به نام خدا
ســـلام
دوستان این هم قسمت دوم كلمات مشهدی و معادل شون ...
كلماتی كه به رنگ سبز نوشتم، كلماتی هستند كه من خودم به شخصه معادل شون رو نمیدونستم یا اصلا استفاده نمی كنم. (باز بهم نخندین)
كلمات پر كاربرد هم به رنگ نارنجی نوشته شدن.
ز ِنج : چسبناک
نارنجک : نان خامهای(فوق العاده پرکاربرد)
اِشکاف : کمد
کُخ : سوسک، حشرهی نسبتا بزرگ، کِرم (مثال : کُخ نریز : کِرم نریز، اذیت نکن)
یاد داشتن : بلد بودن
سَرکُن : مدادتراش
میلان : کوچه(بسیار پرکاربرد)
مغز ِ مدادفشاری : نوکِ مدادفشاری
سیخ ِ ماهی : تیغ ِ ماهی
پَلَخمون : یک وسیلهی Y شکل از چوب که یک کِش یا لاستیک به انتهایش وصل است و با آن میتوان سنگ پرتاب کرد. ( برای زدنِ چغك؟؟!)
چُمبه : اصطلاح کوچه بازاری برای فرد چاق
چُغُک : گنجشک
چلغوز : یک نوع آجیل شبیهِ بادام
کمزور یا پرزور کردنِ گاز : کم و زیاد کردن شعلهی گاز
و ِی کردن (برنج) : درشت شدن بعد از پختن (برنج)
کلپاسه : مارمولک
دِلَنگون : آویزان
جیر دادن : جِر زدن
پاچال : جایی که مغازهدار پشت آن با مشتری سروکار دارد، دخل از شهرهای دیگر هم استفاده میشود)
توشله : تیله
اَلِفش : نوچ
شمال : باد ( قدیمی )
چُخت : سقف ( خیلی قدیمی )
کاغذباد : بادبادک، کایت
سرپایی : دمپایی
سر ِ نوشابه : در ِ نوشابه
یَره، یرهگِه : یارو، (بسیار پرکاربرد بین عوام)
ناسوس : تلمبهیِ دوچرخه
کُلاج : کسی که چشمش چپ است
هم زلف:باجناق
جاری:زنهاي دوتا داداش با هم رابطه جاري رو دارن(همانند دوتا باجناق منتها براي خانمها)
خفتی: گردنبند
فنت: واشر پلاستیکی مورد استفاده در چرخ دوچرخه
فکله:میدان(بسیارپرکاربرد)
غطه:اب تنی
توخ توخ:ریز ریز
توله دادن:هل دادن
قِلِفت = قابلمه
قِلِفتی:کامل
قِلِفتی پوست کندن: پوست را یک تکه کندن
تسمه:کمربند شلوار مردان
واز رفتن:باز شدن
خسر:پدرزن
کله ونگ:مشغول
کله کردن:به سوی جایی رفتن
حالا اگه دوستای مشهدی كلمه جدیدی به ذهنشون میرسه میتونن در ادامه قرار بدن.
.