا و آنجا و همه جا بر ما حاكم است. اگر بخواهى صحّت اين امر را دريابى، اگر امرى كه از تو صادر مىشود عين آن يا بهتر و والاتر از آن از ديگرى، خصوصاً آنها كه همپالكى (هم رديف، اشخاصى كه در يك پايه علمى، شخصيتى و غيره هستند) تو هستند صادر شود و مداحان به مدح او برخيزند براى تو ناگوار است و بالاتر آنكه اگر عيوب او را به صورت مداحى در آورند، در اين صورت يقين بدان كه دست شيطان و نفس بدتر از او در كار است. سيزدهم: مغرور به رحمت حق نباش پسرم! گناهان را، هر چند كوچك به نظرت باشند، سبك مشمار «اُنْظُر الى مَنْ عَصَيتَ؛ بنگر چه كسى را نافرمانى كردهاى» و با اين نظر، همه گناهان، بزرگ و كبيره است. به هيچ چيز مغرور مشو و خداى تبارك و تعالى را كه همه چيز از او است و اگر عنايت رحمانيش از موجودات سراسر عالم وجود، لحظهاى منقطع شود اثرى، حتّى از انبياء مرسلين و ملائكه مقربين باقى نخواهد ماند چون همه عالم جلوه رحمانيت او جلّ وعلا است و رحمت رحمانى او جل وعلا به طور استمرار (با كوتاهى لفظ و تعبير) مبقى (عامل بقاء) نظام وجود است و گاهى تعبير شود از آن به بسط و قبض فيض على سبيل الاستمرار. در هر حال حضور او را فراموش مكن و مغرور به رحمت او مباش، چنانچه مأيوس نبايد باشى و مغرور به شفاعت شافعان(ع) مباش كه همه آنها موازين الهى دارد و ما از آنها بىخبريم. مطالعه در ادعيه معصومين(ع) و سوز و گداز آنان از خوف حق و عذاب او سرلوحه افكار و رفتارت باشد. هواهاى نفسانى و شيطان نفس اماره ما را به غرور وامىدارد و از اين راه به هلاكت مىشكاند. چهاردهم: اولين قدم انحراف پسرم! هيچگاه دنبال تحصيل دنيا، اگر چه حلال او باشد، مباش كه حب دنيا، گرچه حلالش باشد، رأس همه خطايا است [مضمون روايتى است از امام سجاد(ع) حب الدنيا رأس كل خطيئة و روايتى است از امام صادق(ع) رأس كل خطيئة حب الدنيا، (اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب ذم الدنيا و الزهد فيها. حديث 11 و باب حب الدنيا و الحرص عليها. حديث 1] چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنياى حرام مىكشد تو جوانى و با قدرت جوانى كه حق داده است مىتوانى اولين قدم انحراف را قطع كنى و نگذارى به قدمهاى ديگر كشيده شوى كه هر قدمى، قدمهايى در پى دارد و هر گناهى - گرچه كوچك - به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را مىكشد به طورى كه گناهان بسيار بزرگ در نظر انسان ناچيز آيد؛ بلكه گاهى اشخاص به ارتكاب بعض كبائر به يكديگر فخر مىكنند و گاهى به واسطه شدّت ظلمات و حجابهاى دنيوى، منكر به نظر معروف، و معروف منكر مىگردد، (كليه قسمتهاى مذكور از نامه 26/4/63 حضرت امام به فرزندشان مرحوم حاج سيد احمد خمينى انتخاب شده است). پانزدهم: استدراج، بزرگترين حيله شيطان پسرم! تا نعمت جوانى را از دست ندادى فكر اصلاح خود باش كه در پيرى همه چيز را از دست مىدهى، يكى از مكايد شيطان كه شايد بزرگترين آن باشد كه پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق تعالى دستگير او باشد - استدراج است. در عهد نوجوانى شيطان باطن كه بزرگترين دشمنان اوست او را از فكر اصلاح خود باز مىدارد و اميد مىدهد كه وقت زياد است اكنون فصل برخوردارى از جوانى است و هر آن و هر ساعت و هر روز كه بر انسان مىگذرد درجه درجه او را با وعدههاى پوچ از اين فكر باز مىدارد تا ايّام جوانى را از او بگيرد و آنگاه كه جوانى رو به اتمام است او را به اميد اصلاح در پيرى سرخوش مىكند و در ايّام پيرى نيز اين وسوسه شيطانى او را به اميد اصلاح در پيرى سرخوش مىكند و در ايّام پيرى نيز اين وسوسه شيطانى از او دست نكشد و وعده توبه در آخر عمر مىدهد و در آخر عمر و شهود موت، حق تعالى را در نظر او مبغوضترين موجود جلوه مىدهد كه محبوب او كه دنيا است از دستش گرفته است، اين حال اشخاصى است كه نور فطرت در آنها به كلى خاموش شده است و اشخاصى هستند كه غرقاب دنيا آنها را از فكر اصلاح به دور نگهداشته و غرور دنيا سرتا پاى آنان را فرا گرفته است. من خود چنينى اشخاصى را در اهل علم اصطلاحى ديدهام و اكنون بعض آنها در قيد حياتند و اديان را هيچ و پوچ مىدانند. پسرم! توجّه كن كه هيچ يك از ما نمىتواند مطمئن باشد كه به اين دام شيطانى نيفتد. عزيزم! ادعيه ائمّه معصومين را بخوان و ببين كه حسنات خود را سيئات مىدانند و خود را مستحق عذاب الهى مىدانند و به جز رحمت حق به چيزى نمىانديشند، (كليه قسمتهاى مذكور از نامه 29/12/66 حضرت امام به فرزندشان مرحوم حاج سيد احمد خمينى گزيده شده است). در پايان توجّه شما را به يك پرسش و پاسخ آن از محضر عارف ربانى حضرت آيت اللّه العظمى بهجت(دام ظله) در مورد نياز يا عدم نياز به استاد در راه قرب الهى جلب مىنماييم. اينجانب تصميم دارم كه قربِ الهى پيدا كنم، لطفاً مرا راهنمايى فرماييد؛ آيااين كار نياز به استاد دارد؟ ج) بسمه تعالى 0 استاد، علم است و معلّم، واسطه است؛ عمل به معلومات بنماييد و معلومات را زير پا نگذاريد، كافى است: مَنْ عَمِلَ بما عَلِمَ، وَرَّثَهُ اللّه عِلْمَ ما لايَعَلم؛ كسى كه به دانسته خود عمل كند، خداوند علمِ به آنچه كه نمىداند را نيز به او خواهد داد»، (از امام صادق(ع) ، بحارالأنوار، ج 78، ص 189) وَ اَلَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا...؛ اگر ديديد نشد، بدانيد نكردهايد؛ ساعتى در شبانه روز مخصوص علوم دينى و مسائل اخلاقى قرار دهيد»، (به سوى محبوب، دستور العملها و رهنمودهاى حضرت آيت اللّه العظمى بهجت، ص 56). در ضمن دو جلد كتاب كه مناسبها در خواست شماست و چند جزوه كوچك و در عين حال از نظر معنا بسيار عالى به عنوان هديه خدمت شما فرستاده مىشود. اميدواريم راهشگايتان باشد. همچنين كتابها و نوارهاى سخنرانى بزرگانى همچون آيت ا... جوادى آملى و شاگردان آيت ا... حسن زاده آملى در زمينههاى مورد نياز شما در قم موجود مىباشد در صورت تمايل با ما مكاتبه نماييد تا آنها را با تخفيف ويژه تهيه