تبیان، دستیار زندگی

سلام به همه ی مدیران آینده ( البته از نوع موفق :) )

امیدوارم بتونیم با کمک هم این انجمن مفید و ضروری رو دوباره فعال کنیم و اولین شرطش اینکه خوب همو بشناسیم مخصوصا سن ، تحصیلات ، علائق مدیریتیمون و کلا هر چیزی که دوست داریم دوستامون بدونن و باعث میشه بهتر بدونیم کی تو چه فعالیت هایی علاقه ی بیشتری داره و چه تواناییهایی درش بارزتره .

بازم ممنون از حضور سرشار از انرژیتون :))

سلام
خب از خودم شروع میکنم .
بنده ی حقیر خواهر شما ، متولد سال 1367 ، دانشجوی مدیریت صنعتی .
مدتی پیش به این فکر افتادم که چه طوری میتونم اصول مدیریت رو به صورت کاربردی بیان کنم و با مثال های عینی باعث بشم هیجوقت حتی جزئیات این اصول و تکنیکهای مدیرتی رو فراموش نکنم و همیشه تو همه ی قسمتها ی زندگی ازشون استفاده کنم .
و این باعث شد بیام تو این انجمن و از دوستان بخوام تا با همدیگه به موفق شدن هم در مدیریت زندگی کمک کنیم .
البته مطالب خوبی تو این انجمن هست که خیلی تخصصیه و من میخوام از ابتدا شروع کنیم و همه با هم به سمت تخصصی شدن پیش بریم .

سلام
منم در مورد خودم باید بگم که متولد مهر 1373 هستم و کنکوری.رشته ریاضی فیزیک و علاقه مند به درس ریاضی و رشته مهندسی برق الکترونیک.
تا قبل از این از مدیریت و مدیرها زیاد خوشم نمیومد چون همیشه فکر می کردم مدیرها آدم های مغروری هستن و دائم به زیر دست هاشون زور میگن.البته تصورم این نبود چون مدیرهایی رو دیده بودم که این طور رفتار می کردن. هر وقتی هم مسئولیت کاری رو به عهده می گرفتم هیچ وقت خودم رو یه مدیر نمی دونستم و با کسانی که با من توی اون برنامه بودن رفتار مدیریتی از خودم نشون نمی دادم و سعی می کردم که یک محیط صمیمی بوجود بیارم که البته بعضی ها بهم می گفتن که اصلا جذبه نداری و نمی تونی با شوخی و صمیمیت و دوستی کارها رو پیش ببری.
ولی الان نظرم درباره مدیر و مدیریت یه کم تغییر کرده و امیدوارم همین طور که پیش میریم نظرم درباره مدیریت کاملا تغییر کنه و مثبت مثبت بشه.

سلام آقا پیمان
حضور رسمی شما رو به انجمن خودتون تبریک میگم و امیدوارم آینده ای سرشار از مدیریت و موفقیت در انتظارتون باشه با بتونید با مدیریت موفق زندگیتون به همه ی اهدافی دارید برسید :)

سلام آجی موفق و مدیر ومدبر خودم.
(شام حاضره؟! :-)) )
خب من هم از خودم بگم.
3
3
صدا میاد؟
ف
فو
فوفو
ایییییهم

