مشکل دیگر، فضای نامناسب کتابخانههاست. مردم از اینکه باید در کتابخانه قوانین سخت را مشابه آنچه در مدارس دیدهاند، رعایت کنند، بیزارند. اگر فضای کتابخانه به گونهای باشد که فرد هرگاه از مطالعه خسته شد بتواند در قسمتی دیگر از کتابخانه ـ مثلا کافیشاپ ـ استراحت کند، مسلما از رفتن به کتابخانه لذت میبرد. افراد یک جامعه زمانی میتوانند قوانین خشک کتابخانهها را تحمل کنند که کاملا قانع شده باشند، کتاب بسیار باارزش است و تاثیر بسیار مفیدی روی زندگیشان دارد. مسئولان مدارس و دانشگاهها نیز باید الگوی مناسبی برای جوانان یک جامعه باشند. متاسفانه امروزه حتی معلمها هم نمیتوانند عادت کتاب خواندن را در دانشآموزانشان ایجاد کنند، زیرا خودشان برای مطالعه چندان وقت نمیگذارند.
اگر فعالیتی لذتبخش باشد انجام دادن آن سخت نخواهد بود، بنابراین برای اینکه بتوان مردم را به خواندن تشویق کرد باید کتابهای جذاب و خواندنی در اختیارشان گذاشت. بنابراین خیلی مهم است ابتدا کتابهای خواندنی به مردم معرفی کرد تا افراد آهسته به سمت کتابخوانی سوق داده شوند و به خواندن عادت کنند.