سلام
خب هر کدوم از دوستان نظرشون رو گفتن
من یه موقعی فکر می کردم آسیاب باااااید به نوبت باشه و غیر این محاله
اما حالا می بینم شرایط فرق کرده
آره
شرایط
چرا ما همیشه علایقمون رو در نظر می گیریم
چرا شرایط جامعه رو در نظر نمی گیریم
الان نگاه جوونها به ازدواج فرق کرده
دیگه مثل چند سال پیش نیست که دخترا بشینن تو خونه تا یکی بیاد و در خونشونو بزنه
بعد هم دختره رو فقط بخاطر اینکه یه دختره و باید بره میدادن دست آقا داماد و میگفتن به سلامت
الان تصمیم گیریها عوض شده
هم شرایط آقایون و هم شرایط دختر خانمها
یهو می بینی توی این جامعه ی پیچ در پیچ یه کسی اومد با شرایط خوب و عالی
یا نسبتا خوب
در حدی که میشه بپذیریش و بهش فکر کنی
اونوقت دختر خانوم فقط باید بخاطر اینکه دومی هست و نه اولی
باید بگه نه!!!!
چرا؟
چرا نمی تونه قبول کنه؟
چون خواهر بزرگه هنوز ازدواج نکرده؟
این درست نیست
شاید خواهر بزرگتر نشسته تا پسر آرزوهاش بیاد خواستگاریش
با توجه به شرایط جامعه هممون می دونیم که این پسر آرزوها هم دیگه رفت تو قصه ها
اونوقت تکلیف خواهر کوچیکه چیه؟
باید بسوزه پای خواهر بزرگه؟
دوستان حتی گفته بودن حرف مردم دلیل اصلیه
اما فکر نمی کنید اولا آدم نباید خیلی به حرف مردم توجه کنه
مثلا مردم چه حرف مفیدی تا الان زدند که این دومیش باشه
مردم بخاطر بیکاری منتظر یه سوژه هستن که یه مدت مشغولشون کنه
دوما این روزها همونطور که گفتم شرایط عوض شده مردم هم کمتر دنبال این حرفا هستن
البته بستگی داره که خودت تا چه حد اختیار امور زندگیت رو بدی دست مردم؟!