تبیان، دستیار زندگی

به نام خدا

ســـلام

نمی دونم چرا هر جا تا میاییم مشدی حرف بزنیم همه خندشون میگیره!!!(قابل توجه مركز نشینهای عزیز)

من فكر می كنم همین عنوان بحث هم كافیه تا یه نیش خندی بزنید!!!

اگه شما بدونید اصل فارسی دری چیزی نیست جز همین لهجه و گویش مشدی دیگه اینجوری نمی خندین.!!!

گویش مشهدی یكی از گویش های واقعا زیباست كه دیگه كمتر كسی رو توی این شهر با گویش اصیل مشهدی پیدا میكنید و هر چی كه می بینید چیزی نیست جز مختصری مشهدی و باقیش هم زبان كوچه خیابونی كه مشهدی حرف زدن توش گم میشه.

مطالبی كه می خوام توی این بحث بذارم حاصل یه جستجوی كوچیكه توی وبلاگ و سایتهای مختلف كه اینجا بصورت یك تیكه میذارم،و متشكل شده از كلمات و اصطلاحات مشهدی، متن و داستانهای زیبای مشهدی، شعر و خلاصه هر چی گیرم بیاد.

امیدوارم براتون خسته كننده نباشه.

از دوستانی كه نظری در این باره دارند و مخصوصا مخصوصا مشهدیای عزیز كه یدی توی مشدی حرف زدن دارند دعوت میكنم تا با حضورشون و با كمك هم دیگه این مبحث رو به شكل زیبایی در بیاریم..

.

به نام خدا

ســـلام

لیست بعضی کلمات را که تنها مشهدی‌ها به‌کار می‌برند پایین آوردم. البته مشهدی‌ها  معمولا نمی‌دونن که این کلمات را فقط آن‌ها به‌کار می‌برند و برخی از این کلمات بسیار مصطلح است.

اگر شما کلمه‌های دیگری سراغ دارید و یا از این کلمات استفاده می‌کنید بگین تا بدونم واقعا فقط ما مشهدیا ازینا استفاده میكنیم یا نه چون برام خیلی جالب بوداین نكته.

اگه توی معنی كلمات هم مشكلی داشتین بگین تا بیشتر توضیح بدم.

شِرشِره : کاغذکشی

غُر، غُردَبه : یک چیزی که صدمه دیده و تو رفته
تارت و پارت : پخش و پلا

سوبالا، سوپایین (چراغ ماشین) : نوربالا، نورپایین
نوردِوون : نردبان

لاخ (مو) : تار

پاتروم : سرپیچ لامپ
سوسه‌لنگ : دم‌جنبانک

اندر (مادر اندر، برادر اندر، ... ) : مادر ناتنی، برادر ناتنی
لَخِه : کهنه پاره

موساکوتقی : قُمری
آق‌میرزا: شوهرخواهر

زلفی ِ در: شب‌بند ِ در
وَرچُپّـِه: برعکس

مکُش مرگِ ما: اعیانی، شیک
ناخن‌جـِلـِّه: مشگون

قوجمه: انگور دانه شده
پیشینگ: ریختن ناخواسته مایعات روی لباس
حولی: حیاط

ز ِنج : چسبناک
لُکِّه : چیز جمع و جور و مچاله شده، همچنین حالتِ شخصی که چمباتمه زده ( مثلا از سرما)
لتِّه :تکه پارچه،کهنه پارچه

لوخ: حصیر آفتابگیر پشت پنجره
خُردو : کوچک

ناخن‌جـِلـِّه: مشگون
پیشینگ: ریختن ناخواسته مایعات روی لباس
قِلِه، قِلِه‌گی: روستا، روستایی ( عامیانه‌‌یِ قلعه)
چـِغـَل: زبر، ضخیم

کـَغ: کال، نرسیده

آخ جان

به به چه تاپیکی

چه مشَدی حرف بزنُم مو!!

هیشکی نمِتِنِه مثل مو مشَدی حرف بِزنه!!!

هههههههه سیدان جان مو دیروز داشُتم تو خیابون مِرَفتُم!!

بعد یک پسره سرباز بود به گمونُم! داشت لهجه مشَدیره مسغره! مِکِرد!!

چقدر بی تِربیتن بعضیا!! تازه او روزم تو حرم یک زنه تهرانی داشت به مشَدیا مِخندید!!!

(واللا من اینقدر لهجم غلیظ نیست!!)

