رهبران جریان مقاومت در منطقه خاور میانه عربی،موج خیزش مردمی در کشورهای جهان اسلام را بیداری اسلامی خواندند و از آن اعلام حمایت کردند.اما همه این خیزش ها کشورهایی را شامل میشد که دولت هایشان سابقه همکاری و دوستی با رژیم صهیونیستی را در کارنامه خود ثبت کرده بودند.با آن که امروز موج خیزش مردمی تا حدود زیادی سرکوب شده و در ظاهر فرو نشسته است اما این موج مثل آتش زیر خاکستری است که سعی دارد حرارت سوزان خود را افزایش دهد.بارز ترین دلیل وقفه در این جریان انقلاب منظقه ای را میتوان اینگونه بیان کرد که هنوز گروه هایی هستند که مبارزاتشان رنگ و بوی نژاد پرستانه و ملی گرایی دارد.اگر به تاریخ انقلاب اسلامی ایران دقت کنیم به سادگی میتوان انقلاب اسلامی را مصداق بارزی از فراز و فرود ملت و در نهایت آگاهی همگانی و شعله ور شدن آتشی دانست که اندیشه اسلامی در آن به خلوص بالایی رسیده بود.درواقع ملت ها زمانی میتوانند انقلاب کنند و انقلابشان با دوام باشد که ذوب شوند.طلایی که چندین بار ذوب میشود درجه اخلاص بالایی دارد.شمشیری که گرم و سرد شود و صدها پتک فولادین بر سرش کوبیده شود برنده تر خواهد بود.از این رو باید پذیرفت گذر زمان و سرکوب های پیاپی هیچگاه نتوانسته است ملت ها را از اراده خود بازگرداند.بلکه آنان را در رسیدن به هدف مسمم تر میکند.باید این نکته را مد نظر داشت زمانی یک انقلاب بزرگ میتواند مرزها را در نوردد و مغذها را با خود همراه سازد که بهای گرانی داده باشد.بهای گران یک انقلاب تضمین کننده بقای آن است.
این که تصور کنیم سرکوب میتواند موجب انحراف نهضت ها شود تفکری خام است.تنها عاملی که نهضت ها را به شکست وادار میکند انتقاق فکری و جدایی مبانی نظری و اهداف نهضت است.
امروز شاهد آن هستیم که دشمن سعی دارد ابتدا با توقف تحرکات اجتماعی و سرکوب شرایط را به اول بازگرداند و با انحراف ذهن ها و انگیزه ها،افراط را در منطقه رونق بخشد تا به این واسطه اذهان مردم عرب و مسلمان را از حقیقت نهضت جدا سازد.آنچه امروز تحت عنوان دولت اسلامی یا داعش یا امارت اسلامی شاهد ظهورش هستیم تنها مانعی است بر سر راه نهضت بیداری در منطقه اما بزرگترین خطر کسانی هستند که چندین سال آنها را تجهیز کردند تا چنین به جان ملت ها بیندازند و زمانی که تاریخ مصرفشان تمام شد،تنها آنها را متوقف کنند.باید این نکته را پذیرفت که امریکا و متحدانش به هیچ وجه در پی نابودی امارت اسلامی داعش نبوده و نیستند.تنها هدفی که به دنبال آن هستند تحکیم وحدت میاد خودشان و دولتهای منطقه و افزایش محبوبیت حاکمان نالایق عرب است تا به این وسیله ملتها را در بلاتکلیفی و سازش با دولت ها فرا بخوانند.چرا که اگر اندیشه ناب اسلام در مرکز حکومت قرار گیرد،امپریالیسم و زور گویی رخت از جهان بر خواهد بست.
همه میدانیم آنچه امروز در جریان است وحشی گری و جنایت برای نابودی کامل و شکستن کمر مقاومت در خاور میانه است.عراق ،سوریه ولبنان امروزه جولانگاه مزدوران خائنی شده است که قیام علیه صهیونیسم را حرام شرعی اعلام میکنند.این مسئله بسیار روشن است داعش تنها بازیچهای در دست اسرائیل و امریکا است تا با کاهش توانایی و قدرت بالقوه و بالفعل کشورهای محور مقاومت و سرزمین هایی که اسرائیل را تحدید میکند سعی در نابودی مقاومت دارند.از طرفی ضعف در ساختار سیاسی و نظامی مقاومت صهیونیست های جنایتکار را بر آن وا داشت که نزدیک ترین حلقه زنجیر استقامت را پاره کنند.اما آنچه اسرائیلی ها را در جنگ غزه نا کارامد گذاشت تنها ایمان وخودباوری ملت فلسطین بود که توانستند موج ملی گرایی ونژاد پرستی در جامعه خود را به حداقل خود برسانند و به خود بفهمانند که فلسطین تنها یک ملت نیست بلکه فلسطین یک امت است و آن امت واحده پیامبر است.قیام و انقلاب بر علیه طاغوت باید ادامه یابد تا خود به این نتیجه برسد که متعلق به خودش نیست و متعلق به یک امت است.آنگاه خود به این نتیجه میرسد که نامی برتر و والا تر از بیداری اسلامی بر نهضت خود نمیتواند بنهد.
این چهار حادثه یعنی سرکوب نظامی ملتهای اسلامی،ترویج خشونت طلبی،حمله ارتش اسراییل به غزه برای نابودی مقاومت و تشکیل ائتلاف بین المللی ضد داعش،همه دنباله سیاست سرکوب و جلوگیری از خیزش مردمی است و تنها راه خلاصی امت اسلام از این توطئه شوم، آگاهی نخبگان ورهبران جوامع اسلامی است که میتواند به یکباره تومار اسراییل را در هم پیچد و اعتدال و میانه روی را که از بهترین امور است بر این سرزمین حاکم سازد.