یک زن جوان با پلیس ۱۱۰ تهران بزرگ تماس گرفت و گفت جنازه ای در برج…. شهرک نفت رها شده است. سپس افسران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض به سرعت دست به کار شدند و به برج موردنظر رفتند. آنان با دیدن پیکر دختری که سر و صورتش زخمی بود ماجرا را با کشیک وقت دادسرای ناحیه ۲۷ در میان گذاشتند.
بدین ترتیب بازپرس «حسین روشن» و پلیس دایره دهم آگاهی مرکز، رسیدگی قضایی – پلیسی به پرونده را در دستور کارشان قرار دادند و جنازه به پزشکی قانونی فرستاده شد.
کارآگاهان در نخستین گام به بررسی دقیق فیلم دوربین های مداربسته برج پرداختند و مشخص شد دختر نگونبخت، ساعت ۰۲/۱۱ دقیقه همان روز به همراه مرد ۳۱ – ۳۰ ساله ای وارد آنجا شده بود. با افشای این موضوع، ساکنان برج نیز فیلم دوربین های مداربسته را دیدند و «رضا- ح» را شناسایی کردند.
این مرد ۳۰ ساله چندی پیش در برج، سرایداری می کرد اما فعالیتش، تداوم نداشت. پلیس در ادامه تحقیق میدانی پی برد «رضا» در یک فروشگاه موادغذایی در دره «فرحزاد» کارگری می کند و شب ها، نگهبان یک فروشگاه دیگر در «مجیدیه» است. با شناسایی محل کار متهم فراری و کنترل نامحسوس، سرانجام وی در «مجیدیه» ردیابی و دستگیر شد.
«رضا» که در بازجویی مقدماتی، خود را بی گناه می خواند با دیدن فیلم دوربین مداربسته برج، چاره ای جز بیان حقیقت ندید: «هفتم مهر بود که یک دختر تنها برای پرسیدن آدرس شرکت کاریابی به سوپرمارکتی که در آن کار می کردم آمد. شرکت کاریابی، روبه روی سوپرمارکت بود و آدرس را به او دادم. چند دقیقه بعد همان دختر خوش برخورد از شرکت خارج شد و دوباره به سراغم آمد.»
وی افزود: «دختر تنها از بیکاری گلایه می کرد که به یاد یکی از بستگانم افتادم که به دنبال خدمتکار بود. به آن دختر، پیشنهاد کار در یکی از برج های شهرک نفت را دادم و با هم به راه افتادیم. در برج، موضوع را به فامیلم گفتم اما جواب مثبت نداد.» «رضا» ادامه داد: «به همراه آن دختر ، سوار آسانسور شده بودیم که ناگهان اسیر وسوسه شیطانی شدم و به جای آنکه دکمه همکف را بزنم، منفی سه را فشردم.
دختر دم بخت که از نقشه من باخبر شده بود داد و بیداد کرد و درگیر شدیم. من سر او را محکم به بدنه آسانسور زدم که بیهوش شد و روی زمین افتاد. در حالی که به شدت ترسیده بودم چند ضربه دیگر به سر او زدم. پس از اطمینان از مرگش به سرعت فرار کردم اما …» پرونده در شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران تحت رسیدگی قضایی قرار گرفت و مرد جنایتکار با صدور بازداشت موقت، زندانی شد. به دنبال بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «محمدی کشکولی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا روشن- نماینده دادستان- کیفرخواست را خواند. سپس خانواده داغدار در جایگاه ویژه ایستاد و برای «رضا» اشد مجازات خواست.
نوبت دفاع به مرد عصیانگر که رسید یک بار دیگر جنایت را گردن گرفت: «وقتی دختر جوان به همراه من سوار آسانسور شد چشمش به کیف پولی افتاد که در دست من بود. او از من مقداری پول خواست تا خرج زندگی اش کند. با شنیدن آن تقاضا، حرف هایی زدم که منجر به سوءتفاهم و ناراحتی دختر جویای کار شد. من اما قصد آزار او را نداشتم.» در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.
http://10irani.rozblog.com