و در اختيارتان قرار دهيم و اگر از نظر مالى نيز در مضيقه هستيد مىتوانيم در هر صورت در خدمت شما باشيم. و نكته پايانى اينكه مركز فرهنگى نهاد رهبرى در قم كه ناشر پرسمان است تعدادى از دانشجويان فعال سراسر كشور را در طرحى به نام مكاتبه و انديشه عضو نموده است كه براى آنها كتابهايى به صورت رايگان چاپ و ارسال مىنمايد. در صورت تمايل فرم ثبت نام ضميمه را تكميل و به آدرس ما پست نماييد تا در جهت اشتراك شما اقدام شود. خدمت به شما افتخار ماست. التماس دعا
کد سوال : 40080
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : راه مقابله با نفوذ تهاجم فرهنگى در خود و اطرافيان چيست؟
پاسخ : نقش مخرب تهاجم فرهنگى دشمن از آن جهت حائز اهميت است كه كار كرد آن ايجاد اختلال در روابط كليدى واستراتژيك نظام است يعنى اگر نتوان به نحو مقتضى كار كردهاى تهاجم فرهنگى دشمن را اصلاح نمود به تدريج رابطه مردم با اسلام، رهبرى و ساير مسؤولين نظام سست و آسيبپذير خواهد شد و سلامت كليت نظام به خطر خواهد افتاد در اينجا ابتدا لازم است كه تعريف دقيقى از تهاجم فرهنگى داشته باشيم: حركتها و مجموعه اقدامات آگاهانه و هدفمند دشمنان نظام براى تغيير باورداشتها گرايشات، تمايلات و رفتارهاى غالب اكثريت مردم جامعه را با هدف دورسازى اين باور داشتها گرايشها، تمايلات و رفتارهاى از حوزه جهان بينى و فرهنگ اسلامى و نزديك ساختن حوزه جهان بينى و خواستهها و فرهنك مهاجم را تهاجم فرهنگى مىنامند. اما در مورد راههاى مقابله با تهاجم فرهنگى ابتدا لازم است اهداف دشمنان را از تهاجم فرهنگى و ابزارهاى آن را به صورت مختصر مرور نمود و در مرحله بعد راهكارهاى دفاعى و عملكردهايى را كه داشتهايم مورد بررسى قرار دهيم: الف) بررسى اهداف تهاجم فرهنگى: 1- ترويج و اشاعه دنياطلبى و مادىگرايى افراطى با تبليغ مظاهر زندگى غربى و ابتذال. 2- حمله مستمر به مبانى ارزشى و پايههاى اعتقادى با تحريف حقايق ترويج نسبىگرايى. 3- تبليغ مستمر و گسترده سكولاريسم و لائيسم و جداسازى دين از سياست، القاى تضاد ميان علم و توسعه با دين و اخلاق. 3- ترويج و اشاعه دنياطلبى و مادىگرايى افراطى با تبليغ مظالم زندگى غربى و ابتذال. 4- كوشش براى جداكردن نسل جوان از ارزشهاى اعتقادى و آرمانهاى انقلاب با هدف ايجاد بحران هويت. 5- سوءاستفاده از نارسايىها معضلات ضعفهاى مديريتى و اجرايى براى القاء ناكارآمدى دين در اداره جامعه و تئورى حكومت دينى. 6- ايجاد روحيه يأس و نااميدى در مردم به ويژه نسل جوان با ترويج و اشاعه فرسودگى و غير قابل اجرا بودن ارزشهاى الهى در جامعه و نيز القاى انديشه تاريخى و نسبى بودن ارزشها. 