هلاککنندهها عبارتند از: 1- بخلی که در وجود شخص باشد و آن را اطاعت کند، یعنی ظاهر کند 2- میل و خواهش نفسانی که از آن پیروی شود. 3- و اینکه شخص خودپسند باشد و خود را بزرگ شمارد.
هواهای نفسانی لغزشگاه بزرگی بر سر راه شناخت حقایق است و اگر می بینیم که بسیاری به درک حقایق موفق نمی شوند این نه به خاطر آنست که ابزار های ادراکی آنها آسیب دیده است، بلکه در اکثر مواقع وجود هوا و هوسهاست که نمی گذارد واقعیات را آنچنان که هست درک کنند.
قرآن کریم می گوید: « وَإِنَّ كَثِیرًا لَّیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَیْرِ عِلْمٍ ؛ چه بسیار افرادی که بدون علم و از روی هوی و هوسهای خود موجب گمراهی می شوند». (انعام /119)
حقایق سرایی است آراسته
هوی و هوس گرد برخاسته
نبینی هرجا که برخاست گرد
نبیند نظر گر چه بیناست مرد
«ما او را به اختیارش واگذاردیم و او به جاى اینکه با استفاده از علوم و دانش خویش هر روز مقام بالاترى را بپیماید” به پستى گرائید و بر اثر پیروى از هوى و هوس مراحل سقوط را طى کرد” وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ؛ ولى او در زمین بماند و از پى هواى خویش رفت».
سپس این شخص را تشبیه به سگی میکند که همیشه زبان خود را همانند حیوانات تشنه بیرون آورده، میگوید: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ؛ او همانند سگ است که اگر به او حمله کنى دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنین است».
به عبارتی چنین فردی بر اثر شدت هوی پرستی و چسبیدن به لذات جهان ماده، یک حال عطش نامحدود و پایانناپذیر به خود گرفته که همواره دنبال دنیا پرستی میرود، نه به خاطر نیاز و احتیاج بلکه به شکل بیمار گونهای همچون یک” سگ هار” که بر اثر بیماری هاری حالت عطش کاذب به او دست میدهد و در هیچ حال سیراب نمیشود این همان حالت دنیا پرستان و هوی پرستان دون همت است، که هر قدر بیندوزند باز هم احساس سیری نمیکنند.
پیغمبر اکرم - صلّی اللَّه علیه و آله- فرمود: سه چیز هلاککننده است و سه چیز نجات دهنده. امّا هلاککنندهها عبارتند از: 1- بخلی که در وجود شخص باشد و آن را اطاعت کند، یعنی ظاهر کند 2- میل و خواهش نفسانی که از آن پیروی شود. 3- و اینکه شخص خودپسند باشد و خود را بزرگ شمارد
علاقه به دنیا و هوی پرستی، انسان را نسبت به امور دیگر بیتفاوت میکند و هوی و هوس مانع پذیرش دعوت پیامبران می گردد «أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ؛” آیا دیدى کسى که معبود خود را هواى نفس خویش برگزیده”؟!». «أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا؛” آیا با این حالت تو قادر به هدایت او و دفاع از او هستى”؟!».
یعنی اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انکار و انواع مخالفت ها زدند ، نه به خاطر آن بوده که منطق تو ضعیف و دلائل تو غیر قانع کننده و در آئینت جای شک و تردید است ، بلکه به خاطر این است که آنها پیرو فرمان عقل و منطق نیستند، معبود آنها هوای نفسشان است، هوی و هوس خود را خدای خود پنداشته اند. آیا انتظار داری چنین کسانی تو را پذیرا شوند، یا بتوانی در آنها نفوذ کنی؟!
به طوری که در ذیل با توجه به آیات و روایات خواهیم گفت که هوی پرستی چه مضراتی را به دنبال دارد ؛
هوی پرستی، سرچشمه غفلت است. «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ؛و از آن که دلش را از ذکر خود بىخبر ساختهایم، و از پى هواى نفس خود مىرود و در کارهایش اسراف مىورزد، پیروى مکن»
هوی پرستی، سرچشمه ی کفر است. «فلا یصدنک عنها مَنْ لا یُۆْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ؛ پس مبادا آنکه از هواى نفسش پیروى کرده و [به این سبب] به قیامت ایمان ندارد، تو را [از توجه به آن] باز دارد که هلاک مىشوی».
هوی پرستی، بدترین انحراف است. «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ؛ و گمراهتر از کسى که بدون هدایتى از سوى خدا از هواهاى نفسانى خود پیروى کند، کیست».
هوی پرستی، مانع قضاوت عادلانه است. «فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى؛ پس میان مردم به حق داورى کن و از هواى نفس پیروى مکن».
هوی پرستی، سرچشمه ی فساد است. «لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ؛ و اگر حق از هواهاى نفس آنان پیروى مىکرد، بىتردید آسمانها و زمین و هر که در آنهاست از هم مىپاشید [و تباه مىشد چنین نیست که حق از هواهاى نفس آنان پیروى کند]».
هوی پرستی، سرچشمه ی غصّههاست. هوی پرست، ایمان ندارد. هوی پرست، بی عقل است. آغاز فتنهها پیروی از هوس ها و ایجاد بدعتها میباشد.
