• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 2531
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : لازمه يک خانم خوب بودن در دوران تجرد و بعداً تأهل چيست (خصوصيات بارز و خوب)؟
پاسخ : سخن در اين زمينه زياد است ولي بهتر آن است که ويژگى مؤمنان و بندگان خوب خدا را در دو ساحت فردى و اجتماعى با توجه به آيات شريفه قرآن و روايات اهل بيت(ع) براي شما شمارش كنيم: T}1ـ فردى:{T 1ـ1ـ توكل بر خدا (انفال / 2). 2ـ1ـ هنگام ياد خدا قلبشان ترسان و لرزان (انفال / 2، توبه / 51). 3ـ1ـ محافظت بر اداء فرايض خصوصا نماز (مؤمنون / 9). 4ـ1ـ عفت و پاكدامنى (مؤمنون / 5). 5ـ1ـ خشوع در نماز (مؤمنون / 2). 6ـ1ـ رويگردانى از امور لغو و بيهوده (مؤمنون / 3). 7ـ1ـ افزايش ايمان هنگام شنيدن آيات الهى (انفال / 2). T}2ـ اجتماعى{T 1ـ2ـ امر به معروف و نهى از منكر (توبه / 71، آل عمران / 114). 2ـ2ـ تأمين حوائج مادى ديگران (توبه / 71، انفال / 3). 3ـ2ـ تعاون و هميارى با برادران ايمانى (توبه / 71). 4ـ2ـ تواضع با مردم (فرقان / 63). 5ـ2ـ پيشى گرفتن در انجام امور خير (مؤمنون / 59). 6ـ2ـ عدم طرح دوستى با كافران (مجادله / 22). 7ـ2ـ كوشش در امانتدارى (مؤمنون / 8). 8ـ2ـ وفاى به تعهدها و قراردادها (مؤمنون / 8). 9ـ2ـ اطاعت از رسول خدا(ص) (انفال / 1). امام صادق(ع) در يك روايت 8 ويژگى براى مؤمن ذكر فرموده‏اند: 1ـ به هنگام شدايد و سختى‏ها سنگين و آرام، 2ـ در برابر گرفتاريها و آزمونهاى ناخوش‏آيند دنيا بردبار، 3ـ به هنگام وسعت روزى و آسايش سپاسگذار و شاكر، 4ـ به همان اندازه از روزى كه خداوند متعال به او ارزانى داشته قانع و راضى، 5ـ به دشمنان ستم و تجاوز ننمايد، 6ـ بارش را به دوش دوستان نيفكند و يا آنكه به خاطر عوالم دوستى بار گناه آنان را به دوش نكشد، 7ـ بدنش در طاعت از خداوند و خدمت به خلق، در رنج و سختى است، 8ـ مردم از ناحيه او در آسايش و آرامش خاطرند، در پايان فرمود: علم يار و همدم مؤمن، حلم و بردبارى وزير، راهبر و مشاور او، عقل و خرد فرمانرواى اعمال او. رفق و مدارا برادر و بازوى او و احسان و نيكوكارى پدر دلسوز و مهربان اوست V}(سفينه البحار، ج 1، ص 37){V. به هر روى مؤمن حقيقى عالَمى بى منتهاست. P}الحذر اى مؤمنان كآن در شماست{E}در شما بس عالم بى منتهاست{P P}جمله هفتاد و دو ملت در تو است{E}وه كه روزى آن بر آرد از تو دست{P V}(مثنوى / 1 / 3287 ـ 3288){V براى آشنايى بيشتر با صفات و ويژگى‏هاى عملى مؤمنان خطبه همام در نهج البلاغه را مطالعه فرماييد. با توجه به آنچه از زبان آيات و روايات براي شما بيان شد و با توجه به اين که در دوران تجرد و تحصيل علم به سر مي بريد، وظيفه اصلي هر جوان دانشجو تحصيل دانش و تقويت توان علمي خود در همان رشته تحصيلي اش است. جامعه کنوني ما بيش از هر چيز به نيروي انساني متعهد و متخصص نيازمند است. اميد است با اراده اي محکم و قوي و استفاده از موقعيت خوب و فراغت نسبتا مناسبي که داريد از هيچ گونه تلاشي براي گسترش توان علمي خود دريغ نورزيد. شکي نيست در کنار آن و همدوش با اين تحصيل علم و رشد آن، حفظ و تعميق بعد معنوي بايد سرلوحه برنامه ها و فعاليت ها قرار گيرد زيرا هر کدام در جاي خود از اهميت ويژه و خاصي برخوردار است و رشد و تقويت همزمان آنها امري ضروري و لازم به نظر مي رسد و براي رسيدن به قله کمال و رشد هر دو بال علم و ايمان ضروري است و فقدان هر کدام باعث کجروي و انحراف.