به نام خدا
توانا هستم دانا
ز دانش دل من برنا بود

:-)
خب ببخشید
حالا جدی باشیم دیگه
اینجانب میترا متولد70
دانشجوی ترم6 ژنتیک
علاقه مند به هنر از جمله نقاشی،عکاسی و همینطور شعر
کلا کارهای هنری رو دوست دارم یعنی راستش به من امید و آرامش رو میده.
کارهای مدیریتی راستش در حد خودم و حالا با توجه به سنم یه جورایی توی دوران مدرسه انجام دادم و با کسی که در این مورد هم تجربه داشته در ارتباط بودم بنابراین تا حدودی علاقه دارم اینکه میگم تا حدودی به این دلیله که من در مدیریت میعارها یا بهتره بگم اعتقادات خاصی دارم اینجور بگم که در کارم جدی هستم بنابراین دلم میخواد کسانی که همراه من هستند هم جدی باشن .من دلم میخواد و کاری رو شروع کردم به نحو احسن انجام بدم و نیمه تمام نمونه.اما آدم خشکی نیستم و دوست دارم به کارم هیجان بدم. دلم میخواد اگه مسئولیتی رو قبول کردم از جون ودل براش مایه بذارم تا آخرش نگم "ای کاش" دلم میخواد خیالم راحت باشه. دلم میخواد رضایت رو بهمراه داشته باشم اینها نشونه خودخواهی و برتری خواستن من نیست باور کنید من آدمی نیستم که بخوام خودنمایی کنم من آدمی هستم که دلم میخواد با رضایت به انتها برم تا در نهایت خوشحال باشم چون برای خودم و اعتقاداتم ارزش قائلم.چون به خودم ایمان دارم من عقیده دارم که اگه به خودم ایمان نداشته باشم بی ارزشم و یه جورایی نعمت خدا رو ناد یده گرفتم.عقیده دارم خدا منو آفرید با یه قدرت اختیار و اراده پس من باید نشون بدم میتونم.
مدیریت برای من نشستن در عرش و انجام هرکاری معنی نمیده .اینکه چیزایی بمن برسه که به دیگری نمیرسه معنی نمیده.مدیریت برای من یعنی انجام کارهایی که موقعیت من و اطرافیانم رو به ایده آل برسونه ایده آلی که آسایش و آرامش روحی و روانی بهمراه داشته باشه اینها زمانی هست که ما پیشرفتی داشته باشیم که وجدان در اون باشه و در نهایت اشرف باشیم.حالا این میتونه توی موارد خیلی کوچیک باشه تا برسه به بزرگترین ها.
خب زیاد حرف زدم راستش من وقتی حرف میزنم خیلی از حرفهای اصلی رو یادم میره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی حالا چیزی نگفتما!!!!! :-))
اما خب آخرش این بود که این روزا خودم رو از این موارد دور میکنم چون اون اراده و وجدان کاری رو که باید ببنیم نیست و این مایه ناراحتی و عذاب روحی من میشه و از اونجایی که برای خودم ارزش قائلم سعی میکنم به خودم زیادی عذاب ندم.

ببخش آجی که انقدر پرحرفم (بخدا اگه منو ببینی فکر میکنی زبون ندارم!!!!! :-))
موفق باشی آجی مدیر خودم.
بازم میام سر میزنم.

(تو دلت میگی خدا بدادم برسه نه؟!!!)

سلام سلام سلام
خیلی خوش اومدی عزیزم به انجمن خودت
خیلی معرفیه زیبا و کاملی داشتی و نگاهت به مدیریت عالیه :))


انجمن مدیریت به نگاه زیبا و افکار ارزشمند شما و همه ی دوستان احتیاج داره .
حتما بیا و زود به زود البته :))
شما هم موفق باشی عزیزم :))

مدیری که تنها به سود می اندیشد، مانند تنیس بازی است که به جای توپ ، چشم بر تابلو امتیازها دوخته است. ایچک آدیزس

ای بابا،  من که این تاپیک رو دیروز جواب دادم .
پس چرا نیست؟
این اینترنت هم ما رو فیلم کرده .
این اینترنت کافینت محلمون خیلی داونه دوباره از جایی وصل میشم که سرعت داشته باشه .

سلام جناب محمودی
خب اشکال نداره دوباره معرفی کنید خودتونو :)

به نام او و با نام او
متولد 68 و دانشجوی ترم آخر مقطع كارشناسی رشته مدیریت صنعتی هستم كه به كارایی مثل اختراع و كاوش  خیلی علاقه دارم .
به مدیریت اسلامی و علمی هم علاقه مندم .
راستی داشت یادم میرفت .
رسمی صحبت كردن برام یك كم سخته ولی به دلیل این كه اگر بخوام غیر رسمی صحبت كنم شاید بعضی وقت ها كه جو میگیرتم یكدفعه چیزی رو بنویسم كه به كسی بربخوره یا سوءتعبیر بشه، بدون هیچ منظوری لذا برا احترام به شخصیت مخاطبم رسمی ترك صحبت میكنم مگر وقتی بزرگی این موضوع رو بپذیرد .
مثلا تیكه كلامام
(( دیجیتالم كجا بود
آخه قربونت برم چرا ....
عزیز من و ....))
ولذا چون ترم آخرم درس كمتر دارم و توفیق آمدن به دانشگاه هم كمتر هست و بجاش پروژه وقتم رو تندكی گرفته و نتیجتا اگر دیرترك جواب دادم، نه كلاس هست و نه چیز دیگه و عذر خواهم از همه .