• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن انگليسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
انگليسي (بازدید: 8904)
دوشنبه 13/12/1386 - 3:19 -0 تشکر 32401
تکالیفی برای ترجمه - شماره 13 Translation assignments series

با سلام به دوستان. تعدادی جملات ساده و در کاربرد روزمره انتخاب کردم که به عنوان تکلیف شماره 13 ارسال میکنم. از چند اصطلاح عامیانه؛ افعال دو قسمتی و زمانهای حال ساده و کامل در ترجمه ها استفاده خواهید کرد.
مهلت ترجمه تا جمعه شب.

1)      صحبتهاش حس خوبی بهم میده.

2)      مادرم همش دلش برای اون میسوزه .... دل من هم براش میسوزه، اما میدونی؛ اون دیگه شوهر من نیست.

موقعیت: درد دل زن یک فرد معتاد!

3)      همه چیز حالم رو به هم میزنه

4)      اون در موقعیتی نیست که من رو تهدید کنه ... مطمئن باش هیچ غلطی نمیتونه بکنه!

5)      این لطف شما است.

6)      قبلا از لطفتان ممنونم.

7)      کمک بزرگی بود.... حرفش رو هم نزن

موقعیت: تعارف (همراه با پاسخ)

8)      اون (زن) از علی خواست "کیسه های من رو به طبقه دوم نبر"

9)      اون (زن) از علی خواست که کیسه هاش رو به طبقه دوم نبره

موقعیت: یکی نقل قول مستقیم و یکی غبر مستقیم

10)  معلم مجبورم کرد که تکلیفم رو دوباره بنویسم.

(سعی کنید با افعال دو تکه ای جمله رو بسازید)

11)  تو هیج وقت نمیتونی همه رازهای من رو متوجه بشی!

(سعی کنید با افعال دو تکه ای جمله رو بسازید)

12)  دزدگیر ماشین ساعت 6 من رو از خواب پروند.

13)  لطفا سر 6 بیدارم کن.

14)  من ساعت 6 بیدار شده‌ام.


سه شنبه 14/12/1386 - 5:31 - 0 تشکر 32529

1) her speaking is giving to me a very good sence

2) my mom always burning her heart for him .... my heart is burning also ... but he is NOt MY WIFE from now on


3)  everything makes me sick

4) he is not in condition to threating me. he bastard can not do wrong things against me!!!

(BASTARD i learned from movie!)

5) this is your  manner

6) before i am thanking your manner

7) you help was big ... do not talk about this

8) she asked Ali "take my bag not to second floor"
9) she asked Ali take not bag to second floor
10) teacher make my under power to perform the homework again
11) you can not never understand my whole secrets
12) the trap for rubbers of cars causes I wake up 6:00 o"clock
13) Arouse me at 6:00 o"clock
14) i have waked up at 6:00 o"clock

--------------------------

ظهور کن که ابرهاي ظلماني فتنه احاطه مان کرده است.

 

چهارشنبه 15/12/1386 - 9:59 - 0 تشکر 32644

هوالمعشوق
دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است
****************************
سلام

جناب داراب ریسرچز عزیز تبریک میگن تولدتون رو با یه کوچولو تاخیر
با آرزوی موفقیت های روز افزون و عمر و باعزت و شادکامی و سلامتی و نشاط و خلاصه بهترین های دنیا
همیشه موفق و پیروز و خندون باشید ایشالله

1-his/her speech give ma a good feeling
2-my mother always feels pity for him,I feel pity for him too(me too???) but you know he is not my husband any more...
3-every thing makes me sick
4-hi isn"t in that condition/position to ... me.be sure that he can"t do anything
5-It"s kind of you
6_I thank you in advance
7-that was a great help...don"t speak about it
8_she asked ali carry my bag to the second floor
9_she asked ali to carry her bags to the secend floor
10-the teacher forced me to do my homework again
11-you can"t never understand all of my secrets
12_car...alarm woke me up at 6 o"clock
13-please wake me at 6 sharp
14-I have woken up at 6

دیگه ببخشید اگه غلط زیاد داشتم نه به دیکشنری دسترسی دارم نه ورد شرمنده
موفق باشید


**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
چهارشنبه 15/12/1386 - 15:29 - 0 تشکر 32665

1. her/his talking make me have a good sense.
2. My mother often commiserate for him ... i do too, But you know He is not my husband yet .
3. I"m not in mood everything.
4. He/She isn"t in such situation that threat me . You sure , he/she
can"t make a mistake!
5. This is your kindness .
[That"s your pleasure]
6. I  thank you beforehand.
            7. That was a perfect help .... Don"t talk about it[ Great help ... Forget it
8. She asked Ali  " Don"t take my bags to second floor"
          9. She asked Ali to not take her bags to second floor 
(Is that "not to take" correct ? )
Teacher had me to write my assignment again 
    [Teachermade me to write my assignment again]
       1  1. You can"t realize whole of my secret never!
          ( unluckily i couldn"t    remember any two-part verbfor this sentenc)
12. Car alarm system woke me up at 6 .
13. Please wake me at 6:00:00 .  
14. I woke up at 6 .