کد سوال : 2532
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : چرا مسئوليني که به حرف رهبر گوش نمي دهند عوض نمي شوند؟
پاسخ : عزل و نصب مسؤولين رده هاي مختلف مديريتي كشور، سازو كارهاي قانوني خاص خود را دارد كه به طور معمول و عقلاني قبل از هر نوع عزل و نصب، مورد لحاظ قرار مي گيرد، مواردي نظير توانمندي ها، ميزان تأثير گذاري، كيفيت برنامه ريزي ها و نحوه اجراي آنها، سوابق مديريتي و موارد ديگر، وبه علاوه به غير از چند مورد خاص؛ عزل و نصب بسياری از مناصب اجرايی کشور ويا قانونگذاری و... براساس قانون اساسی خارج از اختيار رهبری است ومکانيزمهای قانونی ديگری دارد ومهمتر از همه نقش مردم در انتخابات متعدد حائز اهميت است . در هرحال آنچه كه در يك كلام مي توان اشاره كرد درآمدي كه از عزل و نصب مديريتها عايد كشور مي شود بايد نسبت به هزينه هاي آن صرف داشته باشد. در ارتباط با كيفيت رابطه مسؤولين رده هاي مختلف با رهبري نظام نيز چنين مسئله اي مصداق دارد گذشته از اينكه ميزان اطاعت پذيري مسؤولين از رهبري نظام خوشبختانه در اكثر موارد در حد بالائي است. ممكن است در پاره اي موارد برخي از مسؤولين نسبت به اجراي بعضي از فرامين معظم له سستي از خود نشان دهند و يا توانايي انجام آن را نداشته باشند كه برخورد با هر كدام از ايشان بسته به نوع و كيفيت موضوع متفاوت است و ممكن است به توبيخ و اخطار و تذكر بسنده شود و يا برخورد قانوني شديدتري صورت گيرد در هر صورت عزل و بركناري در همه موارد بهترين راه نيست بلكه به عنوان آخرين راهكار مي باشد البته به طور قطع مواردي كه منافع عمومي متضرر شود و يا كليت نظام و امنيت كشور تهديد شود جاي هيچگونه تساهل و تسامحي نخواهد بود.