7- آسيب رسانى به تحقق روند دستيابى به توسعه پايدار يا متوازى و همسو با آرمانها و ارزشهاى دنيى در كشور. ب ) هر جريان فرهنگى نياز به ابزارها و روشهايى دارد كه از طريق آن به طرف مقابل رسوخ و نفوذ نمايد، امپرياليسم آمريكا در كشورهاى غربى در تهاجم به بنيانهاى فرهنگى كشور از روشها و ابزارهاى مختلفى استفاده كردهاند كه بطور مختص عبارتند: 1- ابزارها و روشهاى فرهنگى؛ كه از مؤثرترين ابزارهاى فرهنگى است. استفاده از هنر، سينما، و تئاتر، انواع فيلمها، و سريالهاى تلوزيونى، مطبوعات و كتب، چاپ و نشر اشعار و مقالات و رمانهاى مختلف جهت ترويج پوچگرايى و بى هويت كردن مردم يك كشور و زير سؤال بردن مبانى تئوريك نظام سياسى جمهورى اسلامى ايران، نفوذ در مدارس و دانشگاهها و ترويج اومانيسم، لائيسم و پلوراليسم دينى براى تضعيف مبانى معرفتى حكومت دينى و... 2- ابزارها و روشهاى اقتصادى: صندوق بين الملل پول و بانك جهانى در راستاى اهداف امپرياليستى غرب هميشه در دادن وامها به دولتها شرايطى را مىگذارد كه در تحميل فرهنگ سرمايهدارى غرب مؤثر است مثلاً شرايط بانك جهانى و صندوق بينالمللى پول براى دادن وام به ايران مبتنى بر تسريع خصوصى سازى و تعديل اقتصادى و هماهنگ با بازار آزاد جهان، ايجاد مناطق آزاد تجارى كه زمينه بسيار مناسبى براى ترويج فرهنگ غربى از جمله تغيير الگوى مصرف تجمل گرايى، مدهاى غرب و... از طرف ديگر مراكز كنترل صدور تكنولوژيهاى غرب شرط همكارى و انتقال تكنولوژى را به گونهاى ترسيم مىنمايند كه فرهنگ بيگانه را نيز وارد آن كشور سازد. 3- ابزارها و روشهاى اجتماعى تهاجم فرهنگى مانند فساد جنسى در جامعه، فيلمهاى ويدئوئى و برنامههاى تلوزيونى و ماهوارهاى، مجلاّت و تصاوير مبتذل، كاتالوگ كالاهاى لوكس و تبليغاتى، همگى در ترويج فسادهاى اجتماعى، بىهويت كردن نسل جوان، گسترش فساد و خشونت، و نا امنى، بيكارى و غيره دانسته تا بدين وسيله افراد جامعه را خصوصاً نسل جوان را از اهداف معنوى و فرهنگ انقلاب اسلامى منحرف نمايند. ايجاد روحيه مدگرايى و اخلاق خاص ترويج كنندگان اين مدها در قالب گروههاى رپ و هوى متال و... ديده مىشود كه ترويجكننده ارزشهاى ضد اخلاقى از جمله همجنس بازى و برقرار روابط آزاد جنسى و... هستند. از طرف ديگر صنعت توريسم گسترش مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلى از ديگر ابزارهاى اجتماعى تهاجم فرهنگى مىباشند، (ر.ك: على ذوعلم، جرعه جارى (سى مقاله پژوهشى پيرامون انقلاب اسلامى) عليرضا كريميان، ماهيت انقلاب اسلامى و تهاجم فرهنگى، ص 469) ج ) بررسى راههاى مقابله و راهكارهاى دفاعى و برخى اقدامات انجام شده در مقابل تهاجم فرهنگى: مجموعه اين راهكارها را مىتوان در دو بعد انديشهاى فكر و نظرى و اقدامات عملى مورد بررسى قرارداد اما مجموعه راهكارها و اقداماتى كه در بعد فرهنگ و انديشه انجام شده عبارتنداز: 1- تقويت و تثبيت ارزشهاى اسلامى و ايمان مذهبى از طريق برگزارى جلسات پرسش و پاسخ و مشاوره بصورت شفاهى و كتبى براى حل مشكلات و شبهات عقيدتى و برگزارى جلسات روح بخش دعا و سخنرانىهاى مفيد و پرمحتوى نماز جماعت در مؤسسات و ادارات برگزارى و گسترش برنامه روح بخش اعتكاف در سطح شهرها خصوصاً دانشگاهها بطوريكه هر سال با استقبال بيشترى روبرو بوده است. 2- ايجاد و تقويت هويت جوانان از طريق شناخت استعدادها و تواناييهاى بالقوهاى كه دارند آشنا نمودن آنها با گذشته درخشان اسلامى و ملى خود و دستاوردهايى كه در دوران انقلاب و بعد از آن داشتهاند و آگاهى دادن نسبت به عقايد شوم دشمنان و خطرات ناشى از انحرافات اخلاقى و اعتياد و... . 