ملاقات با کهنسال ترین رزمنده دفاع مقدس +عکس
به دنبال حبیب محبوب جبهه خمینی(ره) و میراثدار نستوهی مردان خداباور، از كهن دیار تاریخی- باستانی فسا سر در آوردیم.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، شهری سرسبز و سرفراز در 140 كیلومتری جنوب شرقی شیراز كه گرچه خاكش از جنگ دور بوده اما به یمن هزار و ده لاله واژگون و شیدایی اش كه «بی بال پریدن» را مكرر كرده و مستجاب شده اند، عزیز و شقایق پوش و آسمان نشان است.
در جنوبی ترین سمت شهر، رسمش را كه از اسمش پرآوازه تر است جویا می شویم اما بی فایده است! این را از حیرت گاه و بیگاه عابران بی خبر می توان فهمید. گویی روزمشغولی های رنج آلود و پیچ وخم زندگی، این نامی روسپید سال های بی برگشت را از یاد شهر برده است!... پس از قدری بالا و پایین كردن خیابان های تنگ و نارنج پوش - كه تا ساعتی پیش جوابمان كرده بودند! - حوالی بلواری كه می رسد به گلزار شهدا، قدم آرام می كنیم و فقط پلاك ها را می بینیم تا او را كه در كوچه غریبانه امروز خانه دارد راحت تر پیدا كنیم.
مستطیل آلومینیومی كوچك آبی رنگی كه شماره 1752 بر آن حك شده است، چشمانمان را پر از خورشید می كند. بی درنگ، آفتابگردان می شویم و این یعنی رسیده ایم سر قرار. با كمی مكث، نگاهمان را به آسمان می سپاریم و صلوات بر لب، سرازیر خانه می شویم. خانه ای مرتب، سرپا و سربلند با نمای مرمرسفید كه بیست و چندسالی است در و پنجره هایش به عشق «او» باز و بسته می شوند؛ خانه ای كه مثل خانه های معمولی نیست.
خانه ای كه بابا دارد و زهرا و مریم؛ بابایی كه به قولی، بابابزرگ مهربان 106 ساله جبهه هاست و پیرسال ترین یادگار ماندگار سال های ملكوت این ملك مینویی نسیم. بی تاب دیدارش به هرسو سر می چرخانیم تا این كه پیرمرد را بر تختی ساده با تشك سفیدگلدار - كه 7سال است اجازه نمی دهد صدای قدم های محكم و مؤمنش شنیده شود - در كنج دنج و آرام اتاقی سه در چهار می یابیم در حالی كه به 5 پشتی كه پشت هم ردیف شده اند تا تعادل تن نحیفش را حفظ كنند، تكیه زده است و مروارید دانه های تسبیحی را در میان انگشتانش می غلتاند.
«خون اش جوان مانده و پایش پیر» و زمینگیر. قطر عینكش، صورت شفاف و آفتابخورده اش را مظلوم و خواستنی تر می كند. چین و چروك پیشانی بلند و تربت نشانش خالی از سربندهای دنیایی است اما هنوز هم سربند آن روزهای تیر و تركش را بر دلش بسته و همچنان سرش بند جبهه است؛ بند كرخه و خرمشهر و آبادان و فاو... یاد شهدا، بارانی اش می كند