استاد محمد حسین متخلص به صغیر اصفهانی
عاشق سوخته جان و سالک شوریده روان پروانه شعله حقیقت ،عارف خیّر و شاعر نامور شهیر استــاد محمد حسین متخلص به صغیر اصفهانی است .این شاعر از نوادر هنر معاصر است که از همان اوان طفولیـت نبوغ عینی او را به هنر شاعر واداشت .سروده های او در حد استادی و مقبول طبع همگا ن است .صغیـــر از پرورش یافتگان انجمن معروف و بنام میرزا عباس خان شیداست که خود از استادان و نویسندگان بزرگ بود .صغیر پس از مرگ استاد از صدر نشینان انجمن های اصفهانی شد و تا آخرین لحظات عمر شمــــــع جمــع صـــاحبنظران بود .صغیر جز بر آستان پاسبـــان ملایک ائمه طاهــرین بر هیچ در سر فرود نیاورد و تا زنده بود دلش از یاد خدا غافل نبود .دلباختگی این پیر روشن ضمیر به ولایت ائمه سلام الله علیهم اجمعین و مخصوصاً شیفتگی وافر به مقام و ولایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام سخن او را چنــان به شیرینی ممــزوج می ساخت که هیچ شاعری را در این عرصه چون او سراغ نمی توان گرفت .چنان که شهرت این سالــک راه خــدا در زمــــان حیات از مرزهای کشور گذشت و نامش بر پیشانی بارگاه عرش به عتبــات عالیــــات نقش بست. دیــــوان استــاد تا کنون هجده بــــار به چــــاپ رسیده کـــــه آخرین چاپ آن در تیتراژ پنج هزار نسخــه در سال 1387 با تصحیح و ویرایش جدید همراه با ترجمه لغات و مقدمه فاضــــــلانه شاعر معاصر اصفهانی آقای محمد علی صاعد انتشار یافته است .
تا در ره مقصود به تـــشویق نیفتی از قافله بـاید که پس و پـیش نــیفتی
آزاد توانـــی شـــدن از دام دوگیتـی زنهار به دام هـــوس خــویش نیفتی
افتادنت از بــام فلــــــک غصـه ندارد هشـــدار ز بام دل درویــش نـیفتی
از سر بنه اندیشه بــد تا بـه مکافات در دام حـــریفان بـد انـدیش نیفتی
بگذر ز کم و بیش که میـزان قناعـت این است که در فکر کم و بیش نیفتی
بیگانه گزندت نرساند به حـــذر باش در زحمت بیگانــگی از خـویش نیفتی
مانند صغیر از اسدالله مدد جــوی تا در کف گرگان جفا کیش نیفتی