به نام خدا .. سلام

من فکر می کردم فقط زبان شیرین آذری خیلی وسیعه ! مرسی مشدی ! خیلی جالبه ! از همون کلمه اول ( کاغذکشی ) گفتم بابا تو دیگه کی هستی تا همون قمری که تلفظ معادلش برام سخته ( موسا کو تقی ؟ ) ! خیلی جالبن . ادامه بدین .

 خیلی خوبه . مو موخومت . این خوبه که همه با مشهدیها آشنا بشن که دیگه اینقدر گیر ندن به لهجه ما .من مخلص تمام مشهدیهای گل هستم . یا علی

سلام دوستان طاعاتتون قبول باشه به نظر من یکی از بی فرهنگ ترین افراد کسانی هستند که این لهجه ها رو تمسخر کنند لهجه ما اراکی ها رو ندیدید دلتون بسوزه

لهجه مشهدي،بر خلاف عقيده ي بعضي ها،خيلي شيرينه.

سلام نازنین یره عجب بستی زدیاااااا عزیز كلپاسه یادت رفت =مارمولك البته جن تا دیكه هم بلدم كه فك كنم از نوع زیغش باشه (خیلیها معنیشو نمدنن وتوش كب مكنن خب راستی بجه های مشد یكم از ا صفاهانیا یاد بكیری ن خداوكیلیجن بار توانجمن نصف جهان رفتین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (((((( ((( كزارش نمایشكاه نمیبینم)))))))))))))))

به نام خدا

ســـلام

 به به  میبینم كه جمع مشدیا و غیر مشدیا جمعه... بچه ها معلومه این بحث حسابی بهتون ساخته ها.. اگه میبینید مشدی حرف نمیزنم واسه اینه كه دوستای دیگه راحت تر مطالبو بخونن. خب از بالا شروع كنیم بریم تا پایین.

مونا خانم این سیدان كه فرمودید كی می باشند؟؟میشه توضیح بدین؟؟ ...خب نمی خواد... اشكالی نداره .. الان معرفی می كنم.. بنده سعید هستم.. یه بچه مشدی كه نام كاربریم همو ن سعیدان... سعید می تونین صدام كنین. مونای عزیز آره بابا شناختمت خیلی باحال مشدی حرف میزنی ... باید اینجا كمكمون كنی تا همه گویش مشدی رو خوب بشناسن پس منتظر حضور دوبارتون هستیم.

عشق آبی هنوز كجاشو دیدی.. این تازه نصفش هم نیست..تازه آذری یك زبانه ولی مشهدی در حد یك گویش...نمیشه مقایسه كرد..اون موسا كوتقی هم خیلی راحته.. موسا..كو..تقی..همین..اون كلمات كاغذ كشی و غیره و غیره هم اصلا مشدیا استفاده نمیكنن... و شاید خیلیا معنی كاغذ كشی رو ندونن... ممنون از اظهار نظرتون..

مهدی جان آی گفتی.. منم یكی از دلایل ایجاد این بحث همین تمسخر لهجه ها بود.. می بینین چجوری شروع كردم.. با یه اعتراض نمكین... ..راستی لهجه اراكی چجوریه؟؟

بازم رسیدیم به مشدیای عزیز..جناب نسیم خان شمال....والا خاطرات كه چه عرض كنم...مونا خانم چند نمونشو گفتن..شما هم اگه خاطره ای دارید مشتاق شنیدنشون هستیم..

مورچه بیست و دوی عزیز ... آقا یا خانم؟؟آره دیدی همشهری؟؟؟ تازه دارم با ای لهجمون حال مكنم... اونم توی انجمن ادبیات...بذار كف همه ببره.. دیگه لفظ قلم حرف نزنن.. تازه بازم میگم این هنوز اولشه... ازین كلمه ها هنوزم میذارم تو پست بعدی..البته شما هم كلمات مشهدی داشتین مشتاقانه آماده شنیدنشون هستیم... كلمات شعر جمله ها و هر چی به زبون مشدی. درمورد نمایشگاه هم چشم به وقتش و به جاش...حتما با هم یه كارایی انجام میدیم در آینده ای نزدیك.

الان باید سه بار جواب مورچه بیست و دو رو بدم؟؟؟

.

به نام خدا

ســـلام

دوستان این هم قسمت دوم كلمات مشهدی و معادل شون ...

كلماتی كه به رنگ سبز نوشتم، كلماتی هستند كه من خودم به شخصه معادل شون رو نمیدونستم یا اصلا استفاده نمی كنم. (‌باز بهم نخندین)

كلمات پر كاربرد هم به رنگ نارنجی نوشته شدن.