کد سوال : 2533
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : گفته مي شود هارون از برکات معنوي مرقد امام رضا(ع) بهره مند نيست چون شايستگي آنرا ندارد اما عرفا و علماء بزرگ در خطابه هايشان واهمه دارند که مبادا ائمه اطهار(ع) که منبع بخشش هستند حتي قاتلان خويش را عفو کنند لذا آن بي بهره گي و اين عفو احتمالي چگونه تناقضش رفع مي شود؟
پاسخ : بايد دانست «مقام عدالت» و «مقام فضل» دو گونه است. اگرچه خطاکار در مقام عدالت، بازخواست مي شود، اما چه بسا در مقام فضل بخشيده شود. از اين رو در دعا مي گوئيم: H}«اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک؛{H خدايا با فضل و بخشش خودت با ما رفتار کن و با عدل خودت با ما رفتار نک››. البته ناگفته نماند فضل خداوند و امامان عليهم السلام گزاف نيست و بايد شخص خطاکار قابليت آن را داشته باشد و به هر ميزان شخص خطاکار به طور واقعي رعايت محبت و احترام داشته باشد رهائي او از عذاب آسان تر و سريعتر خواهد بود. چنان که درباره حر که از سرداران سپاه دشمن بود اين اتفاق افتاد. به جهت آن که در منزل شراف که راه را بر امام حسين (ع) بست اما به امام حسين عليه السلام احترام کرد و حتي هنگام نماز خودش و سپاهيانش پشت سر حضرت نماز جماعت برپا کردند و محبت خودش را به حضرت زهرا سلام الله عليها اظهار کرد. نتيجه آن قابليت توجه و شهادت در رکاب امام حسين شد. نکته دوم آن که «نجات» منافات با «عذاب» ندارد چه بسا متناسب با ظلم خود مدت ها عذاب ببينند و به خاطر برخي اظهار محبتها و يا فراهم سازي شرايط معرفي امامان، نجات پيدا کنند. اما در هر صورت آنچه مهم است قابليت و شايستگي قبول کننده بخشش است کسي که لياقت و زمينه پذيرش فضل و کرم در او نيست پس بخشش نيز شامل حال او نخواهد شد. بعنوان مثال درست است باران رحمت الهي به همه زمينها مي بارد اما باران در زميني شن زار يا نمک زار مايع حيات و بالندگي و طراوت نخواند بود. چون زمين مذکور قابليت و شايستگي استفاده را ندارد. قاتلان ائمه عليهم السلام توفيق توبه پيدا نمي کنند تا زمينه بخشيده شدن در وجود آنان ايجاد شود. پس ستمکاران و ظالمان و طاغوتيان مثل زمين لم يزرع و نمک زار هيچ بهره از فضل و بخشش الهي (که بخشش ائمه عليهم السلام يکي از مصاديق آن است) ندارند.
کد سوال : 2534
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : بنده معمولاً در مساجدي که براي نماز جماعت مي رفتم؛ و در دانشکده ي خودمان نيز؛ در صف اول مي ايستادم و فکر مي کردم _و هنوز هم فکر مي کنم_ که فقط بخاطر تقرب به خدا و ثواب هايي که براي نماز جماعت و صف اول نقل شده چنين مي کنم و حتي به وجود مردم و اين که چه فکر مي کنند اعتنايي نمي کنم و به اين مسايل توجه داشتم که دل هاي بندگان به دست خداست و امثال اين مسايل که مربوط به توحيد افعالي مي شود، و مرتب اين موارد را به خود تلقين مي کردم اما مدتي است که مکرراً به بنده تهمت رياکاري مي زنند تا جايي که خودم با وجود همه ي چيزهايي که در بالا آمده، به خودم شک کردم که نکند واقعاً چنين است و توجيهاتي که براي خود داشتم همه از حيله هاي نفس براي پنهان داشتن اين شرک خفي از خودم و يا گول زدن خودم بوده است: «گر نماز و روزه مي فرمايدت نفس مکارست فکري بايدت» و از يک سو هم مي گويم شايد همين از وسوسه هاي شيطان است براي محروم کردنم از ثواب جماعت خلاصه اکنون چنان شده که گاه براي احتياط به جاي نماز خواندن در دانشکده به مسجدهاي اطراف مي روم و در صف اول ايستادن هم چندان جديتي نمي کنم و شک دارم نمازهايي که در دانشکده مي خوانم باطل است يا نه. چگونه مي توانم خالص بودن يا نبودن آن را بفهمم؟