One is never too old to learn .

چهارشنبه 15/12/1386 - 22:19 - 0 تشکر 32719

با سلام

one. his speakings give me good feelings

two. my mother always shows great concern for him...i commiserate for him too, but you know; he is not my husband yet

three.  everything makes me bad

four.  he is not in position to threaten me...be certain that he is nothing

five. it"s your courtesy

six. beforehand, i thank you for your kindness

seven. it was a great assistance...don"t mention it

eight. "" don"t take my bags to the second floor"", that woman said to Ali

nine. she said to Ali that don"t take my bags to the second floor

ten. The teacher get me to do the tasks again

eleven. you can never find out my all secrets

twelve. car"s alert woke me up at 6 o"clock

thirteen. please wake me up at 6 a.m

fourteen. i have got up at 6 a.m

دوستان به این سوال جواب بدید که get up درسته یا wake up         (در تکلیف شماره 14)

 
پنج شنبه 16/12/1386 - 9:40 - 0 تشکر 32746

1صحبتهاش حس خوبی بهم میده.

Her words make me feel good.

2مادرم همش دلش برای اون میسوزه .... دل من هم براش میسوزه، اما میدونی؛ اون دیگه شوهر من نیست.

My Mother always takes pity on him…mee too, but you know, he is not my husband anymore.

3همه چیز حالم رو به هم میزنه

Everything make me feel sick

4اون در موقعیتی نیست که من رو تهدید کنه ... مطمئن باش هیچ غلطی نمیتونه بکنه!

He is not in a position to threaten me…be sure he can do nothing

5این لطف شما است.

That"s very kind of you

6قبلا از لطفتان ممنونم.

I appreciate you in advance.

7کمک بزرگی بود.... حرفش رو هم نزن

That was really a great help…don"t mention it

8اون (زن) از علی خواست "کیسه های من رو به طبقه دوم نبر"

She asked Ali "don"t take my bags to the second floor."

9اون (زن) از علی خواست که کیسه هاش رو به طبقه دوم نبره

She asked Ali not to take her bags to the second floor

10-معلم مجبورم کرد که تکلیفم رو دوباره بنویسم.

The teacher made me do my homework again

11-تو هیج وقت نمیتونی همه رازهای من رو متوجه بشی!

You can never make out all my secrets.

12-دزدگیر ماشین ساعت 6 من رو از خواب پروند.

The car"s burglar alarm awoke me at 6 o"clock

13-لطفا سر 6 بیدارم کن.

Please awake me at 6

14-من ساعت 6 بیدار شده‌ام.

I got up/woke up at 6

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

جمعه 17/12/1386 - 17:10 - 0 تشکر 32868

 سلام و عرض ارادت  
تنها نکته ای که لازم هست بگم در ترجمه ها گاهی از [... ] در انتهای جملات استفاده کردم که ترجمه یا ترجمه های دیگری که به ذهنم میرسید رو هم بیارم و اگر ممکن هست اونها هم بررسی بشن. فکر میکنم اگر به این شکل عمل کنیم آموزشمون کامل تر میشه

خیلی خوشحالم که استقبال بهتر از قبل هست . این به دلیل این هست که هر تکلیف از قبلی جالبتر و بهتر میشه و فراموش نکنیم همین گردشی بودن نوبت طرح تکلیف خیلی میتونه در انگیزه بخش بودن موثر باشه . برای تکلیف بعدی بهتر هست دوستان دیگر هم اعلام آمادگی کنن.
از ریسر چر عزیز بابت این تکلیف بسیار عالی متشکرم و این بار بهتر از دفعه قبل درباره ترجمه هامون بحث کنیم

One is never too old to learn .

شنبه 18/12/1386 - 2:42 - 0 تشکر 32921

پاسخ تکلیف شماره 13


1) صحبتهاش حس خوبی بهم میده.

Her (his) words make me feel good.

2) همش دلش برای اون میسوزه .... دل من هم براش میسوزه، اما اون دیگه شوهر من نیست

She (he) keeps feeling sorry for him…. I feel sorry for him too … But you know he is not my husband anymore

3) همه چیز حالم رو به هم میزنه


Everything sucks

Everything makes me sick

Nothing makes any sense to me

4) اون در موقعیتی نیست که من رو تهدید کنه ... مطمئن باش هیچ غلطی نمیتونه بکنه!

He is not in such situation to threaten me, be sure he can not do any damn thing!


5) این لطف شما است.

That’s kind of you!

6) قبلا از لطفتان ممنونم.

Thank you in advance for your favor

7) کمک بزرگی بود.... حرفش رو هم نزن

It was your great help … don’t mention it

8) اون (زن) از علی خواست "کیسه های من رو به طبقه دوم نبر"

She asked John, “Don’t take my bags to the second floor.”

9) اون (زن) از علی خواست که کیسه هاش رو به طبقه دوم نبره

She asked John not to take her bags to the second floor.

10) معلم مجبورم کرد که تکلیفم رو دوباره بنویسم.

The teacher made me do my homework over.


11) تو هیج وقت نمیتونی همه رازهای من رو متوجه بشی!

You will never find out all my secrets!

