جمعه 14/6/1393 - 11:9
-0 تشکر
690694
ما روزهای جمعه تعطیلیم ...
ما روزهای جمعه تعطیلیم ... |
|
ابوالفضل زرویی نصرآباد
این وجیزه را مدتی پیش تحت تاثیر رمان هنوز منتشر نشده ی جناب سید مهدی شجاعی عزیز (با موضوع ظهور و انتظار*) نوشته ام. بی اغراق در طول این سالها کمتر کتابی با این مایه شیرینی و تاثیرگذاری خوانده ام.
ما وارثان وحی و تنزیلیم عاشق ترین مردان این ایلیم
مردم تمام از نسل قابیلند ما چند تا ، فرزند هابیلیم
آن دیگران ناز و ادا دارند ما بی قر و اطوار و قنبیلیم
در بین ما یک عده هم هستند... این روزها مشغول تعدیلیم
در این دویدنها رسیدن نیست عمری است ما روی تِرِدمیلیم
آخر کجا می آیی آقا جان؟ بگذار ، ما مشغول تحلیلیم
دنیا به کام قوم دجال است ما هم که با دجال فامیلیم
درس "پیام نور"تان از دور خوب است ، ما مشتاق تحصیلیم
آقا ، شما تفسیر قرآنید البته ما قائل به تاویلیم
نه عالم احکام قرآنیم نه عامل تورات و انجیلیم
گفتند : شرط راستی ، مستی است ما هم که ذاتا مست و پاتیلیم
در کل ، زمین مصر است و این مردم یاران فرعونند و ما نیلیم
اینها اگر کرم اند ، ما ماریم آنها اگر مورند، ما فیلیم
فیلیم در نطع سخن امّا وقت عمل طیرا ابابیلیم
در حفظ ما باید به جدّ کوشید ما نقطه ی حسّاس آشیلیم
"آدم شدن" یک ایده ی نوپاست ما هم نهادی تازه تشکیلیم
سیصد نفر "آدم" که شوخی نیست مستلزم تغییر و تبدیلیم
تعجیل ، کلا کار شیطان است اصلا چرا مشتاق تعجیلیم؟
وقتش که شد ، آن وقت می گوییم: آقا بیا کم کم که تکمیلیم
وقت عمل هم می رسد امّا فعلا به فکر حفظ و ترتیلیم
آخر چطوری حرف حق ؟ وقتی مشغول ذکر و ورد و تهلیلیم
ما با همین حالت که می بینید مستوجب تشویق و تجلیلیم
صندوق عهد و رای اگر باشد یاران داوود و سموئیلیم
توی صف عشاقتان از صبح ما صاحبان ساک و زنبیلیم
بعضی به نامت ، بارشان شد بار ما تازه فکر بار و بندیلیم
(کار غنایم را به ما بسپار چون خبره در تقسیم و تحویلیم
باد هوا خوردن که ممکن نیست آخر مگر ماها حواصیلیم)
***
گفتند :روز جمعه می آیی ما روزهای جمعه تعطیلیم ...
* رمان کمی دیرتر نوشته سید مهدی شجاعی انتشارات نیستان
منبع : سایت كتاب نیوز
|
mountain