سلام
منم موافقم
یکم خجالت بکشیم....مثلا و فقط مثلا ما دانشجوییم....یکمی فعالیت یکمی شور ...نشاط.....انگار اصلا د ر وجود ما نیستاااا....
اما جواب سوالت....پس از سالیان متمادی بررسی و تفکر و اندیشه و تجربه در رفت و امد دانشگاهی.....به این نتیجه رسیدم که...
من خودم اول این سوالو از خودم کردم بعد هم در دیگران جست و جو کردم....می دونی گیگیلی عزیز من میگم اغلب ما وقتی وارد دانشگاه میشیم دچار یه نوع شُک می شیم....اغلب اون رشته ی رویایی خودمون رو قبول نشدیم....نتیجه ماه ها و سال ها درس خوندن اون جوری هم دلچسبمون نبوده.....در ضمن وقتی دبیرستانیم برامون از دانشگاه یه مدینه ی فاضله ترسیم میکنن....فکر می کنیم چه خبره.....بعد میایم می بینیم نه بابا ...هر چی دیگران گفتن کشکه.....در نتیجه می شیم مثه یه ادمی که از دره سقوط کرده و بین زمین و اسمون مَعلَقه!
البته این در مورد افرادی هست که واقعا هدفشون تحصیل باشه!
بنابراین اغلب ترم های اولیه همه تو همون شُک هستند... و اندکی زمان نیازه تا با محیط دانشگاه....جو کلاس ها....و حتی رشته شون خو بگیرن...که اگر و فقط اگر هدفشون تحصیل باشه ...کم کم از ترم 2 و 3 به بعد عادت میکنن و دوباره با نشاط درس می خونن.
اما این پدیده شگفت انگیز درس نخوندن ، کم کم اشکال دیگری خواهد داشت و به شیو ه ی استاد پیچوندن و دو در کردن و از سر و ته کلاسا زدن و....که البته فقط مال دانشجویان بد است!(شما این اصطلاحاتو یاد نگیر خوبیت نداره!)
و در دانشجویان مثبت و چی چی خون هر از گاهی بی انگیزگی دوره ای ایجاد میشه که وقتی استاد امتحان میگیره و نمرش کم میشه دوباره انگیزه هه بر میگرده.....اساتید محترم هم که دائما در حال نصیحت و پند و موعظه که حیفه...درس بخونین!...اما کو گوش شنوا!....متاسفانه هممون جونیم و کله شق!......
ولی جدا به همه ی دوستان عزیزی که جدید الورد دانشگاه هستند دوستانه توصیه می کنم از ترم بعد که کم کم راه میافتین حتما کفش اسکیت دار بخرین و با سرعت هر چه تمام تر درس بخونین تا ترم های اخر افسوس نخورین.
امیدوارم همگی موفق باشیم....