12) دزدگیر ماشین ساعت 6 من رو از خواب پروند.

The car alarm woke me up at 6:00 in the morning.

13) لطفا سر 6 بیدارم کن.

Please wake me up at 6:00 sharp.

14) من ساعت 6 بیدار شده‌ام.

I have waked up at 6:00.


شنبه 18/12/1386 - 2:53 - 0 تشکر 32923

سلام به همه دوستان
ممنونم از مشارکت خیلی خوبتون. ترجمه ها بسیار خوب بودند و خوشحالم از اینکه واقعا پیشرفت رو میشه در انجمن زبان انگلیسی حس کرد ...
مقدم دوست جدیدمون رو به آسمان عزیز رو هم به انجمن زبان گرامی میداریم!

از yalda_eshgh عزیز هم ممنونم اگر چه تولد من دو ماه پیش بود  من هم آرزوی موفقیت های روز افزون برای شما دارم. (راستی چی کار میکنید متنتون همیشه اشکال خاصی به خودش میگیره؟ نرم افزاری هست یا با دست مرتب میشه یا اصلا تصادفی اینطوری میشه همیشه؟)




سعی میکنم به تفصیل در مورد هر جمله و ترجمه دوستان بنویسم.


شنبه 18/12/1386 - 3:19 - 0 تشکر 32924

جمله اول:

این جمله بار عاطفی داره در واقع و چیز خیلی مرسومی هست. سعی کنید انگلیسی بهش فکر کنید و تک تک ِ کلمات رو ترجمه نکنید، یعنی جمله رو به خاطر بسپارید بجای کلمات جدا جدا.
word به معنی "حرف" هم هست و در اینجا بهتر از کلماتی هست که بهروز و هوای دوست و رو به آسمان عزیز به کار بردند. اگر در مورد صحبت خاصی باشه، talk رو میشه به کار برد (مثلا طرف 5 دقیقه پیش یک صحبتی کرده و شما میخواید بگید صحیت خوبی بود یا "صحبت تلفنی" و از این قبیل رو میشه با talk گفت) اما این جمله کلی  هست "حرف های او برای جالبه" و در اینجا بهتره از همون words استفاده بشه.speech هم که یلدای عزیز به کار بردند برای "سخنرانی" و نطق مناسبتره که بازهم اینجا خیلی خوب نمیشینه. (آفرین به ترجمه حس غریب عزیز)

جمله دوم: وقتی میخواهید "ادامه دادن به چیزی" رو به انگلیسی بگید (یا در لفط محاوره ای "همش کاری رو انجام دادن" ) میتونید به کمک keep و ing فرم آوردن فعل بعد از اون این کار را بکنید. با always هم درسته اما اون ادامه دادن درش کم رنگه.
commiserate (اس با صدای ز در این لغت تلفط میشه) و feel sorrow و feel pity هم کاملا درسته. اما burn heart درست نیست heartburn یک بیماری هست که قفسه سینه بخاطر مشکل معده سوزش داره. (لغت به لغت بر نگردونید)
"دیگه اینطوری نیست" با any more یا any longer در جمله های منفی و با No longer در جمله های مثبت به خوبی ساخته میشه. yet مال زمان قبل تا حالا هست: not yet : هنوز نه و any more برای از زمان حال به بعد.


شنبه 18/12/1386 - 4:2 - 0 تشکر 32925

جمله سوم:
این جمله رو میشه به صورت هایی که گفتم به کار برد. suck معنی "گند زدن" میده و "حال به هم زدن". میشه به صورت سوم هم گفت که مودبانه تره و آدمهایی که رعایت ادبیات میکنن شاید ترجیح بدن که از اون فرم استفاده کنن. (آفرین به بهروز عزیز که اولین نفری بود که درست نوشت). من حال ندارم (not in mood) عبارتی درست هست اما نه برای این جمله.
ضمنا everything درسته که معنی همه چیز رو میده، اما مفرد حساب میشه و باید s سوم شخص براش به کار بره.

جمله چهارم:
ممنون از هوای دوست عزیز. خوب ترجمه کردند. اون جمله دوم هم لحن غیر مودبانه داره اما تقریبا معادل همون عبارت فارسی هست که نوشتیم. بهروز عزیز هم  خیلی عصبانی شدند ظاهرا (bastard کجای جمله فارسی بود؟؟ البته فیلم زیاد ببینید، کمک بزرگی ه)

جمله پنجم:
ابن اصطلاحه. your kindness هم درسته. اما اون فرم رو به کار میبرند معمولا، تعارف ه یه جورایی. (آفرین به یلدا  your pleasure درست نیست اینجا. اون که میگن my pleasure  میشه ترجمه کرد خوشبختم از اینکه ... courtesy به معنی کار مودبانه و رفتار متواضعانه است.

جمله ششم:
beforehand درست ه. in advance  هم مصطلح ه.

جمله هفتم:
ببینید dont talk about it هم درست ه، اما ما باید چیزی رو به کار ببریم که انگلیسی زبون به کار میبره و در جواب یه چنین تشکری که میخواهیم بگیم: حرفش رو نزن dont mention it رو به کار میبرند.





برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.