3- از آنجا كه تهاجم فرهنگى بيشتر فكر و فرهنگ و انديشه افراد يك جامعه را مورد هجوم خود قرار مىدهد در اين راستا مؤسسات و دستگاههاى فرهنگى اقدامات بسيار شايستهاى را در جهت مصونيت بخشيدن و زدودن آثار مخرب فكرى و فرهنگى تهاجم فرهنگى با استفاده از محققين و متفكران و صاحب نظران علوم انسانى انجام دادهاند كه به برخى از آنان اشاره مىنماييم :به عنوان نمونه در سال 1377 تعداد 3609 عنوان كتاب در مورد دين و معارف اسلامى با تيراژى در حدود 20779935 جلد و همچنين دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم تاكنون بيش از هزار عنوان كتاب با تيراژ بالا در زمينههاى مختلف فرهنگى و علوم اسلامى منتشر نموده است هم اكنون بيش از 180 مؤسسه در سطح قم در زمينههاى تحقيقاتى اطلاع رسانى و... با همكارى محققين زبده فعال مىباشد. نتايج و دستاوردهاى بسيار چشمگير و مثبتى را به دنبال داشتهاند و در ارائه معارف دينى وانديشههاى اسلامى از پيشرفتهترين تكنولوژىهاى پيشرفته و با جديدترين شيوه ه استفاده مىشود سعى شده با استفاده از اينترنت مجموعه آثار فرهنگى اسلامى را به اين شبكه جهانى منتقل نموده و راه آشنايى ملتهاى ديگر را با فرهنگ اسلامى فراهم سازند تا اوائل سال 79 تعداد 15 سايت (پايگاه) جهانى به وسيله شيعيان و 13 سايت توسط اهل سنت ايجاد شده است (به نقل از مجله نگاه حوزه شماره 62، 59 ص 151). يكى از ملموسترين اثرات و پيامدهاى اين اقدامات فكرى و انديشهاى ناكارآمدى تهاجم فرهنگى دشمن براى القاء شبهه در خصوص ناكارآمدى دين در اداره جامعه و تئورى حكومت دينى و تلاش در جهت سكولار كردن و لائيك نمودن جامعه دينى ايران بود چنانكه شاهد هستيم به خاطر ارائه پاسخهاى دقيق علمى و مستدل در اين زمينهها عناصر شبهه افكن مانند سالهاى قبل ديگر مجال و عرصهاى براى جولان دادن نمىيابند و در واقع در مهمترين ركن تهاجم فرهنگى دشمن دچار شكست شده است و اين در حالى است كه اكثريت قريب به اتفاق افراد جامعه ما همه خواهان اجرا و تحقق حكومت عدل علوى و عمل شدن به ارزشها و احكام اسلامى مىباشد و انتقادهايى نيز كه به مسؤلين ايراد مىنمايند در اين خصوص مىباشد كه اين خود يكى از آثار مثبت نامگذارى سال 79 به نام سال على(ع) و سال 80 به نام رفتار علوى(ع) كه بواسطه معرفى شيوهها و ارزشهاى حكومتى امام على(ع) كه از طريق مقالات و كتابهاى متعددى كه در اين زمينه ارائه شد مىباشد. 