پاسخ : بزرگان فرموده اند: ترس از ريا نشانه بي ريايي و ترس از بي اخلاصي نشانه اخلاص است. ايمان و شرك داراي مراتب فراواني است. ايمان فردي در مرحله اي ممكن است نسبت به ايمان فردي ديگر، نوعي شرك محسوب شود و لذا گفته اند: «حسنات الابرار، سيئات المقربين؛ كارهاي نيك نيكوكاران در نزد اهل قرب، گناه و بدي به شمار مي آيد». هر چند ترس از ريا و بي اخلاصي در هر حال مطلوب است ولي بايد توجه داشت انسان در چه مرحله و درجه اي از ايمان و قرب قرار گرفته است و وظيفه اش را در هر مرحله بايد انجام دهد. در مرحله اي كه من و شما قرار داريم همين مقدار كه بين خود و خدا، عملمان را به قصد نشان دادن به ديگران انجام نمي دهيم و هدفمان بهره مندي از ثواب و بركات عبادات است، همين مقدار كافي است كه به دنبال عمل و عبادت باشيم و به سخن و تصور و برداشت ديگران توجه نداشته باشيم. چون وسوسه هاي شيطان رنگارنگ و بسيار متنوع است و هر كس را از راه خودش به دام مي اندازد. ترس افراطي از ريا موجب ايجاد وسوسه و انزوا و محروميت از عبادات جمعي و نماز جماعت و شركت در جلسات پربار ديني مي گردد و اين همان خواسته و آرزوي ديرينه شيطان رجيم است. پس در عين حال كه بايد از افتادن در چاه ريا پرهيز كرد، بايد از افتادن در چاله محروميت از عبادت به خاطر ترس بيش از حد از ريا نيز انديشه كرد. در هر عمل و عباديتي قدري تفكر كنيد همين مقدار كه دريافتيد محرك و انگيزه شما رضاي حق و رسيدن به ثواب الهي است، با توكل بر خداوند و استعاذه و پناه بردن به خداوند از شر شيطان ملعون، شروع به عبادت و عمل كنيد، خداوند انشاءالله به عمل شما خلوص مي بخشد و از لغزيدن به دام ريا شما را نگه مي دارد.
کد سوال : 2535
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : آيا از خدا مرگ خواستن گناه است؟
پاسخ : در بعضى روايات به ما دستور داده‏اند كه هيچ‏گاه از خدا طلب مرگ نكنيد بلكه هميشه طلب عمر طولانى كه در طاعت و بندگى خدا باشد نماييد. طلب مرگ نمودن از خداوند دليل‏هاى گوناگون مى‏تواند داشته باشد كه اگر منشأ آن ايمان قوى و عشق و محبت وصف ناشدنى نسبت به خداوند باشد به طورى كه عاشق تحمل دورى معشوق خويش را ندارد و وصال وى تمام آرزوى او است، اين طلب مرگ ممدوح است. اما اگر به دليل برخورد با مشكلات زندگى و ضعف نفس باشد كارى قبيح و ناپسند است. توضيح اين نکته ضروري است که وصال خدا با مرگ حاصل نمي شود، ليکن گاهي محيط زندگي آن قدر پر از آلودگي و گناه است که انسان را از خدا دور نموده و مانع تقرب انسان به خدا مي شود. در حقيقت حيات طيبه او را متوقف مي کند. در اين صورت است که طلب مرگ از خدا به منظور وصال وي آرزوي اتقياء و اولياء خواهد بود. مسأله ديگر که بايد بدان توجه داشت، شهادت طلبي اولياء الهي است، چنان که از علي(ع) نقل شده است که پس از جنگ احد و شهادت برخي از اصحاب بزرگوار رسول خدا(ص) به آن حضرت شکوه نمود که مگر شما نفرموديد من هم در راه خدا شهيد مي شوم، پس چه زماني توفيق شهادت نصيب من خواهد شد. بديهي است شهادت غير از طلب مرگ است، شهادت يعني سوختن پروانه هنگام طواف دور شمع چه اين که انسان عاشق خدا به مثابه آيه 207 سوره بقره که در جريان ليله المبيت و در توصيف و تکريم علي(ع) نازل شد، تمام هستي خود را وقف خدا نموده در اجراي فرمان او جانبازي مي کند. در اين زمينه مراجعه به کتاب جامع السعادات مرحوم نراقي ذيل بحث شهادت در راه خدا مناسب است. ايشان حقيقت قتل في سبيل الله را «انقطاع» از ما سوي الله دانسته، مرتبه بلندي از عشق ياد مي کنند.
