این جشن ها برای من آقا نمی شود
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای تشنه لب آن بی نشان کجاست
احساس می کنم که کنارم نشسته است
مردی که چهارگوشه قلبش شکسته است
مردی که ذکرهای مصیبت برای اوست
هر جا که مجلس روضه است جای اوست
در انتهای شعر گریزم به دلبر است
از هرچه بگذرم سخن دوست خوش تر است
اصلا فضا مناسب اشعار من نبود
بهتر ز هر بنی بشری محتشم سرود
کشتی شکست خورده طوفان کربلا
در خاک و خون تپیده میدان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشکر اعدا شرم نکرد
کردند رو به خیمه سلطان کربلا
صوت