4- تهيه برنامههاى جذاب مفيد و سالم و تفريحى از طريق دستگاههاى فرهنگى و صدا و سيما به عنوان نمونه راديو جوان با برنامههاى جذاب و متنوع به صورت سراسرى در سال 77 در حدود 7616 ساعت برنامه داشته كه از مجموع آن 1701 ساعت فرهنگى و 1238 ساعت معارف اسلامى و 859 ساعت اجتماعى بوده است در همان سال مجموعه شبكههاى اول و دوم و سوم و چهارم و شبكه تهران و مراكز شهرستانها 3859 ساعت فرهنگى 2980 ساعت معارف اسلامى و 7153 ساعت اجتماعى و شبكههاى سحر و جام جم 386 ساعت برنامههاى فرهنگى 587 ساعت برنامههاى اجتماعى و 283 ساعت معارف اسلامى داشتهاند. (منبع گزارش فرهنگى كشور 1377 مركز آمار و برنامهريزى پژوهشهاى فرهنگى و هنرى). اما اقدامات عملى كه در جهت مقابله با تهاجم فرهنگى انجام شده عبارتند از: 1- برخورد قانونى با عوامل داخلى دشمن از قبيل روزنامهها و گروههاى معاند و شبهه افكن. 2- تقويت نيروهاى نظامى و انتظامى از نظر كمى و كيفى در مقابله با باندهاى فساد و اشرارى كه در صدد ايجاد ناامنى در مناطق مرزى كشور بوده و سعى در گسترش اعتياد و بزهكارى در ميان جوانان در راستاى اهداف شوم تهاجم فرهنگى داشتهاند كه در اين زمينه نيروى انتظامى بيش از سه هزار شهيد تقديم انقلاب مىنمايد كه اين خود نشانگر عزم نظام در مقابله با مظاهر و ابعاد مختلف تهاجم فرهنگى مىباشد. 3- از آن جا كه فقر و مشكلات اقتصادى و اجتماعى از زمينههاى مهم در تأثيرگذارى تهاجم فرهنگى مىباشد برنامهريزىهاى گستردهاى در جهت حل مشكلات اقتصادى و اجتماعى مردم خصوصاً قشر جوان از قبيل (اشتغال، مسكن، ازدواج و...) انجام شده و يا در دست اقدام مىباشد. 4- مبارزه با مفاسد ادارى و مالى و برخورد قاطع با متخلفين كه در اين راستا فرمان مبارزه با فساد مقام معظم رهبرى به سران سه قوه در تاريخ 10 /2 /1380 صادر شد. 5- برگزارى مسابقات حفظ و قرائت قرآن مجيد و نهجالبلاغه و اردوهاى سياحتى، زيارتى و تفريحى خصوصاً در ايام تعطيل و عيد به مناطق جنگى كه با استقبال ميليونى جوانان و دانشجويان هر ساله روبرو بوده و در انتقال ارزشهاى اسلامى و انقلابى به قشر جوان تأثير زيادى داشته. در پايان ذكر اين نكته لازم است كه اقدامات فوق به معناى عدم آسيب پذيرى افراد جامعه از تهاجم فرهنگى نمىباشد زيرا قطعاً تهاجم فرهنگى توانسته است برخى آسيبهاى اجتماعى و فرهنگى را به كشور ما وارد كند همچنانكه متأسفانه ما شاهد تقليد برخى از جوانان كشورمان از الگوهاى فرهنگ غرب در قالب گروههاى موسوم به رپ و هوى متال و.. مىباشيم اما در مقابل ارزيابى و قضاوت بايد با ديدى كلان مسأله را مورد بررسى قرار داد لذا اولاً بايد اين قبيل معضلات و ناهنجارىها را با اهداف دشمن (شكست نظام اسلامى و دور نمودن جامعه از دين) و بودجهها و اقدامات وسيع نرمافزارى و سختافزارى او سنجيد. ثانياً، نقاط مثبت و خيلى عظيم جوانان پاك و با تقوى را ديد كه در مقابل اين طوفان سهمگين تهاجم فرهنگى پايدار و مقاوم ماندهاند ثالثاً حمايت مردم از نظام جمهورى اسلامى ايران را در انتخابات، مراسم انقلاب، راهپيماييها، استقبالها، شركت آنها در مراسم مذهبى ،وفادارى و عشق به ولايت