کد سوال : 2536
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : آيا اين جمله درست است که بگويم تا خداوند هست زندگي بايد کرد؟
پاسخ : در فهم اين تعبير شعرگونه چند نکته تذکر داده مي شود: 1- مي دانيم خداي تعالي ازلي و ابدي است نه آغازي براي هستي او وجود دارد و نه پاياني، او عين وجود و حقيقت وجود است و همه موجودات ديگر عين ربط به او مي باشند که اگر لحظه اي فيض وجود از او نرسد همه موجودات ديگر، هيچ و نيستي محض مي شوند. 2- خداي تعالي عين حيات مي باشد و حيات از صفات ذاتي الهي است. 3- انسان موجودي محدود است زماني نبوده و سپس موجود گشته و همه وجودش از خداي تعالي مي باشد پس نمي توان وجود او را با وجود الهي در عرض هم دانست. با توجه به نکات بالا اگر مقصود از جمله مذکور اين است که زندگي در جريان است چون خداي تعالي هميشه هست و او عين حيات و منبع حيات است معناي درستي مي باشد.
کد سوال : 2537
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا حيواني مانند سگ و خوک نجس هستند؟
پاسخ : با صرف نظر از جهات بهداشت جسم توجه به دو نکته ذيل از جهت بهداشت رواني متعاقب اين حکم سودمند است: 1_ اکنون که سگ و خوک به عنوان دو حيوان نجس العين توسط احکام شريعت معرفي شده اند باز هم مي بينيم که بسياري از افراد با سگ و خوک انس فراوان دارند آنقدر که گاه رفتار و بازي با سگ براي آنان شيرين تر از هم نشيني با اعضاي خانواده شان مي باشد. اکنون فرض مي کنيم که اين حکم اسلامي نبود، آن وقت پيامد آن اين بود که بسياري از انسانها حتي اهل ايمان سگي در خانه داشته باشند و فرزندان آنها با آنان انس بگيرند و با خود آنان با آن سر گرم شوند ، با کمي دقت مي يابيم براي کاري که هيچ ارزش معنوي و حتي مادي ندارد تا چه اندازه وقت و هزينه هاي فراوان صرف مي شد و انسانها را غافل از کارهاي مفيد خويش مي ساخت و در مقابل آن خوي حيواني آنان به دليل انس با حيواني چون سگ رشد مي کرد و از انسانيت دور مي گشتند. بنابراين با دقت در هدف خلقت که A}«ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»{A؛ V}(سوره ذاريات آيه 51) {V (ما جن و انس را خلق نکرديم مگر براي اينکه عبادت کنند) مي يابيم که حکم به نجات و دوري از اين حيوانات بسيار بجا و دقيق است. 2_ فلسفه جعل برخي از احکام ، پرهيز از موضوع آن و فاصله گرفتن از آن به عنوان يک خطر جدي است، مثلا گاهي بيان مي کنند به سيم لخت دست نزنيد تا دچار برق گرفتگي نشويد، و معمول خطرات اين گونه است همان طوري که در مورد نوع گناهان اين است که فلان کار را انجام ندهيد اما در کنار ترانس هاي قوي يا دکل هاي فشار قوي برق نه تنها نبايد با آنها تماس حاصل کرد بلکه نبايد به آنها نزديک شد و گرنه در فاصله کم، تأثير زيان بار خواهد داشت «سگ بازي» و نيز استفاده از «گوشت خوک» با توجه