• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن نجوم > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
نجوم (بازدید: 5189)
پنج شنبه 31/4/1389 - 23:1 -0 تشکر 213465
این یک داستان واقعی نیست

معمولا اختراعات در اثر نیاز انسان به وجود آمده اند. اما بعضی از آن ها نیز در اثر تخیل ذهن بشر شکل گرفته اند. انسان های 300 سال پیش هیچ گاه فکر نمی کردند می توانند به ماه بروند اما ما توانستیم به ماه برویم و اکنون رویای مریخ را نیز در سر داریم. در این تاپیک قصد داریم به کمک یکدیگر یک داستان را بسازیم و جلو برویم. هر کس یک قسمت از داستان را می نویسد و نفر بعد باید ادامه اش دهد. داستان ما قرار است یک داستان تخیلی با نگرش واقع گرایانه باشد، مثل کتاب های ژول ورن. این تاپیک یک سرگرمی صرف نیست و یک بحث علمی داغ هم نیست، تلفیقیست ساده از این دو. آماده اید؟ پس شروع می کنیم

پنج شنبه 31/4/1389 - 23:19 - 0 تشکر 213477

تازه با نجوم آشنا شده بود اما توانسته بود در رصد خیلی پیشرفت کند.
اکثر شبها نگاهش رو به آسمان بود و از روی نقشه اجرام مورد نظرش را پیدا می کرد.
همسایه طبقه آخر از صدای گامب و گومب قدم های شبانه اش روی پشتام به ستوه آمده بود ولی هرچه به او تذکر می داد فایده ای نداشت.
شنیده بود فردا بارش شهابی اتفاق می افتد.
تا ظهر خوابیده بود که بتواند شب تا سحر بیدار بماند و بارش را نگاه کند.
شب از راه رسید و مثل همیشه روی بام رفت.
تا به حال بارش شهابی ندیده بود ولی شهاب های گذری را دیده بود. یکی، دوتا، 7 تا، نزدیک 25 شهاب را شمرد و شگفت زده شده بود.
اما ناگهان چیزی دید که تا به حال ندیده بود

پنج شنبه 31/4/1389 - 23:29 - 0 تشکر 213483

بسم الله النور السماوات والارض
شرح حالی ار رندگی من در آینده:
از سال 2085 شروع می کنم.
در این سال انسان اولین پایگاه خود را روی سیاره ی مریخ می سازه. البته با کمک سوسک ! هایی که اکسیژن تولید می کنن ( اگه فیلم سیاره ی سرخ رو دیده باشید منظورم رو میفهمید) . اتفاقا نوه ی من هم از اولین افرادی هستش که قدم بر سطح این سیاره میذاره. آخه نوه ی من به فضانوردی خیلی علاقه داشت و در طی نامه های زیادی بالاخره به ناسا رفت. متاسفانه من در سال 2081 پس از 91 سال زندگی دار فانی را وداع گفتم و نتوانستم شاهد سفر نوه ام به سیاره ی مریخ باشم.
به نوه ام گفته بودم که کمی از خاک مریخ برای پدرش که پسر من میشه بیاره چون با اکسیدهای آهن موجود در خاکش برای آزمایشاتش نیاز داشت. امیدوارم که آورده باشه.
دوستان شما این مبحث رو با توجه به این که نوه ی من و نوه ی محاق با هم دوست هستن ادامه بدین.
با تشکر

اي شهيد:

کس چون تو طريق پاکبازي نگرفت     با زخم نشان سرفرازي نگرفت

زين پيش دلاورا کسي چون تو شگفت     حيثيت مرگ را به بازي نگرفت

پنج شنبه 31/4/1389 - 23:29 - 0 تشکر 213484

....همسایه ی خشمگینش را دید که این بار با چوب به سراغش آمده بود.D:
محض مزاح عرض کردم...
واقعا بحث خوبی است.دستت درد نکنه محاق عزیز
جای چنین بحثی در انجمن ما خالی بود.

بسم رب السماوات و النجوم

پایگاه رصدگر

پنج شنبه 31/4/1389 - 23:50 - 0 تشکر 213494

اااا
بابا هرکی یه داستان نگه
ادامه قبلی رو برین
البته من شرکت نمی کنم فقط می خونم چون داستان نویسی بلد نیستم خیلی تخیلی هم نیستم.