فقيه و... را در نظر گرفت. رابعاً هر نظامى به فرموده مقام رهبرى ريزشها و رويشهايى دارد عدهاى در اثناء راه از آن كناره مىگيرند و منحرف مىشوند و عدهاى به آن مىپيوندند ولى مهم آن است كه نظام اسلامى با تمامى توان در صدد مقابله با چالشها اعم از فرهنگى و سياسى، اقتصادى و.. بوده و با قدرت به مسير خود در جهت دستيابى به جامعهاى امن سرشار از معنويت و ارزشهاى اسلامى و توسعه يافته حركت مىكند حال با در نظر گرفتن مجموع اين مسائل شما خود قضاوت نماييد كه آيا دشمن توانسته است موفق باشد خير هرگز به فرموده قرآن باطل مانند كف روى آب است كه زود نابود مىشود در هر صورت تهاجم فرهنگى خطرى جدى مىباشد و مقابله با آن نيز مانند ساير توطئههاى دشمن ايمان به خدا و همكارى و همدلى همه دستگاهها و جناحها و گروههاى سياسى، پيروى از خط امام و رهبرى و حضور فعال و مؤثر مردم در صحنه را مىطلبد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- آيت الله مصباح يزدى، تهاجم فرهنگى، ص 157 2- آسيبشناسى انقلاب مجموعه مقالات ص 150و 330 3- حسن واعظى، ايران و آمريكا ص 175
کد سوال : 40081
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا اين تعبير صحيح است كه جمهورى اسلامى دوران قرون وسطى غرب رامىگذراند
پاسخ : اين سخن شگردى تبليغاتى براى نفى حكومت دينى است؛ در حالى كه آنچه در قرون وسطى در جهان غرب مىگذشت، اساساً حكومت دينى نبود؛ زيرا مسيحيت هيچ گونه تعاليم سياسى و اجتماعى ندارد و داعيه يك نظام سياسى و اجتماعى دينى را هم ندارد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: از دنياى شهر تا شهر دنيا، سيد محمد خاتمى.
کد سوال : 40082
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا طوفان نوح همه دنيا را گرفت؟
پاسخ : در اين كه آيا طوفان نوح تمام روى كره زمين را فرا گرفت يا يك قسمت آن را كه قوم نوح در آن منطقه سكنى داشتند، اقوال مختلف است. عدهاى از علما بر اين عقيدهاند كه طوفان نوح تمام روى زمين را فرا گرفت و آثار موجودات باقى مانده، اين نظر را تأييد مىكند. برخى ديگر طوفان را فقط در سرزمين مسكونى نوح مىدانند كه تنها قوم او هلاك شدند و دعاى نوح نيز درباره هلاكت بتپرستان قوم خودش بوده است. شايد در اطراف زمين مردمان موحد هم بودهاند كه به طوفان هلاك شدهاند. اين دسته عقيده دارند كه هند از طوفان در امان بوده است. كتابهاى آسمانى هم در اين باره بيانى ندارد جز آن كه مىفرمايد: طوفانى به دعاى نوح آمد و ديارى را باقى نگذاشت (حتى حيوانات را) و همه طعمه سيل و طوفان شدند.
کد سوال : 40083
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : در چه صورتى مىتوان در ماه رمضان، به جاى غسل تيمم كرد؟
پاسخ : در صورتى كه آب براى شخص ضرر داشته باشد و يا وقت كافى براى غسل كردن در سحر ماه رمضان نداشته باشد بايد بجاى غسل تيمم بدل از غسل نمايد. موارد ديگر جواز تيمم را در توضيحالمسائل ملاحظه فرماييد.