سال 87
در تاپیک مشاعره طنز
***************
در این تاپیک همه طناز ونازیم
ولی در شاعری یک من دوغازیم
بیا تا دست بدست هم گذاریم
که شاید طنز زیبایی بسازیم
******************************
همه تهران شده موش وهمه موش
چه موشانی به هیکل همچو خرگوش
دلم تنگه برای موش سابق
خدایا موش کوچولوی من کوش
*****************************************
یا رب مددی میوه گران است
در خانه ما گنج نهان است
دلخوش شده ام به عکس میوه
از دوری آن قدم کمان است
**************************
از زبان یک نفر ازگروه اناث:
مادر همه جا بوده ودر حکم بلاییم
عاشق به زر وزیور وهرگونه طلائیم
وقتی گذر ما سر بازار بیفتد
کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم
**************************************************
برای همسر بانو
ای همه جا بوده به حکم بلا من به بلایت شده ام مبتلا
بی تو زر ناب چه کار آیدم ای همه اوقات برایم طلا
هر چه به بازار خریدی زند این دل افسرده من را جلا
تا به ابد گوش به فرمان تو باشم وشادم من از این ابتلا
****************************************
دمپایی زدن خبرنگار عراقی بطرف بوش
الا ای خوش خبر ساز یگانه
که کردی کله ی بوش را نشانه
زبعد آنکه جا خالی بداده
مبارک کفش تو کرده کمانه
برفته در میان یک حراجی
دلارانی از آن کرده جوانه
بگو مارااز این پولان هنگفت
تو آیا بهره ای داری ویا نه