فرقه ناجیه از دیدگاه علماى اهل سنت
علماى اهل سنت نیز در تعریف فرقه ناجیه، دچار اختلافات شدیدى شدهاند، برخى اشاعره و اهل حدیث را فرقه ناجیه دانستهاند و برخى ماتردیه را. برخى اهل قیاس (حنفىها) را فرقه ضاله دانستهاند و برخى اشاعره و... را. در ذیل به چند نمونه اشاره مىشود.
فقط اشاعره، فرقه ناجیه هستند
قاضى عضد الدین ایجى، از بزرگان اهل سنت مىگوید:
وأمّا الفرقة المستثناة الذین قال فیهم: هم الذین على ما أنا علیه وأصحابی، فهم الأشاعرة والسلف من المحدّثین وأهل السنّة والجماعة، ومذهبهم خال من بدع هؤلاء.
فرقه نجات یافته كه در سخن رسول خدا آمده است و فرمود: آنچه كه من و یارانم بر آنیم، اینان اشاعره و محدثان سلف و اهل سنت و جماعت هستند كه مذهبشان از بدعتها به دور است.
الإیجی، عضد الدین (متوفای756هـ)، كتاب المواقف، ج 3 ص 718، تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ناشر: دار الجیل، لبنان، بیروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ، 1997م.
ماتردیه، فرقه ناجیه هستند
أبو سعید خادمى در دفاع از ماتردیه مىگوید:
قَالَ الْعَلَّامَةُ الْعَضُدُ: الْفِرْقَةُ النَّاجِیَةُ وَهُمْ الْأَشَاعِرَةُ لَعَلَّ مُرَادَهُ إمَّا تَغْلِیبَ أَوْ عُمُومَ مَجَازٍ أَوْ ادِّعَاءَ اتِّحَادِهِمْ مَعَ الْمَاتُرِیدِیَّةِ الَّذِینَ تَابَعُوا فِی الْأُصُولِ كَالْحَنَفِیَّةِ إلَى عَلَمِ الْهُدَى الشَّیْخِ أَبِی مَنْصُورٍ الْمَاتُرِیدِیِّ وَجْهُ كَوْنِهِمْ فِرْقَةً نَاجِیَةً الْتِزَامُهُمْ كَمَالَ مُتَابَعَةِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ تَعَالَى عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَصْحَابِهِ فِی مُعْتَقَدَاتِهِمْ بِلَا تَجَاوُزٍ عَنْ ظَاهِرِ نَصٍّ بِلَا ضَرُورَةٍ وَلَا اسْتِرْسَالٍ إلَى عَقْلٍ خِلَافًا لِمُخَالِفِیهِمْ كَمَا ذَكَرَهُ الْعَلَّامَةُ الدَّوَانِیُّ.
عَضُد الدین ایجى مىگوید: فرقه ناجیه اشاعره است، شاید مقصود او از این سخن یا به نحو غلبه؛ یعنى اكثر اشاعره و یا از باب عموم مجاز باشد و یا از این جهت كه اعتقاداتشان با ماتُریدیه یكسان است كه در اصول مانند ابو حنیفه از ابو منصور ماتُریدى پیروى مىكنند، و علت اینكه اینان را فرقه ناجیه دانسته است به جهت تبعیت كامل از رسول خدا و اصحاب در اعتقادات و بدون تجاوز از ظاهر نصوص؛ مگر به قدر ضرورت و یا ارجاع به عقل بر خلاف مخالفینشان است.
الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفاى1156هـ)، بریقة محمودیة، ج 1، ص 388.
فقط پیروان احمد بن حنبل، فرقه ناجیه هستند
سفارینى، یكى دیگر از علماى اهل سنت در باره فرقه ناجیه مىنویسد:
أهل السنة والجماعة ثلاث فرق: الأثریة وإمامهم أحمد بن حنبل، والأشعریة وإمامهم أبو الحسن الأشعری، والماتریدیة وإمامهم أبو منصور الماتریدی.
اهل سنت و جماعت سه فرقه هستند: اثریه كه امامشان احمد حنبل است و اشعریه كه امامشان ابوالحسن اشعرى است و ماتُریدیه كه امامشان ابومنصور ماتُریدى است.