 

آسمان آبی بودن را به من بیاموز 

جمعه 1/5/1389 - 0:24 - 0 تشکر 213502

چی شد ...!
دوستان لطفا داستان را از اینجا ادامه دهید : «اما ناگهان چیزی دید که تا به حال ندیده بود »
حمدیان عزیز مطلب شما جالب بود ولی من که حرفی از نوه نزده بودم ..!
نیما جان اگر نمی نوشتی مزاح بود داستان را از ادامه جمله ات ادامه می دادیم ... باور کن.
یاسی گرامی خوشحال می شویم شما هم شرکت کنید. قرار نیست این یک مسابقه ادبی باشد که داستان نویسی بلد باشید. اصلا مگر من بلدم؟ داستان را هم دوستان پیش می برند و ممکن است اصلا تخیلی جلو نرود.

جمعه 1/5/1389 - 0:37 - 0 تشکر 213507

اگه قرار باشه شما تعیین کنید که افراد چی بگن یا نگن که اون دیگه تخیل نمیشه!!!!
شما که میخواستی داستان خودتو ادامه بدی اصلا چرا دعوت به همکاری کردی؟؟!!
اگر قرار ابن بود همون اول داستانتو مینوشتی چون ما همزمان با هم نوشتیم و نه من از ابتدای داستان شما خبر داشتم و نه شما از ابتدای داستان من....

اي شهيد:

کس چون تو طريق پاکبازي نگرفت     با زخم نشان سرفرازي نگرفت

زين پيش دلاورا کسي چون تو شگفت     حيثيت مرگ را به بازي نگرفت

جمعه 1/5/1389 - 11:10 - 0 تشکر 213564

به نظر من بهتر است یک داستان رو به سر انجام برسونیم بعد برویم سراغ داستان بعدی.
در غیر این صورت داستان ها پراکنده میشوند و نه داستان ها به سر انجام میرسد و نه برای خواننده جذابیت دارند.
پس همان داستان محاق را ادامه میدهیم،چون زودتر مطلب رو ثبت کرده اند.
داستان آقای حمیدیان هم جالب بود و شاید در آن ایده های جدیدی نیز خلق شود.اما آسیاب به نوبت.
(امیدوارم آقای حمیدیان از دست من ناراحت نشوند)

بسم رب السماوات و النجوم

پایگاه رصدگر

جمعه 1/5/1389 - 12:13 - 0 تشکر 213569

سلام نیما جان
باشه عزیزم
خوبه
داستان محاق رو ادامه میدیم.
من از هیچ کسی ناراحت نیستم.

اي شهيد:

کس چون تو طريق پاکبازي نگرفت     با زخم نشان سرفرازي نگرفت

زين پيش دلاورا کسي چون تو شگفت     حيثيت مرگ را به بازي نگرفت

جمعه 1/5/1389 - 12:44 - 0 تشکر 213577

بازم سلام
باشه محاق جان اگه منم چیزی به ذهنم رسید می گم.
(ایششششششششششششش چه خشن!!!! بابابزرگ حمیدیان چقدر خشنی، یه خورده ملایمتر، گمونم این بابابزرگ حمیدیان با بابا محاق کل کل داره که همش گیر میده بهش، بابا بزرگ اینقدر بابای ما رو اذیت نکن میشه؟) (شوخی بود بابابزرگ بدل نگیریا).

 

آسمان آبی بودن را به من بیاموز 

جمعه 1/5/1389 - 12:48 - 0 تشکر 213579

بیاین اینم از من
دید روی یکی از شهابها که از همه پر نورتر و بزرگتره یه چیز سبز سواره و می درخشه، همونطور که با سرعت نزدیک میشد دید یه موجود فضاییه کوچیک روش نشسته و داره با سرعت میاد طرفش.
اول ترسید اما بعد ترسش کم شد چون اون موجوده با نمک و خندون بود. اومد نزدیک و درست خورد به زمین باغ بزرگی که پشت خونشون بود اونم یواشکی رفت کنار دیوار کوتاه سر پشت بوم که دزدکی نگاه کنه ببینه چیه و چی کار می خواد بکنه.
حالا شما ادامه بدین.
هههههههه. ببخشید بی مزه بود. D:

 

آسمان آبی بودن را به من بیاموز 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.