به تأثير رواني آنها بسيار مضر است که خيلي ها به آن مبتلا هستند خصوصا با توجه به اقليت هاي ديني که مثلا استفاده از گوشت خوک را جايز دانسته يا سگ بازي در عرف فرهنگي بيگانگان امري پسنديده بود. کما اينکه از جمله تفريحات درباريان و اشراف همين امر بود و حتما توجه داريد که خوک مظهر شهوت و بي غيرتي است و بر اساس علوم پزشکي و روان پزشکي ثابت شده است که صفات گوشت حيوانات به خورنده آنها سرايت مي کند. از اين رو حکم شرعي مبني بر نجاست اين دو حيوان، مقدمه اي براي فاصله گرفتن از اين حيوانات و استفاده هايي است که بيگانگان اقليت ها و يا افراد لاابالي و بي اعتنايي به مسايل شرعي مي نمايند. ناگفته نماند معمولا هر حيواني يک يا چند خصلت خوب دارند بايد از آنها در همان جهت بهره برد. سگ به عنوان يک حيوان باوفا، در برخي کارها از جمله در محافظت از گله هاي گوسفند و يا شکار برخي حيوانات مورد استفاده است و نهي در اين مورد نيست بلکه «کلب معلم» يعني سگي که براي شکار تعليم داده شده، احکام خاصي دارد که مي تواند بيشتر اين حيوان را در خدمت انسان قرار دهد. ولي اين مسأله باعث نمي شود که زندگي و رابطه انسان را به سگ بازي يا آميختگي و انس با سگ کنيم به ويژه با در نظر گرفتن آثار زيان بار روحي و جسمي زيانباري که در اين حد از ارتباط وجود دارد.
کد سوال : 2538
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : ما چگونه برادر و خواهر کوچکتر خود را از ديدن برخي فيلمها که مصداق واقعي کلمه «لهو و لعب» اند دور سازيم؟
پاسخ : براي تأثيرگذاري بر آنها به کارگيري راهکارهاي زير مناسب است: 1- آنها را به خاطر اين عملي که انجام مي دهند تحقير و طرد نکنيد. 2- رابطه دوستي با آنها برقرار کنيد به گونه اي که به شما اعتماد کنند و احساس کنند شما دلسوز آنها هستيد. 3- اوقات فراغت آنها را با برنامه هاي مفيد مانند ورزش و کارهاي هنري مورد علاقه آنها و همچنين تهيه نوارها و سي دي هاي سالم و در عين حال جذاب پر کنيد. 4- مراقب دوستان آنها باشيد با چه کساني رابطه دوستي دارند اگر دوستان نامناسبي دارند سعي کنيد با برقراري ارتباط با خانواده هاي سالم دوستان سالمي را جايگزين کنيد. 5- اگر در سنين نوجواني هستند از برخورد ديکتاتور مأبانه با آنها اجتناب کنيد. به آنها دستور ندهيد بلکه بيشتر با آنها مشورت کنيد هم در مورد کارهاي خودتان و هم در مورد کارهاي مربوط به خانواده و همچنين کارهاي مربوط به خود آنها. 6- در مشورت ها به نظرات آنها اهميت بدهيد. 7- از تهديد و تنبيه آنها اجتناب کنيد. 8- اگر رفتارهاي نامناسبي دارند سعي کنيد با برخود شايسته به آنها بگوييد ما شما را دوست داريم ولي اين رفتار شما را نمي پسنديم زيرا اين رفتار در شأن شما نيست. خلاصه اين که از راه رفاقت و دوستي با آنها مي توانيد رفتار آنها را اصلاح کنيد.