و در ادامه مىگوید:
قال بعض العلماء: هم یعنی الفرقة الناجیة أهل الحدیث: یعنی الأثریة، والأشعریة والماتریدیة.
بعضى از دانشمندان گفته اند: فرقه ناجیه اهل حدیث هستند؛ یعنى اثریه و اشاعره و ماتُریدیه.
و در پایان مىگوید:
أنّ قول النبی صلى اللّه علیه وآله وسلم: «إلا فرقة واحدة » ینافی التعدّد، فالفرقة الناجیة هم الأثریّة فقط، أتباع أحمد بن حنبل، دون الأشعریّة والماتریدیة.
اما فرمایش رسول خدا كه فرمود: یك فرقه اهل نجات است، با تعدد فرقهها منافات دارد؛ بنابراین فرقه ناجیه یكى بیش نیست و آن اثریه پیروان احمد حنبل مىباشند، نه اشاعره و ماتُریدیه.
السفارینی الحنبلی، شمس الدین محمد بن أحمد بن سالم (متوفای 1188هـ)، لوامع الأنوار البهیّة، ج1، ص73 ـ 76.
فقط اهل حدیث، فرقه ناجیه هستند
از میان دیگر فرقههاى اسلامى، اهل حدیث تلاش بیشترى كردهاند تا خود را فرقه ناجیه جلوه داده و دیگران را فرقه هالكه معرفى كنند.
أبو مظفر سمعانى مىنویسد:
أن الله تعالى أبى أن یكون الحق والعقیدة الصحیحة إلا مع أهل الحدیث والآثار لأنهم أخذوا دینهم وعقائدهم خلفا عن سلف وقرنا عن قرن إلى أن انتهوا إلى التابعین وأخذه التابعون عن أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم وأخذه أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم عن رسول الله صلى الله علیه وسلم ولا طریق إلى معرفة ما دعا إلیه رسول الله صلى الله علیه وسلم الناس من الدین المستقیم والصراط القویم إلا هذا الطریق الذی سلكه أصحاب الحدیث
وأما سائر الفرق فطلبوا الدین لا بطریقه لأنهم رجعوا إلى معقولهم وخواطرهم وآرائهم فطلبوا الدین من قبله فإذا سمعوا شیئا من الكتاب والسنة عرضوه على معیار عقولهم فإن استقام قبلوه وإن لم یستقم فی میزان عقولهم ردوه فإن اضطروا إلى قبوله حرفوه بالتأویلات البعیدة والمعانی المستنكرة فحادوا عن الحق وزاغوا عنه ونبذوا الدین وراء ظهورهم وجعلوا السنة تحت أقدامهم تعالى الله عما یصفون...
أو ما سمعت أن المعتزلة مع اجتماعهم فی هذا اللقب یكفر البغدادیون منهم البصریین والبصریون منهم البغدادیون ویكفر أصحاب أبی علی الجبائی ابنه أبا هاشم وأصحاب أبی هاشم یكفرون أباه أبا علی.
خداوند متعال اراده نفرموده؛ مگر آن كه مذهب و عقیده حق و صحیح فقط نزد اهل حدیث باشد؛ زیرا آنان دین و اعتقاداتشان را نسل به نسل ازتابعان و آنان از اصحاب رسول خدا و اصحاب از رسول خدا گرفته اند؛ بنابراین راهى براى رسیدن به دین صحیح و راه مستقیم و استوار وجود ندارد؛ مگر راهى كه اصحاب حدیث مىروند.
ولى فرقههاى دیگر، دین را با روشهاى دیگرى مانند مراجعه به عقل و آراء و ذهنیات خودشان تعریف و تفسیر مىكنند، كتاب و سنت را با معیارهاى عقلى مىسنجند كه اگر موافق بود مىپذیرند و اگر مخالف بود رد مىكنند و اگر مجبور به پذیرش آن باشند بازهم با تفسیر و تأویل غیر مناسب و دور از حقیقت آن را تحریف مىكنند؛ از این رو، از جاده حق منحرف شده و از حقیقت دین فاصله گرفته و سنت را نابود كردهاند، وبه همین جهت است كه مىبینید معتزله با اینكه تحت یك نام و مذهب جمع شدهاند؛ ولى یكدیگر را تكفیر مىكنند، معتزله بغداد اهل بصره را و معتزله بصره بغدادى را تكفیر مىكند، طرفداران ابوعلى جبائى فرزندش ابوهاشم را تكفیر مىكنند و طرفداران ابوهاشم پدرش ابوعلى را.