ز ِنج : چسبناک

نارنجک : نان خامه‌ای(فوق العاده پرکاربرد)
اِشکاف : کمد

کُخ : سوسک، حشره‌ی نسبتا بزرگ، کِرم (مثال : کُخ نریز : کِرم نریز، اذیت نکن)
یاد داشتن : بلد بودن

سَرکُن : مدادتراش
میلان : کوچه(بسیار پرکاربرد)

مغز ِ مدادفشاری : نوکِ مدادفشاری
سیخ ِ ماهی : تیغ ِ ماهی

پَلَخمون : یک وسیله‌ی Y شکل از چوب که یک کِش یا لاستیک به انتهایش وصل است و با آن می‌توان سنگ پرتاب کرد. ( برای زدنِ چغك؟؟!)
چُمبه : اصطلاح کوچه بازاری برای فرد چاق
چُغُک : گنجشک
چلغوز : یک نوع آجیل شبیهِ بادام

کم‌زور یا پرزور کردنِ گاز : کم و زیاد کردن شعله‌ی گاز
و ِی کردن (برنج) : درشت شدن بعد از پختن (برنج)
کلپاسه : مارمولک

دِلَنگون : آویزان
جیر دادن : جِر زدن

پاچال : جایی که مغازه‌دار پشت آن با مشتری سروکار دارد، دخل از شهرهای دیگر هم استفاده می‌شود)
توشله : تیله

اَلِفش : نوچ

شمال : باد ( قدیمی )

چُخت : سقف ( خیلی قدیمی )
کاغذباد : بادبادک، کایت

سرپایی : دمپایی

سر ِ نوشابه : در ِ نوشابه
یَره، یره‌گِه : یارو، (بسیار پرکاربرد بین عوام)

ناسوس : تلمبه‌یِ دوچرخه
کُلاج : کسی که چشمش چپ است

هم زلف:باجناق

جاری:زنهاي دوتا داداش با هم رابطه جاري رو دارن(همانند دوتا باجناق منتها براي خانمها)     

خفتی: گردنبند

فنت: واشر پلاستیکی مورد استفاده در چرخ دوچرخه

فکله:میدان(بسیارپرکاربرد)

غطه:اب تنی

توخ توخ:ریز ریز

توله دادن:هل دادن

قِلِفت = قابلمه
قِلِفتی:کامل

قِلِفتی پوست کندن: پوست را یک تکه کندن

تسمه:کمربند شلوار مردان

واز رفتن:باز شدن

خسر:پدرزن

کله ونگ:مشغول

کله کردن:به سوی جایی رفتن

حالا اگه دوستای مشهدی كلمه جدیدی به ذهنشون میرسه میتونن در ادامه قرار بدن.

.

خیلی خیلی مرسی

یه نکته ای که هست مشهدیا یک آهنگ خاصی تو کلومشون دارند که اگر چندین سال هم از مشهد دور باشند باز هم این آهنگ رو با کمی دقت میشه از زبونشون کشف کرد ، این آهنگ تو کلام خود من هم گاهی اوقات کشف میشه البته با اینکه اصلا مشهد زندکی نکردم و فقط پدر و مادرم اهل این شهر زیبای کشورم هستند . یه حالت کشیدن تو حرفها و نرم صحبت کردن که واقعا دلنشینه و بدون غلو دارم میگم که گویش مشهدی دلنوازه . البته این گویش در بعضی شهرها خیلی غلیظ تر هم میشه من از سبزوار میگم نمی دونم ولی فکر کنم لهجه ی سبزواری با مشهدی تفاوتی نداشته باشه و یکی باشند .

چند تا کلمه رو می گم که برا خودم خیلی جالب بود و کلی خندیدم وقتی فارسیشو یاد گرفتیم البته شاید بعضی از کلمات برای تهرانی ها عجیب به نظر برسه و شایدم توهین به حساب بیاد ولی در زبان عامیانه ی مشهد به کار میره .

رشمه : طناب  ر رو با ضمه بخونید .

نوس : دماغ که کاملا برابره با اینگلیسی آن .

کلمه زیاده ولی این دوتا برام خیلی جالب بود ، من که باهام سبزواری غلیظ صحبت می کنند هیچ چی نمی فهمم ، چون واقعا سخته ، بابا بزرگم همیشه همین طوری صحبت می کرد

با اینکه مشهد زندگی نکردم و سال به سال شاید بریم برای دیدن اقوام ولی احساس خیلی نزدیکی با این شهر می کنم و خیلی دوستش دارم .

با تشکر