کد سوال : 2539
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : انسان در طول زندگي حتي در طول روز چگونه مي تواند در گذراندن کاري بهترين گزينش را انجام دهد که شأن انسان عاقل اين است که به نتايج ارزنده تري برسد ولي از آن نتايج باز مي ماند و به چيز ديگري مشغول مي شود مثلاً براي اينکه سرگرم گردد به تماشاي يک فيلم سينمايي مشغول مي شود در حاليکه مي تواند در همين لحظه کار ارزنده تري را انجام دهد پس چگونه مي توان و چه مراحلي را بايد سپري کرد و چه مدت زمان طول مي کشد که انسان بتواند بر نفس خود چيره گردد و بهترين گزينش را انجام دهد در حاليکه دچار دلزدگي و خستگي نگردد؟
پاسخ : داشتن بهترين گزينه در کارها بستگي به نوع هدف و مقصدي است که انسان در زندگي دارد. تاجري که هدف و مقصودش سود بيشتر و درآمد زياد تر است به دنبال خريد کالا و جنسي است که او را در رسيدن به اين هدفش ياري کند و کشاورزي که به دنبال بيشترين توليد و ثمر است به دنبال بذري است که پر محصول تر باشد. بنابراين تعيين هدف و مقصود در زندگي داراي اولويت خاصي است و خواه ناخواه فعاليت ها و کوشش هاي انسان بر محور هدف و مقصدي که به طور روشن و يا مبهم در ذهن ترسيم نموده دور ميزد. ولي تعيين هدف به تنهائي براي رسيدن به آن کافي نيست. هميشه در مقابل اراده و خواست انسان موانعي وجود دارد که تنها با استقامت و صبر و پايداري مي توان بر آنها غلبه کرد و راه رسيدن به مقصود را هموار نمود. بنابراين بايد هدف را کاملا شناخت و راه رسيدن به آن را با استقامت و تقويت اراده و تمرين و تکرار و استقامت در راه و نترسيدن از افتادن ها و شکست ها هموار ساخت. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: H}«ما ضعف بدن عما قويت عليه النيه»{H يعني اگر نيت و اراده انسان قوي باشد بدن از انجام هيچ کاري در خود احساس ضعف و ناتواني نمي کند و روح قوي و اراده استوار بدن را مطيع و رام خود مي سازد و او را به کاري که مي خواهد وادار مي نمايد. البته تقويت اراده و به دست گرفتن مهار نفس بايد با حوصله و تمرين و تکرار فراوان در زمان طولاني حاصل شود و شتاب و عجله و افراط و تجاوز از حد در اين راه ممکن است آسيب هاي فراواني به انسان وارد کند. بايد توجه داشت که برداشتن هر گامي در اين راه موفقيت به حساب مي آيد. بررسي گام هاي برداشته شده و شناخت بيشتر از موانع راه و مرور کردن مستمر هدف و ارزش و تعالي آن و نهراسيدن از مشکلات و استقامت و پافشاري در اين راه در تقويت اراده نقش اساسي دارند. براي تسلط انسان بر نفس خود نمي توان زمان معيني را تعيين نمود بلکه اين امر در افراد گوناگون متناسب با استعدادها و ظرفيت ها و شرايط و موانع موجود بر سر راه آنها متفاوت است و لي هر کس با هر توانائي و استعداد و شرايطي مي تواند به راه بيفتد و با تصميم و تجربه و استقامت با ياري جستن از امداد الهي و توسل به اولياي پاک او به مقصد برسد.
کد سوال : 2540
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : همانطور که مي دانيد اصل عليت، اصلي است که از قوانين طبيعي منشاء شده است پس چگونه مي توان در اثبات قضايايي چون خدا، .... و به طور کلي مجردات از آن استفاده کرد؟
پاسخ : قانون عليت داراي دو طرف مي باشد علت و معلول از آن منظر كه هر ممكن الوجودي كه موجود گردد معلول و حادث است و نياز به علت دارد به اين قانون تمسك مي شود تا معلوليت موجودات اثبات گردد و از آن منظر كه هر ممكن الوجودي محتاج به يك علت است و آن علت در نهايت بايد واجب الوجود باشد و خود واجب الوجودمحتاج به علت نيست، نيز به اين قانون تمسك مي شود تا بي نيازي خداوند از علت ثابت گردد. علاوه اين كه اصل عليت از قوانين طبيعي منشأ نشده است بلكه منشأ اصل عليت ذات اقدس واجب الوجود است و قوانين طبيعي و يا قراردادي بيشتر مربوط به باب مقتضيات و معدات هستند نه علت و معلول.