السمعانی، ابوالمظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار (متوفای489هـ)، الانتصار لأصحاب الحدیث، ج 1، ص 44، تحقیق: محمد بن حسین بن حسن الجیزانی، ناشر: مكتبة أضواء المنار - السعودیة، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1996م.
و براى این كه ثابت كنند كه فرقه ناجیه فقط آنها هستند، دست به داستان سرائى زده و با جعل قصههاى عوام فریب از خواب نما شدن و تشرف به محضر رسول خدا استفاده مىكنند و مىگویند رسول خدا را در خواب دیدهایم و تأیید آن حضرت را نیز دریافت كردهایم !!!.
خطیب بغدادى در این باره مىنویسد:
حدثنی محمد بن أبی الحسن قال أخبرنی أبوالقاسم بن سختویه قال سمعت أباالعباس أحمد بن منصورالحافظ بصور یقول سمعت أبا الحسن محمد بن عبدالله بن بشر بفسا یقول رأیت النبی صلى الله علیه وسلم فی المنام فقلت من الفرقة الناجیة من ثلاث وسبعین فرقة قال أنتم یا أصحاب الحدیث
محمد بن عبد الله بن بشر مىگوید: رسول خدا را در عالم خواب دیدم، سؤال كردم فرقه ناجیه از بین هفتادو سه فرقه كیست؟ فرمود: شما اى اصحاب حدیث!!!.
البغدادی، أحمد بن علی ابوبكر الخطیب (متوفای463هـ)، شرف أصحاب الحدیث، ج 1، ص 25، تحقیق: د. محمد سعید خطی اوغلی، ناشر: دار إحیاء السنة النبویة - أنقرة.
ابن فاخر اصفهانى مىنویسد:
حدثنا محمد بن عبید الله بن بشر الفسوی، قال: رأیت رسول الله فی المنام فی مسجد عندنا بفسا جالس (لنا؟) فی المحراب، فبركت بین یدیه وبیدی محبرة، فقلت: یا رسول الله، من الفرقة الناجیة من الثلاث والسبعین فرقة من أمتك؟ قال: أنتم یا أصحاب الحدیث.
محمد بن عبید الله بشر فسوى گفته است: پیامبر را در عالم خواب در مسجدى در شهر فسا دیدم كه در محراب نشسته بود، مقابلش زانو زدم و گفتم: فرقه ناجیه از بین فرقههاى امتت كدام یك است؟ فرمود: شما اى اصحاب حدیث!!!!.
السمری الاصبهانی، معمر بن عبد الواحد بن رجاء بن عبد الواحد بن محمد بن الفاخر (متوفای564هـ)، مجلس ابن فاخر الأصبهانی، ج 1، ص 480، تحقیق: نبیل سعد الدین جرار، ناشر: مكتبة البشائر الاسلامیة - لبنان / بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.
طبیعى است كه وقتى كسى نتواند دلیلى براى حقانیت مذهب خود ارائه كند، دنبال خواب، فال و... مىرود.
زیدیه، فرقه ناجیه هستند
فرقه زیدیه نیز ادعا مىكنند كه فرقه ناجیه آنها هستند و در این باره كتابهایى نیز نوشتهاند.
حاجى خلیفه مىنویسد:
وصنف أحمد بن یحیى المرتضى مختصرا سماه الملل والنحل أیضا على مذهب الزیدیة وذكر فیه ان الفرقة الناجیة هی الزیدیة.
احمد بن یحیى كتابى مختصر به نام ملل و نحل در مذهب زیدیه نوشته است و در آن زیدیه را فرقه ناجیه معرفى مىكند.
القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفى بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفای1067هـ)، كشف الظنون عن أسامی الكتب والفنون، ج 2، ص 1821، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت - 1413 – 1992.
اهل قیاس (پیروان ابوحنیفه) اهل آتش هستند
روایات صحیح السندى در كتابهاى اهل سنت یافت مىشود مبنى بر این كه كسانى كه قیاس را یكى از منابع فقهى خود مىدانند، فرقه هالكه و اهل آتش هستند.
حاكم نیشابورى مىنویسد:
أخبرنا محمد بن المؤمل بن الحسن ثنا الفضل بن محمد بن المسیب ثنا نعیم بن حماد ثنا عیسى بن یونس عن جریر بن عثمان عن عبد الرحمن بن جبیر بن نفیر عن أبیه عن عوف بن مالك رضی الله عنه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم ستفترق أمتی على بضع وسبعین فرقة أعظمها فرقة قوم یقیسون الأمور برأیهم فیحرمون الحلال ویحللون الحرام هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه.
عوف بن مالك به نقل از رسول خدا مىگوید: رسول خدا فرمود: به زودى امت من به هفتاد و چند فرقه خواهند رسید كه بزرگترین آنان گروهى هستند كه امور دین را با آراء خودشان مقایسه مىكنند، حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال مىكنند.
این حدیث بنا به شرائط شیخین صحیح است اگر چه آن را نیاورده اند.
الحاكم النیسابوری، محمد بن عبدالله ابوعبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علی الصحیحین، ج 4، ص 477، ح8325، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
طبرانى در معجم كبیر مىنویسد:
حدثنا یحیى بن عُثْمَانَ بن صَالِحٍ ثنا نُعَیْمُ بن حَمَّادٍ ثنا عِیسَى بن یُونُسَ عن حَرِیزِ بن عُثْمَانَ عن عبد الرحمن بن جُبَیْرِ بن نُفَیْرٍ عن أبیه عن عَوْفِ بن مَالِكٍ عَنِ النبی صلى اللَّهُ علیه وسلم قال تَفْتَرِقُ أُمَّتِی على بِضْعٍ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً أَعْظَمُهَا فِتْنَةً على أُمَّتِی قَوْمٌ یَقِیسُونَ الأُمُورَ بِرَأْیِهِمْ فَیُحِلُّونَ الْحَرَامَ وَیُحَرِّمُونَ الْحَلالَ.
عوف بن مالك از رسول خدا نقل كرده است كه فرمود: امت من به هفتاد و چند فرقه خواهند رسید كه بزرگترین آنان گروهى هستند كه امور دین را با آراء خودشان مقایسه مىكنند، حلال را حرام و حرام را حلال مىكنند.
الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب ابوالقاسم (متوفای360هـ)، المعجم الكبیر، ج 18، ص 50، تحقیق: حمدى بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.
هیثمى بعد از نقل این روایت مىگوید:
رواه الطبرانی فی الكبیر والبزار ورجاله رجال الصحیح.
این روایت را طبرانى و بزّار نقل كردهاند و راویان آن راویان صحیح بخارى هستند.
الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبى بكر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 1، ص 179، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الكتاب العربى - القاهرة، بیروت – 1407هـ.
در این حدیث در حقیقت تمام مذاهب و فرقههاى فعلى اهل سنت زیر سؤال رفته اند، چرا كه اكثر اهل سنت، اهل قیاس هستند، و قیاس و استحسان یكى از مهمترین منابع استنباط احكام شرعى در فقه آنان به شمار مىرود.
نتیجه آنكه، هر فرقهاى از فرقههاى اسلامى، خود را مسلمان واقعى، فرقه نجات یافته و تابع واقعى رسول خدا صلى الله علیه وآله مىداند
كه البته شیعه هم از این قاعده كلى خارج نیست. آرى، تنها فرقى كه شیعه دارد این است كه براى اثبات حقانیت خویش و فرقه ناجیه بودن
به خواب و رؤیا متوسل نمىشود؛ بلكه با استفاده از دهها دلیل و مدرك كه در منابع فرقههاى دیگر وجود دارد، ثبات و استوارى ملاكهاى عقیدتى خویش را به اثبات مىرساند.