هوی و هوسها انسان را کر و کور کرده و قدرت تشخیص حقّ از باطل را میگیرد. ریشه ی بتپرستی، هواپرستی است. خداجویی در فطرت هر انسانی وجود دارد، لکن او در مصداق و یافتن حقّ گرفتار اشتباه میشود. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ؛ هواى [نفسش] را معبود خود گرفت» انبیا مسئولیّتی در هدایت اجباری هوی پرستان ندارند. «أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا؛ آیا تو مىتوانى کارساز ونگهبان او باشى [که او را به میل خود به راه راست هدایت کنى؟]».
«وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّه؛ِ از هواى نفس پیروى مکن که تو را از طریق خداوند گمراه مىسازد».
در حدیث معروف پیامبر (صلی الله و علیه وآله) و امیر مۆمنان علی علیه السلام نیز آمده است: اما اتباع الهوی فیصد عن الحق: ” اما پیروی از هوای نفس انسان را از راه خدا باز میدارد”.
در روایات می خوانیم هیچ ستمی چون هویپرستی نیست، آن کس که بداند خداوند او را میبیند و گفتارش را می شنود، آن کس که بداند خداوند از کارهای نیک و بد او باخبر است و همین علم و عقیده ایمانی، او را از کارهای زشت باز دارد، چنین کسی از مقام خدا ترسیده و نفس خود را از هویپرستی منع نموده است. شجاعترین مردم کسانی هستند که بر هوسهای خود غلبه کنند.
پیامبر (صلوات اللَّه علیه) فرمود: هوی را بدان سبب هوی نامیدهاند که صاحب خود را فرو میافکند.
هر مردی از امت من که از چهار چیز سالم بماند اهل بهشت است: فرو رفتن در دنیا، هویپرستی، شکمپرستی، و شهوترانی (در امور جنسی) .
همچنین ایشان در جایی دیگر می فرمایند : ثلاث مهلکات و ثلاث منجیات فامّا المهلکات فشحّ مطاع و هوی متّبع و اعجاب المرء بنفسه و امّا المنجیات فخشیة اللَّه فی السّر و العلانیّة و القصد فی الغنی و الفقر و العدل فی الرضا و الغضب : سه چیز هلاککننده است و سه چیز نجات دهنده. امّا هلاککنندهها عبارتند از: 1- بخلی که در وجود شخص باشد و آن را اطاعت کند، یعنی ظاهر کند 2- میل و خواهش نفسانی که از آن پیروی شود. 3- و اینکه شخص خودپسند باشد و خود را بزرگ شمارد.
چه بسیار نیکو گفته ابوذر (ره) که خداوند عنایت نفرموده به بنده خود چیزی بهتر از مجاهده با نفس که می تواند آدمی نفس خود را أمر و نهی کند و از همه بدی ها و زشتی ها خویشتن را بر حذر دارد و از جمله مجاهده با نفس این است که انسان غذائی نخورد (و آبی نیاشامد) مگر موقعی که به آن حاجت پیدا کند و نخوابد مگر زمانی که خواب بر او غلبه کند و سخن نگوید مگر هنگامی که به آن ضرورت و احتیاج پیدا نماید، خلاصه نفس خود را از تمامی هوی و هوس ها باز دارد، تا بدان واسطه به مقامات عالیه نائل گردد. چنان که می فرماید حضرت أحدیت: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى ؛ و اما کسى که از مقام و منزلت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوی و هوس بازداشته است پس بىتردید جایگاهش بهشت است » «وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیر؛ٍ و اگر پس از دانشى که [چون قرآن] برایت آمده از هوی و هوسهاى آنان پیروى کنى، از سوى خدا هیچ سرپرست و یاورى براى تو نخواهد بود».
حضرت صادق علیه السّلام فرمود : من برای این امت آنان که در حق ما معرفت داشته باشند (اهل بیت را بشناسند) امید نجات و خلاصی دارم ، مگر برای یکی از سه گروه :
1- همکار و همراه سلطان ستمگر 2- کسی که دنبال هوی و هوس رود 3- کسی که گناه و فسق را علنا و آشکارا انجام دهد (برای این سه گروه امید نجات ندارم).
بدترین نوع بت پرستی
تمام گناهان و مفاسد و بدبختی ها از هوای نفس سرچشمه میگیرد، هوای نفس بدترین بتی است که معبود واقع شده” ابغض اله عبد علی وجه الارض الهوی”. حتی ابزار نفوذ شیطان در وجود آدمی” هوای نفس” است که اگر این ” شیطان درون” با ” شیطان برون” هماهنگ نشود و در را به روی او نگشاید وارد شدن او غیر ممکن است .
در اصول کافی به سند خود از یحیی بن عقیل روایت کرده که گفت: امیر المۆمنین (علیه السلام) فرمود: من تنها از دو چیز بر شما میترسم، یکی پیروی هوی و یکی آرزوی دراز، چون پیروی هوی آدمی را از حق باز میدارد، و آرزوی دراز آخرت را از یاد میبرد.
بخش قرآن تبیان
منبع: شیعه ها